حضور داوطلبانه‌اش را در این آزمایشگاه، لبیک به فرمانده شهیدش می‌داند و می‌گوید: همه ما هنوز داغدار سردار سلیمانی هستیم، از بعد شهادت سردار در هر موقعیتی با خودم فکر می‌کنم اگر سردار الان در بین ما بود از ما چه می‌خواست، با شیوع این بیماری در کشور صدای سردار که ما را به این جبهه فراخواند و خواست برای سلامت مردم هر کاری از دستمان بر می‌آید انجام دهیم.

روایتی خواندنی از آزمایشگاه کرونا در بیمارستان امام رضا (ع) / صدای سردار سلیمانی ما را به این جبهه فراخواند

به گزارش قدس آنلاین، اگر این روزها با شیوع کرونا در همه جا احتمال وجود این ویروس موذی وجود دارد، اما در این مکان میلیونها و شاید میلیاردها ویروس از درون محفظه‌های شیشه‌ای نگاهت می‌کنند و شاید در فکر راهی برای فرار از زندان‌های شیشه‌ای و هجوم به میزبان‌های جدیدند.

امروز به آزمایشگاه رفرانس تشخیص کروناویروس دانشگاه علوم پزشکی مشهد در بیمارستان امام رضا(ع) آمدم؛ جایی که متخصصان این حوزه، جان بر کف‌تر از همیشه در حال بررسی نمونه‌ها هستند، برای تشخیص حضور ویروسی که این روزها خون خیلی‌ها را به شیشه کرده است!

همه نگاه‌ها این روزها به این آزمایشگاه است. ظهر هر روز، همه منتظر اعلام جدیدترین آمار مبتلایان به کرونا هستند و نتیجه آنچه پشت درهای این ساختمان اتفاق می‌افتد.

فضا برایم ناآشناست، در بدو ورود یخچال‌های شیشه‌ای را می‌بینم که درونشان نمونه‌های بیماران مشکوک به کروناست، حس خوبی ندارم، شاید یک لحظه ناخودآگاه عقب عقب رفتم؛ اما کارکنان این آزمایشگاه در حال شوخی و خنده و آماده شدن برای رفتن به اتاق کار و بررسی نمونه‌ها هستند، با خودم فکر می‌کنم مگر می‌شود بین این همه لوله پر از نمونه‌های مشکوک به داشتن ویروس کرونا اصلا حال خوشی داشت، چه چیز سطح روحیه این دختران و پسران جوان را اینقدر بالا نگه داشته است.

نگاه مضطربی که به یخچال‌های پر از نمونه دارم، را متوجه می‌شوند، به داخل اتاقی که بیشتر کارهای اداری انجام می‌دهند، راهنمایی‌ام می‌کنند تا اول با مسئول فنی آزمایشگاه جامع و تخصصی کرونا ویروس در بیمارستان امام رضا(ع) صحبت کنم و آرام آرام با محیط مانوس شوم.

ابتلا به کرونا و میزان آسیبی که به افراد می‌رساند هیچ ربطی به گروه خونی ندارد

دکتر سعید عامل جامه‌دار، ابتدا برایم توضیح می‌دهد که نمونه‌هایی که اینجا می‌رسد از کل بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه‌های علوم پزشکی خراسان رضوی است، یعنی اول نمونه‌گیری در شهرستان‌ها انجام می‌شود و سپس به اینجا یعنی مرکز رفرانس کووید۱۹ بیمارستان امام رضا علیه السلام ارسال می‌شود.

مسئول فنی آزمایشگاه جامع و تخصصی کرونا ویروس در بیمارستان امام رضا(ع) ادامه می‌دهد: فرآیند تشخیص شامل دو مرحله است، در مرحله اول توسط یک سری کیت‌های تجاری ژنوم ویروس را استخراج می‌کنیم و بعد در مرحله دوم با استفاده از تکنیک real-time PCR (ریل تایم پی سی آر) که روش بسیار دقیقی است، ژنوم استخراج شده با یک نوع دیگر از کیت‌های تجاری بررسی می‌شود که آیا این ژنوم مربوط به کووید۱۹ است یا خیر و اینگونه جواب تست‌ها مشخص می‌شود.

