حجت الاسلام علی سرلک گفت: نشانه زهد آن است که اگر انسان از دنیا بزرگتر شد، داشته‌ها او را مغرور نکند و نداشته‌ها و محرومیت‌ها باعث یأس و ناامیدی او نشود.

زهد واقعی یعنی بزرگتر از دنیا بودن و همه چیز را برای خدا خواستن/روزه داری نمونه عالی زهد است

قدس آنلاین: زهد در لغت به معانی بی رغبت شدن، روی بازگردانیدن از چیزی، پارسایی و ترک دنیا است و در اصطلاح به معنی بی رغبتی و دل نبستن به ظاهر دنیا به خاطر بدست آوردن آخرت و خشنودی و رضوان خداوند است.

در فرهنگ اسلام زهد به این معنا نیست که انسان از مال و منال دنیوی برخوردار نباشد بلکه رکن اساسی و حقیقت زهد آن است که آدمی اسیر دنیا و مظاهر آن نشود و در عین بهره مندی از آن، امیر و حاکم بر آن باشد؛ زهد دل کندن از دنیا و پرهیز از آمال و آرزوهایی است که تعلق به آنها انسان را زمین گیر می‌کند.

یعنی انسان در عین این که قدرت و امکان آن را دارد که لباس خوب بپوشد و غذای لذیذ بخورد و در مسکن عالی بنشیند و بر مرکب گران قیمت سوار شود اما برای این که مسؤولیت خود را بهتر انجام بدهد و با مردم مستمند و دردمند همدردی و همرنگی داشته باشد و خشنودی پروردگار را به این وسیله جلب کند، از همه اینها صرف نظر کند و امکانات خود را در راه رفاه مستمندان و تأمین زندگی محتاجان صرف نماید و خود با زندگی ساده بسازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی پرهیز کند .

زهد با ریاضت‌های رهبانی که در آن راهب از مردم روی می‌برد و گوشه گیری برمی‌گزیند تفاوت دارد؛ راهب دنیا را متناقض با آخرت می‌داند و یا آنکه هدف او از رهبانیت رسیدن به شهرت و جذب طرفدار و قدرت دنیایی است. فرد راهب برخلاف زاهد از مسئولیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و کمک به مردم به دور است.

حجت الاسلام والمسلمین علی سرلک در گفت‌وگو با خبرنگار قدس آنلاین ابعاد زهدگرایی مورد تأیید دین، ویژگی‌های زاهد و تفاوت‌های آن با زهد ریاضتی متصوفه و رهبانیت را تشریح کرده است که در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانیم:

زهد حقیقی مورد تایید اسلام چه نوع زهدی است وچه تفاوتی با زهد ریاضتی متصوفه دارد؟

انسان مقصد بلندی به نام خدای متعال دارد و طبیعتا سایر مقاصد و جاذبه ها را باید نادیده بگیرد و زهد در این نقطه شکل می گیرد. زهد یعنی بزرگتر شدن از دنیا بدین مفهوم که انسانی که خدای متعال مقصد اوست، جذب جاذبه ها و هوس ها نشده و در کام هراس ها فرو نرود و همچنان مصداق آیه «یرجو لقاء ربه» باشد.

نشانه زهد همان گونه که در آیات و روایات آمده است در آیه «لکی لا تاسو علی مافاتکم..» نهفته است، یعنی اگر انسان از دنیا بزرگتر شد، داشته ها او را مغرور نکند و نداشته ها و محرومیت ها باعث یاس و ناامیدی او نشود.  به همین دلیل زهد به مفهوم برقراری یک نسبت درست و صحیح و مجاهدانه با امکانات است و از این جهت با زهد اهل تصوف و اهل ظاهر که مساوی با عزلت و گوشه نشینی و خود محروم کردن است، کاملا تفاوت دارد.

