در نگاه اول می‌شود سخت نگرفت و خیلی راحت از کنار ماجرا گذشت. کاربران فضای مجازی در کشورمان اما چنین تصوری ندارند. اینکه خانم بازیگر سلبریتی در ادامه رفتارهای عجیب و غریبش در این سال‌ها، حالا با گردنبندی از نقشه ایران که خوزستان از آن حذف شده در شبکه تلویزیونی ساخت سعودی‌ها حاضر می‌شود.

چند فروختی عسیسم!؟

مجید تربت‌زاده /

در نگاه اول می‌شود سخت نگرفت و خیلی راحت از کنار ماجرا گذشت. کاربران فضای مجازی در کشورمان اما چنین تصوری ندارند. اینکه خانم بازیگر سلبریتی در ادامه رفتارهای عجیب و غریبش در این سال‌ها، حالا با گردنبندی از نقشه ایران که خوزستان از آن حذف شده در شبکه تلویزیونی ساخت سعودی‌ها حاضر می‌شود، هیچ جوره توی کَت ایرانی‌های حاضر در فضای مجازی نمی‌رود و آن‌ها حق دارند با توییت‌هایشان حسابی از جلوی «مهناز افشار» دربیایند. واقعیت این است که من و شما هم هرچقدر اهل سخت نگرفتن و پرهیز از حاشیه‌سازی باشیم، نمی‌توانیم از کنار این ماجرا به آسانی بگذریم. منظورم رفتار «مهناز افشار» نیست بلکه دارم به نقشه و توطئه‌ای برای تجزیه ایران اشاره می‌کنم که عمر و سابقه‌اش خیلی بیشتر از این حرف‌هاست و بعید است هوش و ذکاوت خانم سلبریتی به آن قد بدهد!

۳۰۰ هزار شهید

اولین بار «امید دانا» فعال اپوزیسیون خارج‌نشین از تصویر گردنبند جنجالی مهناز افشار رونمایی کرده و در توییتر نوشت: «تاکنون سلبریتی‌ها دریای مازندران و خلیج فارس را حذف می‌کردند، ولی مهناز افشار کل خوزستان را از نقشه ایران توی گردنش حذف کرده، اونم در برنامه‌ای که پولش را سعودی‌ها می‌پردازند و اعتقاد دارند خوزستان بخشی از عربستان است! من که اهل تجملات هستم تا کنون هیچ گردنبند ایرانی را این‌گونه ندیدم».

همین توییت کافی بود تا کاربران دیگر هم پیدایشان شود و سلبریتی جنجالی را زیر رگبار نکوهش بگیرند. برخی واکنش‌ها در این زمینه را بخوانید تا پس از آن برویم سراغ سابقه و تاریخچه نقشه‌هایی که خیلی‌ها برای تجزیه ایران کشیده و می‌کشند: «مهناز افشار دیگه الان یه سعودی تمام عیار شده... این قدر بی‌سواد و کم‌فهم و شعوره که بعید می‌دونم بدونه نقشه ایران چه شکلیه... نقشه تجزیه شده ایران بر گردن مهناز افشار، خب این چقدر شد خانم افشار که براتون بریزن به حساب!؟... البته اینکه دریای خزر و خلیج فارس و دریای عمان رو هم دادید رفته، فاکتور گرفتیم ولی چه‌جوری جنوب ایران رو کات کردید؟... نزدیک به ۳۰۰ هزار شهید دادیم که یه وجب از خاکمون رو دشمن تصرف نکنه ولی می‌بینیم این خانم پلاک گردنبندش خوزستان رو حذف کرده... میگم مهناز جان! خوزستان رو چند فروختی عسیسم؟ گردنبند هدیه‌اس؟... دلارهای سعودی بدون خوش خدمتی و مفت و مجانی نمیشه که...».