عامل می‌گوید: کیت‌های استخراج تولید داخل است اما کیت‌های "ریل تایم" برای مرحله دوم، وارداتی است و از انیستیتو پاستور تهیه می‌کنیم.

وی برایم از محدودیت کیت‌های خارجی در روزهای اول کار این آزمایشگاه می‌گوید و ادامه می‌دهد: با تمهیداتی که وزارت بهداشت انجام داد الان به لحاظ دسترسی به کیت‌های تشخیصی محدودیتی وجود ندارد و خوشبختانه شرکت‌های ایرانی هم برای تولید کیت‌های تشخیصی اقدام کرده‌اند.

مسئول آزمایشگاه کرونا یادآور می‌شود که حدود ۱۰ روزی است که دانشگاه علوم پزشکی نیشابور به طور مستقل نمونه‌ها را بررسی می‌کند.

در مورد تاریخ آغاز به کار آزمایشگاه کرونا می‌پرسم، می‌گوید: تشخیص نمونه‌های آلوده در مشهد از ۱۰ اسفندماه آغاز شده و روزانه بین ۱۷۰تا ۲۵۰ نمونه برای تشخیص به دست ما می‌رسد.

طبق توضیحات دکتر عامل، ساعت کاری اینجا بسته به تعداد نمونه‌ها و حجم کار از ۸ صبح آغاز و تا ۱۲ شب و گاهی یک بامداد ادامه دارد. پروسه تشخیص هر ران نمونه، بین ۵ تا ۶ ساعت طول می‌کشد.

مسوول آزمایشگاه که خودش هم در دوره دانشجویی کار خبر کرده و با رسانه بیگانه نیست، نکته‌ای می‌گوید که اشتیاقم را برای شنیدن بیشتر می‌کند، او ادامه می‌دهد: نکته‌ای که شاید دانستنش برایتان جالب باشد این است که از مجموع ۱۱ نیروی این آزمایشگاه، غیر از سه نفر که کارمند اداره امور آزمایشگاه‌ها هستند بقیه همه نیروهای جهادی و داوطلب هستیم.

عامل برایم تعریف می‌کند که تعداد زیادی نیروی داوطلب متخصص بدون فراخوان به اینجا مراجعه و اعلام آمادگی کرده‌اند که به فراخور نیاز و حجم کار از حضورشان در آزمایشگاه استفاده می‌شود، هنوز تعدادی هستند که در نوبت قرار دارند.

درباره شرایط سخت کار و مواجهه نزدیک با ویروس کرونا در آزمایشگاه می‌پرسم، می‌گوید: تمام نمونه‌هایی که وارد این آزمایشگاه می‌شود از افرادی است که علایم کرونا را دارند و به نوعی مشکوک هستند بنابراین اینجا احتمال وجود ویروس خیلی زیاد است و این موضوع زندگی شخصی و خانوادگی ما را تحت تاثیر قرار داده اما همکاران ما خودشان را به نوعی قرنطینه کرده‌اند.

مسوول آزمایشگاه کرونا ادامه می‌دهد: یکی از همکاران ما همسر و فرزندش را به منزل پدر همسرش فرستاده و تمام این مدت را تنها زندگی می‌کند، طبق قوانین بهداشتی افرادی که در شرایط کاری ما باشند در این مدت، باید جدای از دیگران زندگی کنند، چرا که احتمال آلودگی بالاست، همسر من با من ماند اما دو ماه است پدر و مادرهایمان را ملاقات نکرده ایم این اتفاق برای سایر همکاران ما هم افتاده یعنی داریم همکاری که با پدر و مادرش زندگی می‌کند اما این مدت از آنها جدا زندگی می‌کند و این موضوع به لحاظ روحی یک نوع فشار است که عشق به خدمت و کمک به مردم تحمل این مسائل را آسان می‌کند.

