به نظر آنچه حتی با گذشت از زندگی سرشار از بیم و امید دوران درگیری با کرونا، تا مدتی طولانی ما را رها نخواهد کرد حجم انبوهی از سؤالاتی است که همه شئون زندگی ما را در این مدت به چالش کشید.

کرونا، بیماری اخلاق هابزی است

به نظر آنچه حتی با گذشت از زندگی سرشار از بیم و امید دوران درگیری با کرونا، تا مدتی طولانی ما را رها نخواهد کرد حجم انبوهی از سؤالاتی است که همه شئون زندگی ما را در این مدت به چالش کشید؛ از مباحثی چون علم مدرن گرفته تا حاکمیت و برابری و مناسک دینی و تقلای انسان برای بقا؛ موضوعاتی که تلاش برای یافتن پاسخی قانع کننده برای آن‌ها نیازمند مطرح کردن درست سؤالات و نگاه چند وجهی به قضیه است. آنچه در ادامه می‌خوانید برداشت‌های متفاوتی است که مسعود زین‌العابدین، دانشجوی دکترای فلسفه و کلام اسلامی در یادداشت اختصاصی خود به قدس ارائه داده است.

ویروس بازگشت به تفرد انسانِ بی‌خویشتن

کرونا ذاتی متناسب با دنیای مدرن دارد. این بیماریِ مدرن و این ویروسِ تکامل یافته، متناسب با زندگی مدرن، تطور یافته و به اینجا رسیده است. کرونا بیماریِ تنهایی است. ویروسِ فرار از حقیقت به مجاز، گریز از تجمعِ حقیقی و تبادل عواطف اصیل انسانی به گروه‌های مجازی، فرار از با هم بودن به تفردِ انسانِ بی‌خویشتنِ مدرن. تفرد، مشخصه دنیای مدرن است. انسان بی‌خویشتنِ مدرن، در بین انسان‌هاست اما هماره در سویدای وجودش در رنجی از یک تنهایی مفرط به سر می‌برد. او در جمع می‌زیَد، کسب می‌کند، می‌خندد و در نهایت باز احساس تنهایی می‌کند. کرونا ویروسی متناسب با چنین دنیایی است. انسان مدرن از قرنطینه فرار می‌کند. او دوست ندارد تنهاتر از پیش شود. مبتلا به کرونا هیچ حمایت شوندگی‌ای برای خود متصور نیست. انسان مدرن، وحشت زده از کروناست، چرا که از مرگ در کنجِ عزلت هراسناک است. کرونازده هیچ ملاقاتی‌ ندارد و خاکسپاری‌اش نیز فریز شده است. انسانِ مدرن از قرنطینه می‌هراسد و این‌گونه از کرونا فرار می‌کند. آیا ویروس تفردِ کرونایی، ما را با خویشتن خویش آشنا خواهد کرد؟ آیا انسان‌های فراری از مترو و اتوبوس و تجمع، در این تنهایی، با ذات دست نخورده خودشان آشتی خواهند کرد؟ یا همچنان در گروه‌های مجازی به دنبال مسکّن حمایت اجتماعی، روزگار خواهد گذرانید؟