نقشه‌ای که آب رفت

سرِ این ماجرا که نقشه ایران امروز، چه از نظر ظاهری و چه از حیث وسعت هیچ شباهتی به دوره‌های هخامنشی و سلسله‌های پس از آن ندارد، بحثی نداریم. یعنی اگر از تجزیه ایران حرف زدیم منظورمان این نیست که برگردیم و از ۳ هزار سال قبل همه چیز را مرور کنیم و ببینیم در دوره‌های مختلف تاریخی، چطور هر بار بخش وسیعی از ایران باستان، آب رفته و در نهایت رسیده است به گربه معروف امروز. منظور از «تجزیه»، همه نقشه‌ها و توطئه‌هایی است که حکومت‌ها و سیاستمداران ۲۰۰ سال اخیر برای ایران کشیده و چیده‌اند تا اگر شد کشورمان را به چند پاره تقسیم کنند. بنابراین، ایرانِ بدون خوزستانی که خانم افشار به گردن آویخته، ایده و طرح خودش نیست و از همان جایی آب می‌خورد که شبکه «ایران اینترنشنال» می‌خورد. البته ایده جدا کردن خوزستان از ایران مال خود سعودی‌ها هم نیست. احتمالاً و اولین بار در دوره نادرشاه گروهی از اروپایی‌ها به سرشان زد که از خوزستان با عنوان «عربستان» نام ببرند. البته برخی‌ها معتقدند در دوران زندیه هم برخی‌ها با غرض یا بی‌غرض، از خوزستان به عنوان عربستان یاد کرده‌اند و همین سبب شده در عهد قاجاریه هم عده‌ای از این منطقه کشورمان با عنوان «عربستانِ ایران» یاد کنند!

از سال‌های پایانی قرن ۱۳ دولت انگلستان شاخک‌هایش نسبت به خوزستان تیز شد و تلاش برای جدا کردن همه یا بخشی از این قسمت از کشورمان را آغاز کرد. مثلاً برای الحاق بندرهای آبادان و خرمشهر به خاک عثمانی، در جریان عهدنامه ارزروم، سفیر انگلستان در عثمانی، فردی به نام لایارد را به منظور جمع‌آوری اسنادی برای تعیین خط مرزی جدید به خوزستان فرستاد، اما تلاش‌های این فرد به جایی نرسید و خوزستان از آنِ ایران باقی ماند.

شیخ خزعل و دیگران

بوی نفت که در منطقه پیچید، ماجرای جدا کردن خوزستان از ایران برای انگلیسی‌ها جدی‌تر شد. برای همین هم مدتی «شیخ خزعل» را مورد حمایت قرار داد تا شاید بتواند ضمن در افتادن با حکومت مرکزی، این بخش از خاک ایران را جدا کند. منتها از آنجا که می‌گویند سیاست، چندان پدر و مادردار نیست، بعدها با رضاخان به توافق رسیده و بی‌خیال جدایی خوزستان از ایران شدند. پس از این، نوبت به حاکمان عراق رسید. دولت عراق که پس از سقوط عثمانی در منطقه تشکیل شده بود، گویا از همان ابتدا اندیشه تجزیه خوزستان (تحت نام عربستان) از ایران را دنبال کرد و کوشید در سال‌های ۱۳۰۴ و ۱۳۰۷به بهانه عرب بودن ساکنان این منطقه، آن‌ها را علیه دولت ایران بشوراند. آن زمان برخی روزنامه‌ها در عراق، خوزستان را «امارت مستقله عربیه» و شیخ آن را سلطان عربستان می‌نامیدند! قدرت گرفتن دولت مرکزی در ایران اما اجازه نداد شورش‌های این منطقه راه به جایی ببرند.

سال ۱۳۲۰ که انگلیسی‌ها به بهانه حفظ منافع خود در حوزه نفتی این منطقه، خوزستان را اشغال کردند، زمینه برای فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه فراهم شد تا حزب «استقلال» عراق دوباره توطئه تجزیه خوزستان را پی بگیرد. انگلیسی‌ها اگرچه در این زمان تقریباً سکوت کرده بودند اما مسئله جدایی خوزستان از ایران را مثل استخوان لای زخم نگه داشتند تا وقتی که ماجرای ملی شدن صنعت نفت شکل گرفت و به نتیجه رسید، دوباره آن را مطرح کنند!

آتش زیر خاکستر

در واقع انگلیسی‌ها در همه این سال‌ها آتش تجزیه‌طلبی در خوزستان را زیر خاکستر نگه داشته‌اند تا هر زمان اوضاع مساعد بود، عده‌ای در آن بدمند. برای همین پس از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق در سال ۱۳۳۷، گروهک‌های افراطی و تجزیه‌طلب با حمایت دولت عراق در خوزستان پا گرفتند و جبهه به اصطلاح آزادی‌بخش اهواز (یا جبهة التحریر عربستان) با حمایت مستقیم دولت وقت عراق شروع به فعالیت کرد. در ۱۳۴۳ و در گردهمایی حقوقدانان عرب در بغداد، مسئله تجزیه خوزستان مطرح شد و مصر و کمی هم سوریه برای این تجزیه تلاش کردند!