گپ و گفتمان به اینجا که میرسد، درباره بعضی شایعات فضای مجازی صحبت میکنم و ارتباط گروه خونی و درصد ابتلا و مرگ بر اثر کرونا را از وی سوال می‌کنم، می‌گوید: ابتلا به کرونا و میزان آسیبی که به افراد می‌رساند هیچ ربطی به گروه خونی افراد ندارد و این یک باور غلط است تنها چیزی که احتمال ابتلا را کم می‌کند رعایت نکات بهداشتی و سطح ایمنی بدن افراد است.

عامل توضیح می‌دهد: این ویروس تمایل به سلول‌های سسیستم تنفسی دارد بنابراین نمونه‌هایی که به دست ما می‌رسد سوآپهای تنفسی یا همان ترشحات دستگاه تنفسی است؛ سواپها توسط وسیله‌ای شبیه گوش پاک کن با دم بلند نمونه ترشحات از انتهای بینی و حلق افراد جدا می‌شود و داخل محیط ترانسپورت و داخل کلدباکس با شرایط دمایی پایین به دست ما می‌رسد.

حس کنجکاوی‌ام حالا مثل کودکی بیقرار مرا مشتاق شنیدن خاطره تلخ و شیرین این روزهای مسوول آزمایشگاه کرونا می‌کند، پرسشم را که مطرح می‌کنم، ماسک روی صورتش را جابجا می‌کند و می‌گوید: خاطره تلخ ما در این روزها این است که بعضی نمونه‌هایی که مثبت اعلام می‌کنیم چند روز بعد مطلع می‌شویم آن فرد بر اثر کرونا فوت کرده است اما مواردی‌ که مثبت اعلام می‌شود و مطلع می‌شویم بهبود پیدا کرده اند برایمان خاطره شیرینی است.

صحبت‌هایم با دکترعامل که تمام می‌شود، گان و پاپوش می‌پوشم و به داخل سالن اصلی آزمایشگاه میروم، با لباس‌های مخصوص شبیه فضانوردها در حال بررسی نمونه‌ها هستند.

دلم برای آغوش مادرم تنگ شده...

سپیده حسن زاده، دانشجوی دکترای باکتری‌شناسی اولین کسی است که به سراغم می‌آید و گپ و گفتی صمیمانه را آغاز می‌کند و می‌گوید: حدود یک ماه و نیم است که با پیوستن به تیم تشخیص کرونا به صورت داوطلبانه و افتخاری مشغول کار هستم، اگر بخواهم به‌طور خلاصه روال کار را در این مرکز بیان کنم به این صورت است که نمونه‌ها هر روز از شهرهای مختلف خراسان رضوی به اینجا ارسال می‌شود و توسط همکارانی که تحویل گیرنده هستند شماره‌بندی و لیبل‌گذاری می‌شود و داخل یخچال قرار می‌گیرد، در هر ران کاری تعداد مشخصی نمونه انتخاب می‌شود و مراحل استخراج و تشخیصی انجام می‌شود.

حسن زاده در مورد علت داوطلب شدنش هم اینگونه توضیح می‌دهد: با توجه به بحرانی که پیش آمده نیاز به تخصص ما محسوس است و باید حضور داشته باشیم من تنها دانشجوی داوطلب این مرکز نیستم دوستان زیادی در کنار ما هستند که اگر این همت جمعی نبود نمی‌توانستیم روزانه این تعداد نمونه را بررسی کنیم.

سپیده با وجود این نشاط و انرژی در کار، اما دلتنگی‌هایش را اینطور روایت می‌کند: من آدمی کاملا وابسته به خانواده هستم، تا قبل از این بیماری هر روز یا روز در میان به دیدن پدر و مادرم می‌رفتم اما از بعد شروع به کار در اینجا سه هفته اول که دیداری نداشتیم و الان هم خیلی محدود و از راه دور ملاقاتشان می‌کنم، دلم برای آغوش مادرم تنگ شده؛ بغضش می‌ترکد.

