اهمیت ورود به عرصه سیاسی وجوه متفاوتی دارد که یکی از آن‌ها، مسئولیت‌پذیری در قبال ولایت است.


حجت‌الاسلام محمدجواد نظافت یزدی/

اهمیت ورود به عرصه سیاسی وجوه متفاوتی دارد که یکی از آن‌ها، مسئولیت‌پذیری در قبال ولایت است. ما نسبت به ولایت مسئولیم؛ اگر در مورد روز قیامت گفته شده است که «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» و از پرسیده شدن در مورد نعمت‌ها سخن به میان می‌آورد، حضرت امام باقر(ع) می‌فرمایند خداوند کریم‌تر از آن است که از این صحبت کند که ای انسان آب و غذا چه خوردی؟ بلکه منظور از «نعیم» در اینجا، نعمت ولایت است. اسلام دینی است که در عین توجه به مسائل فردی و اخلاقی و عبادی با سیاست عجین است و آن را مهم‌ترین مسئله می‌داند. در روایت آمده: «لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‌ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَه»؛ در اسلام به چیزی به اندازه ولایت تأکید نشده است. ولایت نیز در اینجا به این معناست که سرپرست چه کسی باشد؛ علی(ع) را هر انسان بی‌غرض و مرضی دوست دارد، ولی مسئله اینجاست که ولایت و سرپرستی مسلمانان باید دست علی(ع) و انسان برگزیده باشد. برهمین مبناست که از انسان در روز قیامت پرسیده می‌شود که برای ولی و حاکم جامعه اسلامی چه کردی و چه باری را از روی دوش ولی جامعه برداشته‌ای. خلاصه از منظر احساس مسئولیت و انجام وظیفه باید به ورود به عرصه سیاسی نگاه کنیم و منظر دیگری که مهم است و فعال سیاسی باید به آن توجه کند، منظر نصرت است. خداوند از مؤمنین انتظار دارد که مؤمن عادی و بی‌تفاوت نباشند. فعالان سیاسی سطح بالاتری از مسلمانان عادی دارند. مسلمان عادی خیلی کاری به حکومت و مسائل ملی ندارد و زندگی عادی خود را دارد، ولی وقتی سطح انسان بالاتر می‌آید، دغدغه نصرت ولی در او شکل می‌گیرد. اگر به انسان گفته می‌شود «آمنوا» ایمان بیاورید، در مرحله بعد به انسان گفته می‌شود «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ الله کَما قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوارِیِّینَ مَنْ أَنْصاری إِلَی الله قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُالله» ؛ حالا که مؤمن شدی بیا و یاور خداوند باش؛ البته منظور اصلی از این حرف با توجه به نیازمند نبودن خداوند به یاری، امداد رساندن به ولی خدا و ارزش‌های الهی است. در همین آیه مورد اشاره وقتی حضرت عیسی(ع) می‌گوید که چه کسی مرا یاری می‌کند، حواریون که تربیت‌یافته حضرت عیسی(ع) بودند می‌گویند ما انصارالله هستیم و به این صورت می‌خواستند بگویند که یاری عیسی مسیح، یاری خدا محسوب می‌شود. خدا از طریق یاری رساندن یا نرساندن دین خدا، ولی الهی و ارزش‌های الهی انسان‌ها را مورد آزمایش قرار می‌دهد و آن‌قدر یاری ولی ارزش دارد که گفته‌اند یاری رساندن به ولی به منزله یاری خداوند است.

مطلب بعدی در باب فعالیت در عرصه سیاسی، توجه به مقوله اخلاق است. مؤمن به اخلاق اهمیت می‌دهد؛ چرا که بدون اخلاق به هدف زندگی که رشد است، نمی‌رسد. برای فعال سیاسی هدف همیشه روشن است و یکی از آسیب‌ها این است که بعضاً فعالان سیاسی هدف خود را روشن نکرده‌اند. ما برای این به دنیا آمده‌ایم تا رشدی آگاهانه داشته و استعدادهای خود را شکوفا کنیم. همان‌گونه که رحم مادر بستری برای رشد ما بود، دنیا نیز به مثابه رحمی است که ما باید رشد کنیم. بدون اخلاق، باطن انسان زیبا نمی‌شود و دنیا فرصتی است تا باطن انسان زیبا شود. اگر فعالان سیاسی مکارم اخلاقی را رعایت نکنند، از زندگی بهره چندانی نبرده‌اند. مؤمن باید طوری باشد که آماده مرگ باشد. اینکه انسان مرگش مثل حاج قاسم سلیمانی باشد، دقیقاً دو نوع مواجهه با مرگ را پیش پای انسان قرار می‌دهد؛ اینکه مرگ با ترس و دلهره همراه باشد یا به استقبال مرگ برود. اگر پرسیده شود که چه کنیم تا با نترسیدن از مرگ، به استقبال آن برویم، بنا بر روایات با سه کار میسر است که انجام واجبات، ترک محرمات و داشتن اخلاق خوب از این دسته هستند. برخی از کارها در محدوده واجب و حرام نمی‌گنجد و فراتر از حلال و حرام است که اخلاق از این دسته است. مؤمن در هر عرصه‌ای که وارد می‌شود، علاوه بر رعایت خطوط قرمز واجب و حرام تلاش می‌کند به اخلاق نیز در این عرصه توجه کند تا به این وسیله خودش رشد کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.