در نهایت هم سال ۱۳۵۳ دولت‌های ایران و عراق در قرارداد الجزایرتوافق کردند این آتش همچنان زیر خاکستر پنهان بماند و دو طرف صدایش را در نیاوردند تا نوبت به سال‌های پس از انقلاب اسلامی در ایران برسد و حکومت صدام، فیلِ سیاستش یاد عربستانِ ایران کند! حکومت صدام اول از همه نقشه و مرزبندی جدیدی را اختراع کرد. در این نقشه‌ها، تمام دامنه جنوبی زاگرس، خوزستان و نواحی اطراف آن از ایران جدا و ضمیمه خاک عراق تصویر شده بودند! در واقع، صدام حالا بغداد را به پایگاه جنبش‌های تجزیه‌طلبانه خوزستان تبدیل کرده بود و علاوه بر این، اسلحه بسیاری نیز از عراق وارد خوزستان می‌شد تا به ایجاد ناآرامی در خوزستان کمک کند. بعد هم که می‌دانید ماجرای جنگ تحمیلی و بقیه ماجراها ...

این طور فکر نمی‌کنم

حالا بیاییم جلوتر و ببینیم چطور، توطئه‌ای که توسط انگلیسی‌ها کلید می‌خورد، حزب بعث عراق اجرایش را به عهده می‌گیرد و صدام برای قطعی کردنش آستین بالا می‌زند، در این سال‌های اخیر سر از ریاض و کاخ‌های آل سعود در می‌آورد؟

همین شهریوری که گذشت «موسی حقانی» مورخ و عضو هیئت علمی دانشگاه در یک نشست علمی با اشاره به سوابق و پیشینه طرح‌های مختلف تجزیه ایران گفت: «انگلیس در ایران نفوذ و کشور را در دوره قاجار تجزیه کرد... انگلیسی‌ها تا سال ١٩٢۰ تا مرحله خرید یا اجاره تمام جزایر خلیج فارس نیز پیش رفتند... فارسی زدایی از تمام منطقه خلیج فارس در دستور کار انگلیسی‌ها قرار گرفت... در سال ١٩۰٧ روس و انگلیس طی قراردادی ایران را به سه قسمت تقسیم کردند و این یعنی نابودی ایران... اکنون هم طرح تجزیه خوزستان، آذربایجان، سیستان و بلوچستان و کردستان بشدت از سوی جهان استعمار دنبال می‌شود».

پس خیلی چیز عجیبی نیست که پس از سقوط صدام که قرار بود بخشی از ایران را جدا کند، این بار آل سعود با روش‌های جدیدتر، با استفاده از جنگ نیابتی، اقدام‌های شبه‌فرهنگی، نفوذ، ترور، ایجاد آشوب و... به دنبال جدا کردن بخشی از ایران باشند. عوامل مختلف سعودی دست‌کم ۱۰ سال است که تقریباً به صورت آشکار در برخی کنفرانس و نشست‌ها و در شبکه‌های خبری و غیر خبری‌شان، برای تجزیه ایران و جدا کردن خوزستان از کشورمان له له می‌زنند. نمونه‌اش هفت سال پیش که در قاهره کنفرانس «حمایت از ملت عرب اهواز» راه می‌اندازند و شخصیت معروف وهابی، «شیخ محمد العریفی» را برای سخنرانی و تبلیغ علیه ایران اجیر می‌کنند. پنج سال پیش برخی کشورهای عربی منطقه را تطمیع می‌کنند که از جدایی خوزستان از ایران دفاع کنند و سال ۹۵ نیز شبکه‌های خبری‌شان خیلی سفت و سخت، حامی تشکیل کشوری مستقل به نام «اهواز» می‌شوند.

با همه این‌ها که گفتیم آیا ماجرای گردنبند «مهناز افشار» به نظر شما خیلی عجیب و غریب به نظر می‌رسد؟ من که این طور فکر نمی‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.