این نیروی داوطلب آزمایشگاه کرونا، ادامه می‌دهد: دیروز وقتی نتایج را بررسی می‌کردیم بغض کردیم، با خودمان گفتیم بیرون از این آزمایشگاه چه اتفاقی در حال وقوع است، آمار موارد مثبت کرونا در خراسان رضوی، دوباره سیر صعودی پیدا کرده این برای ما ناراحت کننده است که با پایان تعطیلات و حضور بیشتر مردم در اجتماع، این بیماری در حال رشد است.

حسن زاده ادامه می‌دهد: به مردم حق می‌دهیم از این شرایط خسته شوند، اما چاره‌ای جز این نیست هر چقدر صبوری کنند و در خانه بمانند زودتر این بیماری کنترل می‌شود.

وی می‌گوید: همسر من به خاطر بیماری زمینه‌ای جزو گروه‌های پرریسک است و حضورم در این مکان طبعاً یک خطر بالقوه است اما سعی می‌کنم به خاطر مسوولیتی که قبول کرده‌ام شرایط را مدیریت کنم تا گوشه‌ای از کار را بگیرم و در جبهه مدافعان سلامت سهمی داشته باشم.

حسن زاده برایم توضیح می‌دهد که نمونه‌هایی که بررسی می‌کنند فقط متعلق به افراد زنده نیست، بعضی نمونه‌ها مربوط به افراد فوت شده‌ای است که مشکوک به کرونا بوده‌اند و پس از فوت جنازه تحویل خانواده‌شان نشده تا نتیجه آزمایش مشخص شود.

حسش را در مورد جواب مثبت آزمایش کرونا برای نمونه‌های فوتی می‌پرسم، می‌گوید: حتی در شرایطی که نمونه یک فرد فوت شده هم مثبت شود برای ما غم انگیز است چون عزیزانش دیگر نمی‌توانند با او وداع آخر را داشته باشند و تشریفات مرگ خیلی غریبانه برگزار می‌شود.

دو ماه است پدر و مادرم را ندیده‌ام

عطیه اصلاحی، دیگر نیروی داوطلب این آزمایشگاه و دانشجوی دکترای ژنتیک پزشکی است، از او می‌خواهم هر چه دل تنگش می‌خواهد بگوید و می‌گوید: از اوایل اسفندماه که به اینجا آمدم حدود دو ماه است پدر و مادرم را که در شهرستان هستند ندیده ام. یکی از سخت‌ترین روزهای من روز اول عید لحظه سال تحویل بود که تنها در خانه بودم. هر شب تا آخر وقت اینجا هستم و بعد از ساعت ۱۲ بغض مادرم را تلفنی می‌شنوم.

از وی درباره خاطرات خوش این روزهایش می‌پرسم، می‌گوید: نمی‌توانم به خاطره خاصی اشاره کنم سراسر این لحظات در کنار هم بودن، دیدن این همه انگیزه و روحیه و احساس مسوولیت بسیار بالا در همکارانم بهترین خاطره عمرم است؛ من هر روز صبح که وارد آزمایشگاه می‌شوم از صمیم قلب دعا می‌کنم تعداد موارد مثبت کمتر باشد، وقتی با همکارم نتایج را آنالیز می‌کنیم هر چه تعداد موارد مثبت کمتر باشد از ته دل خوشحال می‌شویم و خدا را شکر می‌کنیم گاهی اوقات اشکمان سرازیر می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: حضور داوطلبانه ما در این آزمایشگاه این پیام را برای مردم عزیمان دارد که هستند کسانی که می‌توانند برای شما کار کنند تا هرچه زودتر آرامش و سلامتی را به شما برگردانند، تا نگرانی‌هایتان را پایان دهند.