قرآن می فرماید: «لا تنس نصیبک من الدنیا....» بهره های خودت را از دنیا فراموش نکن. این آیه دقیقا در متن زهد حقیقی و عارفانه و آگاهانه امکان پذیر است اما با تعریف اهل تصوف از زهد هم خوانی ندارد. گرچه انسان هایی که مبتلا به داشتن هستند در لبه تیغ حرکت قرار دارند ولی این امر منافاتی با زهد ندارد می تواند پیامبر بزرگی مانند «سلیمان نبی» زاهد باشد اما در عین حال حاکمیت و همه عناصر مکنت را نیز در اختیار داشته باشد. چنانچه به تعبیر امام نیز حتی تعلق خاطر یک فرد به تسبیح خود او را از زهد دور کند.

بنا بر این زهد عبارت از انتخاب خدا در مسیر حرکت و وابسته و پابسته و دل بسته جاذبه ها نبودن و هراس زده و خائف از تعبیرها نشدن است.  زهدی که انسان را از تکالیف فردی و اجتماعی خود و انجام وظایفش در قبال جریان های معاند غافل کند، زهد تخبیری و خاکستری  است.

زهد مجاهدانه زهدی است که انسان را در نسبت با تکالیف خود کاملاً پویا و پرتلاش می‌کند در انجام وظایف خود در قبال خانواده پا در رکاب قرار می‌دهد و دربرابر با دشمنان و تهدید کنندگان جامعه دینی و جریان حاکمیت دینی به صف بندی و مبارزه می ایستد.

اساسا خط اصلی زهد، نوعی مبارزه در میدان نفس و مبارزه در عرصه حیات اجتماعی و سیاسی جامعه دینی است. به همین خاطر به تعبیر حضرت امام(ره) بسیجی‌ها و رزمندگان زمان جنگ مصادیق عینی و روشن زهد هستند. آنها به معنی واقعی کلمه زاهد بودند، زیرادشمن را شناخته و با همه شور و شعف و توان در برابر آن ایستاده بودند.

بنا بر این زهد از اینجا شکل می گیرد. زهد انسان را از عدم مسئولیت پذیری و شانه خالی کردن از بار مسئولیت دور می‌کند.

نگاه دین به ریاضت‌های برخی آئین‌ها مانند بودائی و مرتاض‌ها چگونه است؟

ریاضت‌های ادیان دیگر به هیچ وجه زهد محسوب نمی‌شود این ریاضت ها زهد نیست بلکه به تعبیر روایات «ترک الدنیا للدنیا: «ترک دنیا برای دنیا» است. برخی از انسان‌ها محدودیت‌هایی را برای خود ایجاد می‌کنند تا به برخی توانمندی‌ها دست پیدا کنند. بنا بر این چنین ریاضتی هرگز زهد نیست نام آن سرمایه گذاری‌های مادی با عبور از متافیزیک و قدرت‌های ماورایی است. این ریاضتها در واقع عین تعلق به دنیا است. در واقع  هدف اکثر قریب به اتفاق فعالیت‌های ریاضتی چون یوگا، مدیتیشن، آیین‌های بودایی و مرتاض ها و غیره کسب قدرت ذهنی و تصرف است. اما هدف زهد اساسا نقطه مقابل این نوع ریاضت هاست. هدف در زهد رسیدن به قرب الهی است. زاهد به دنبال کسب رضایت الهی است اما در ریاضت‌های برخی مکاتب بشری هدف کسب قدرت از طریق ترک خواسته های حیاتی مانند خوابیدن و خوردن است حال آنکه چنین ریاضت هایی در دین ما هرگز وجود ندارد. این مفهوم رهبانیت در دین ما نیست بلکه رهبانیت در دین اسلام به تعبیر پیامبر (ص) جهاد است.

کناره گیری و انزاوا طلبی موجود در سایر ادیان، دنیوی است. بنا بر این در مسئله زهد دینی شما از همه چیز حتی رسیدن به مقامات در مراحل بالا باید چشم پوشی کنید. خود عمل و عدم تعلق، مطلوب و هدف می شود و این را می توان در رابطه ابراهیم پیامبر و پسرش اسماعیل مشاهده کرد. تعلق ابراهیم به اسماعیل مانع تعلق خاطر او به خداوند نمی شود و به همین دلیل اسماعیل را به قربانگاه می‌برد. همچنین باید گفت که این نه برای کسب مقامات و یا برآورده شدن حاجات دنیوی باشد بلکه فقط صرف رضایت الهی است.