اصلاحی در مورد طولانی‌ترین شیفت کاری‌اش در این آزمایشگاه توضیح می‌دهد: روزی که کار را شروع کردیم تعداد زیادی نمونه از روزهای قبل بود که باید نتیجه‌اش را مشخص می‌کردیم، به همین خاطر تصمیمی گرفتیم به صورت شبانه‌روزی پای کار باشیم، آن موقع تعدادمان هم کم بود همه از ۸ صبح می‌آمدیم و ساعت ۲ و ۳ شب می‌رفتیم، طولانی‌ترین ساعت کاری ما روزی بود که از ساعت ۸ صبح تا ۶ صبح روز بعد یکسره پای کار بودیم و بعد از دو ساعت استراحت مجدد ساعت ۸ و نیم کار روز بعد را شروع کردیم.

علایم تعجب را که در چهره‌ام می‌بیند، ادامه می‌دهد: آن روز که رفتیم کسی نه اخم داشت، نه خسته و ناراحت بود؛ همه با همان انرژی و انگیزه اول وقت از هم خداحافظی کردیم و باز دوباره ساعت ۸ و نیم روز کاری بعد را شروع کردیم. آن روز جزو فراموش ناشدنی روزهای کاری ماست.

تلخ‌ترین خاطره اش را طی این روزها می‌پرسم، برایم اینگونه شرح می‌دهد: یکی از بدترین خاطرات این مدت، جواب مثبت نمونه مربوط به یکی از خادمان امام رضا(ع) بود، کسی که مدتها لباس خادمی حضرت رضا را بر تن کرده بود به خاطر اینکه تستش اینجا مثبت شد حتی از اخرین وداع با امام رضا(ع) و خاکسپاری در حرم آقا محروم شد و این خیلی ما را ناراحت کرد.

چیزی که ما را پایبند این محیط پرخطر کرده عشق خدمت به مردم است

گشتی در آزمایشگاه میزنم، همه با جدیت و نشاط مشغول کارشان هستند، به سراغ عطیه یعقوبی می‌روم، شاید به این بهانه دلش راضی شود به اندازه یک گفت‌وگوی کوتاه دست از کارش بکشد و کمی استراحت کند.

دانشجوی دکترای باکتری‌شناسی دانشگاه علوم پزشکی مشهد است و به صورت داوطلبانه مدتی است وارد این آزمایشگاه شده، وقتی در مورد سختی این کار از او می‌پرسم به شرایط خطر بالقوه‌ای که در این مکان او و دوستانش را تهدید می‌کند می‌پردازد، مساله‌ای که ارتباطش را با خانواده دچار محدودیت جدی کرده، هرچند سعی در کنترل احساساتش دارد اما بغضی که واژه واژه صدایش را به گریه نزدیک می‌کند در نهایت قطره قطره اشک می‌شود و از چشمانش سرازیر می‌شود؛ یک نفر آن بیرون می‌گوید باران شروع شد.

عطیه دلتنگ خواهرزاده دو ساله‌اش است، می‌گوید: ندیدن خانواده بسیار سخت است اما این وظیفه‌ای که در قبال مردم و جامعه داریم این شرایط را برایمان قابل تحمل می‌کند چیزی که ما را پایبند این محیط پرخطر کرده عشق خدمت به مردم است.

تکذیب یک شایعه؛ ژنوم مردم ایران و ایتالیا شباهتی ندارد

دکتر مجید مجرد؛ مدیر گروه ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم جزو نیروهای داوطلب این آزمایشگاه است که با او هم‌کلام می‌شوم، کسی که شاید پاسخ خیلی از سوالاتم را بداند.

تخصص ژنتیک دکتر مجرد، باعث می‌شود بعضی ادعاهای مطرح شده در مورد این بیماری را در ذهن مرور کنم و اعتبار آنها را به لحاظ علمی جویا شوم.

اولین پرسشم درباره ادعای تاثیر و شکل عمل متفاوت ویروس کرونا در بین مردم ایران است، دکتر مجرد پاسخ می‌دهد: اینکه تاثیر و شکل عمل کووید۱۹ در ژنوم ایرانی‌ها متفاوت است مبنای علمی ندارد و در حد یک فرضیه یا ادعاست. در جامعه علمی کشور فقط یکی دو نفر چنین ادعایی دارند که وقتی به کارنامه ۱۰ سال گذشته آنها نگاه کنید متوجه می‌شوید در موارد مشابه هم چنینی ادعاهایی مطرح کرده‌اند و به نوعی توهم توطئه دارند.

این متخصص ژنتیک ادامه می‌دهد: من در گروهی هستم که ۲۰۰ نفر از متخصصان ژنتیک و اعضای هیات علمی دانشگاه‌های کشور در آن حضور دارند، هیچکدام از ما چنینی اعتقادی نداریم، اپیدمی این بیماری در آمریکا و ایتالیا خیلی بیشتر از ایران بوده من حتی شباهت ژن ایرانی‌ها و ایتالیایی‌ها را هم رد می‌کنم.

همسرش پرستار است و سه فرزند کوچک دارد، می‌گوید: همسرم از من قول گرفته خیلی مراقبت کنم، از ۱۴ اسفند که در اینجا مشغول شده‌ام تا حالا فقط ۲ مرتبه به دیدار پدرم رفته‌ام و آن هم با ماسک و دستکش و از فاصله دور عرض ادب کرده‌ام و برگشته‌ام، در واقع از روز ۱۴ اسفند که در آزمایشگاه کرونا مشغول شدم، ارتباطات خانوادگی‌ام قطع شده و هیچکدام از اعضای فامیل و بستگان را ندیده‌ایم.

درباره شیب نمونه‌های مثبت می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۴ فروردین تعداد نمونه‌ها بسیار کم شد اما بعد از آن به طور مشهودی تعداد نمونه‌های مثبت زیاد شد که این موضوع برایمان نگران کننده است.

حین صحبت، یک لحظه نگاهم روی لوله آزمایشی که دست دکتر مجرد است، قفل می‌شود، سوالی عجیب به ذهنم خطور می‌کند، شما در آن لوله چه می‌بینید؟ همیشه به دانشجویانم میگویم کار در آزمایشگاه شاید باعث شود بعد از مدتی فراموش کنید لوله آزمایشی که هر روز با آن سر و کار دارید چیست اما واقعیت این است که هر کدام از این لوله‌ها یک انسان است، یک خانواده، یک عده دوست نزدیک یا بهتر است بگویم یک انسان و تمام افرادی که از نزدیک با او ارتباط دارند، اگر جواب هر یک از این لوله‌ها مثبت شود غیر از نگرانی برای خود آن شخص و اینکه بهبود پیدا می‌کند یا نه، این نگرانی هم برای من وجود دارد که تعداد زیادی از افراد نزدیک به صاحب این نمونه هم بیرون هستند که آلوده شده‌اند اما خودشان بی‌اطلاعند.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: آلودگی به این ویروس و خطری که برای خود فرد ایجاد می‌کند یک چیز است و مبتلا کردن عزیزان و افراد خانواده که شاید به خاطر سن بالا یا داشتن بیماری‌های زمینه‌ای و ضعف دستگاه ایمنی نتوانند در برابر این بیماری تاب بیاورند چیز دیگری است.

انگار بعضی افراد به این ویروس شبیه حریف کشتی نگاه می‌کنند!

مجرد که از بی‌توجهی بعضی شهروندان نسبت به رعایت اصول بهداشتی و در خانه ماندن، نگران است، می‌گوید: این رفتارهای اشتباه را نمی‌توانم به حساب ناآگاهی مردم بگذارم چرا که رسانه‌ها و صدا و سیما تلاش پررنگی در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به جامعه در خصوص این بیماری انجام داده‌اند، یک حالتی شبیه لجبازی یا تکبر است انگار بعضی افراد به این ویروس شبیه حریف کشتی نگاه می‌کنند و برایشان قبول اینکه همین ویروس توان از پا در آوردن انسان‌ها را دارد سخت است.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: بیش از ۸۰ درصد جوان‌ها به خاطر سیستم ایمنی قوی که دارند، در صورت ابتلا به این ویروس، علایمی از بیماری نشان نمی‌دهند و این افراد خطرناکترین گروه برای سلامت گروه‌های در معرض خطر هستند.