«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَیٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَیٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ»( آن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین می‌بینم که تو را قربانی (راه خدا) می‌کنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟ جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت). تو را به قربانگاه می‌برم نه برای اینکه بهشت را کسب کنم بلکه چون رضای الهی در این امر است.

رابطه بین زهد و فقر چگونه است؛ آیا اساساً هر زاهدی باید فقیر باشد؟

هیچ تناسبی بین زهد و فقر وجود ندارد و از نظر منطق، رابطه آنها عموم و خصوص من وجه است. یعنی برخی از فقرا زاهد و برخی از زاهدان فقیر هستند اما بسیاری از زاهدان، فقیر نبوده و عکس آن نیز صادق است بسیاری از فقرا زاهد نیستند. طرف ممکن است فقیر باشد اما در دل او به قدری حرص و طمع دنیا و احساس عقب ماندگی از نداشتن دنیا وجود داشته باشد که از هر حریصی حریص‌تر است.

زهد با امکانات تعریف نمی‌شود بلکه در نسبت و ارتباط با امکانات تعریف می‌شود. قرآن می‌فرماید: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ»( خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید که شما بندگان را بیازماید تا کدام نیکوکارتر (و خلوص اعمالش بیشتر) است و او مقتدر و بسیار آمرزنده است). بهترین عمل به مفهوم بهترین موضع و بهترین واکنش است و  این نشان می‌دهد که موضوع زهد در اصطلاح علوم امروز یک مسئله نرم افزاری است نه سخت افزاری، از جنس بینش و تعلق و گرایش است نه اینکه از بعد داشتن بررسی شود.

نمونه‌های زهد در سیره اهل بیت علیهم السلام و آیات قرآن بر چه مبنایی است؟

امام باقر (ع) مشغول کار سنگین کشاورزی بودند. یکی  از اهالی زهد به آن حضرت رسیده و گفت: «آیا شما نمی‌ترسید در این حالت (از نظر آن فرد حالت کسب دنیا بوده) جان شما ستانده شود، شما چه پاسخی خواهید داشت؟». ایشان پاسخ دادند: «این بهترین حالتی است که من در آن قرار دارم».

زندگی امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام سراسر تلاش و پویایی و فعالی و خدمت بوده است. پیامبر (ص) فرمودند: «شبیه ترین شما به من کسی است که برای مردم منفعت بارتر و مفیدتر باشد».

اهل بیت(ع) در وصف برخی اصحاب فرمودند: «این شخص قلیل المأونة و کثیر المعونه است» یعنی او بسیار کم زحمت و بسیار یاریگر است.

شخصی به پیامبر (ص) مراجعه کرد و گفت: همسرم مدتی است به بهانه زهد زندگی را کنار گذاشته و به ذکر و عبادت پرداخته است. پیامبر از شنیدن این خبر بسیار برافروخته شدند و با ناراحتی به سمت مسجد حرکت کرده مردم را جمع کردند و فرمودند: «مبادا کسی که در انجام وظایفش نسبت به خانواده کوتاهی کند، گمان برد که از پیروان من است». زاهدتر از پیامبران و ائمه وجود ندارد حال آنکه ایشان در اوج فعالیت های اجتماعی و خانوادگی و عاطفی بودند.

برخی امروزه روزه داری در ماه مبارک رمضان را نوعی ریاضت و آسیب رساندن به جسم دانسته و با این بهانه از روزه داری امساک می‌ورزند؛ پاسخ به این افراد چیست؟

شریعت یعنی آیین پرستش؛ دستورات دینی آمده اند که انسان را به زهد حقیقی برسانند. تمام دستورهای دینی برای پاکیزه شدن انسان است. معنای کلمه رمضان «سوزاننده» است. انسان تعلقات درون خود را با روزه و رعایت مشخصی که در شرع مطهر وجود دارد، از بین می برد. نماز نیز بر همین اساس است. اساس شریعت یک ریاضت توحیدی است و مقصد آن خدای متعال است. به همین دلیل آیین های عبادی چون روزه و نماز باید قربة الی الله باشد. کعبه را خداوند برای وحدت بندگی قرار داده و به همین دلیل است که رمی جمرات پرستش الهی است و پرستش همان سنگ بت پرستی است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.