دکتر مجرد معتقد است شیوع این ویروس علاوه بر چهره زشت و دردناک بیماری و مرگ، یک روی دیگر هم داشت و آن به ظهور رسیدن وحدت، نوع‌دوستی و انسجام اجتماعی است.

وی می‌گوید: این بیماری به ما نشان داد هنوز هستند افرادی که حاضرند برای سلامت جامعه از خودشان هزینه کنند و این در تمام اقشار اجتماع به چشم می‌خورد، از آن نوجوان کم سن و سالی که داوطلبانه خودروها و معابر را ضد عفونی می‌کند تا دانشجویان دکترایی که به جای کار کردن روی پایان نامه و اخذ مدرک دکترای تخصصی احساس وظیفه کردند به اینجا بیایند و داوطلبانه با تمام وجود به مردم کمک کنند.

صدای سردار سلیمانی ما را به این جبهه فراخواند

اگر بگویم با نشاط ترین و سرحال‌ترین عضو این گروه جوان است، اغراق نکرده‌ام، منتظر می‌شوم تا کارش را انجام دهد تا چند دقیقه‌ای با هم صحبت کنیم.

وی می‌گوید: این رعایت کردن فاصله با افراد قطعا از سر محبت و علاقه است حتی وقتی کارم در آزمایشگاه تمام می‌شود، مستقیم به خرید نمی‌روم بلکه اول به منزل می‌روم پروتکل ضدعفونی و گندزدایی را کامل انجام می‌دهم تا خدای ناکرده لباس یا دست آلوده من باعث انتقال ویروس به شهروندان نشود. حاتمی با بیان اینکه حضور در اینجا و خدمت به مردم انتخاب ما بوده، اما اطرافیان و اعضای خانواده حق دارند در محیطی امن و سالم زندگی کنند، ادامه می‌دهد: باید حداکثر رعایت را داشته باشیم همسر و فرزند من این موضوع را پذیرفته‌اند اما در مورد اقوام و فامیل از ملاقات حضوری امتناع دارم. علی حاتمی دکترای تخصصی ژنتیک ملکولی دارد و حدود یک ماه است به صورت داوطلبانه در این آزمایشگاه مشغول خدمت است.

حاتمی حضور داوطلبانه‌اش را در این آزمایشگاه، لبیک به فرمانده شهیدش می‌داند و می‌افزاید: همه ما هنوز داغدار سردار سلیمانی هستیم، از بعد از شهادت سردار در هر موقعیتی با خودم فکر می‌کنم اگر سردار الان در بین ما بود از ما چه می‌خواست، با شیوع این بیماری در کشور صدای سردار که ما را به این جبهه فراخواند و خواست برای سلامت مردم هر کاری از دستمان بر می‌آید انجام دهیم را شنیدیم و آمدیم تا وظیفه خودمان را انجام دهیم.

وی ادامه می‌دهد: ما اینجا هستیم برای حفظ امنیت و سلامت مردم و امیدوارم هر چه زودتر به برکت همین کارهای داوطلبانه و بدون چشم‌داشت همکاران‌مان در عرصه بهداشت و درمان، سلامتی به مردم برگردد و ما هم سربلند از این آزمون بیرون بیاییم و روح سردار از ما راضی باشد.

حاتمی حسش را نسبت به نمونه‌هایی که هر روز با آنها سر و کار دارد، اینگونه توصیف می‌کند: وقتی به یک لوله آزمایش نگاه می‌کنم خانواده نگرانی را می‌بینم که منتظر جواب آزمایش عزیزشان هستند، دلشوره و اضطراب‌شان را با تمام وجودم حس می‌کنم، گاهی حتی پیش می‌آید نمونه افرادی برای بررسی به دست‌مان می‌رسد که آشنا هستند که در این مدت به‌خاطر رعایت مسائل بهداشتی از حالشان بی‌خبر بوده‌ایم و اسم‌شان را روی نمونه آزمایشگاهی می‌بینیم.

وی ادامه می‌دهد: این چشم‌های نگران پشت این لوله‌های آزمایش برای ما فرقی ندارد متعلق به فامیل و آشنایان خودمان باشند یا کسانی که آنها را نمی‌شناسیم، صبح‌ها که وارد آزمایشگاه می‌شوم آرزو می‌کنم همه نمونه‌ها منفی باشد و اگر نمونه‌ای مثبت است تا زمانی که جواب آزمایش به دستش می‌رسد و بستری می‌شود اطرافیانش را آلوده نکرده باشد و هر چه زودتر درمان شود.

دکتر حاتمی می‌گوید: باورتان می‌شود گاهی با نمونه‌ها صحبت می‌کنم و می‌گویم نگران نباش انشاالله تو مثبت نیستی، در این مکان وقتی نمونه‌ها را بررسی می‌کنیم شاید بیشتر از هر وقت دیگر رویمان به خداست و با او حرف می‌زنیم و برای سلامت مردم دعا می‌کنیم.

کار کردن در محیطی که روحیه کار جهادی موج میزند، لذت بخش است

مرتضی محمدی، کارشناس آزمایشگاه بیمارستان قائم است که داوطلبانه به اینجا آمده، برایم تعریف می‌کند که با شروع بحران کرونا در کشور قرار بود به همراه تعدادی از دوستان هم دانشگاهیش که قبلا اردوی جهادی می‌رفته‌اند، برای کمک به بیمارستان صحرایی لنگرود اعزام شوند.

محمدی می‌گوید: به خانواده اعلام کرده بودم چه به عنوان نیروی مراقب سلامت و چه نیروی آزمایشگاهی تصمیم دارم بروم، وقتی اداره امور آزمایشگاه‌های مشهد اعلام کرد قرار است چنینی کاری در مشهد انجام شود به اینجا آمدم، شاید حس کردم اینجا مفیدتر باشم.

او درباره جو صمیمی و جهادی همکارانش در این آزمایشگاه می‌گوید: اینجا افراد بدون توجه به سطح مدرک دانشگاهی یا موقعیت اجتماعی همه در کنار هم هستند و هر کاری را انجام می‌دهند، کار کردن در محیطی که روحیه کار جهادی موج می‌زند، لذت بخش است.

سبقت گرفتن همکارانش برای کار کردن از دل و جان را مصداق واقعی کار جهادی می‌داند و درباره تلخ‌ترین قسمت کار در اینجا می‌گوید: وقتی که نمونه یک جوان فوت شده را بررسی می‌کنیم و نتیجه آزمایش‌ها مشخص می‌کند فرد مبتلا به کرونا بوده، تاثرم دوچندان می‌شود، چرا که شاید اگر این بیماری را جدی می‌گرفت و چند نکته بهداشتی ساده را رعایت می‌کرد فوت نکرده بود و فرصت زندگی را از دست نمی‌داد.

کار من اینجا تمام شده و باید این جمع دوست داشتنی را ترک کنم، پله‌های خروج را که بالا می‌روم حس میکنم نسبت به ۳ ساعت قبل چقدر نگاهم فرق کرده، شاید بهتر از هر وقت دیگر معنای کار جهادی را درک کرده‌ام، برای نهادینه شدن این تفکر جهادی، چه خون‌ها که ریخته شده و چه خون دلها که خورده شد اما نتیجه‌اش در این روزها، ایرانی به نمایش گذاشت درخشانتر از همیشه...

منبع: فارس

انتهای پیام /

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.