کرونا یک بیماری هابزی و فرویدی است

همین جمله هابز، برای نشان دادنِ بخشی از ذات کرونا کافی است. کرونا یک بیماری هابزی و فرویدی است. هابز می‌گفت انسان، موجودی اجتماعی نیست و برای تأمین امنیت و فرار از مشکلات زندگیِ فردی، به زندگی اجتماعی روی آورده و بدون وجود حکومتی که با قدرت، جامعه را کنترل کند امنیتی وجود نخواهد داشت. در انسان «خواستی سیری ناپذیر و همیشگی برای رسیدن به قدرت بیشتر و بیشتر وجود دارد که تا مرگ ارضا نخواهد شد». انسان، گرگِ انسان است. انسان‌ها بر سر ارضای امیال خود دچار نزاع می‌شوند و در این نزاع تنها آن‌کس که قدرت بیشتری دارد پیروز می‌شود، اما با این حال این پیروزی نیز دوام چندانی نخواهد داشت. زیگموند فروید نیز در کتاب تمدن و ملالت‌های آن، می‌گوید هیچ چیز به اندازه فرمان آرمانیِ «همنوع خود را همچون خویش دوست بدار» با طبیعت اصلی نوع بشر مغایرت ندارد. کرونا بیماری تنازع برای بقاست. تو نه تنها باید از گرگ‌های ناقل ویروس فرار کنی بلکه باید بجنگی تا زنده بمانی، احتکار کنی تا پیروز مسابقه باشی، بکشی تا سود بدست آوری، درمانگاه را آتش بزنی تا زنده بمانی. این بخشی از ذات لیبرال ویروس کروناست. کرونا ترجمان طبیِ از یک بیماری فکری است. کرونا معجونی از سرمایه‌داری لیبرال و اخلاق هابزی است. فرار کن تا زنده بمانی؛ اگر او به تو رسید، بکش تا زنده بمانی. انسان ایرانی و وارث سنت ایمانی در جنگ با چنین انگاره‌ای از دنیای مدرن به مصاف کرونا رفته است. او می‌تواند با یک رهیافت ایمانی این ویروس مافیایی را شکست دهد. نشانه‌های چنین قدرتی در انسان ایرانی هست.

به مناسک مدرن عادت نکنیم

کرونا ویروس مزمزه کردنِ دینِ مدرن است. دینِ مدرن دل‌بخواهی است، تا دلتان بخواهد برایتان مناسک می‌سازد تا فیلتان یاد هندوستان نکند و سراغ دین ابراهیمی نروید. کرونا، کارش دستکاری است، از مناسک شروع می‌کند تا به حقایق برسد. می‌دانید چند سالی است برخی از مردم ترجیح می‌دهند به جای مسجد محله‌شان، شب قدر را با سخنرانان و مداحان معروف، پای تلویزیون بگذرانند؟ این عارضه، همان ویروس کرونای خفیف بود که امروز جهش ژنتیکی پیدا کرده است. پدر همه این ویروس‌ها چیزی است به نام دینِ مدرن؛ دینی برآمده از تمایلات انسانی در عصر مدرن، نه برخاسته از مشیت الهی! خلاقیت‌ها به کار افتاده و ادبیات جدیدی در دوران پساکرونایی، در حال شکل‌گیری است؛ اعتکاف مجازی، هیئت مجازی، لایو اینستاگرام، گوش دادن همزمان عده‌ای به دعای کمیل در یک ساعت خاص و ... در عُسر و حَرَج فعلی چاره‌ای نیست، تجمع تعطیل است، نیاز معنوی که تعطیل نشده است. شاید پس از کرونا، همین مناسک به مذاق برخی خوش آید. به‌خصوص نسلی که متولد عصر مجازی است بیشتر از این مناسک مدرن لذت خواهد برد. ما مهاجران این فضاییم و آن‌ها متولدانش. چاره‌ای نیست و تعطیلی تجمعات عین عقلانیت دینی است اما یادمان باشد به این مناسک مدرن عادت نکنیم. کرونا ابتدا می‌چشاند، بعد عادی جلوه می‌دهد و سپس به عادت تبدیل می‌کند.

کرونا؛ ویروس سکولاریسم

کرونا ویروس سکولاریسم است، از همان‌هایی که دین را به پستو می‌برد. هدف نخستِ او اجتماعات دینی است. مشکل کرونا با تجمع است، برای همین تجمع دینداران را برای نماز جماعت و جمعه و اعتکاف و طواف و هیئت تعطیل می‌کند. در این آوردگاه، هر دینی که مناسکش اجتماعی‌تر باشد، بیشتر مورد هجوم خواهد بود. دنیای مدرن، دینِ مدرن دارد. دینِ مدرن، خدایی مدرن را ترویج می‌کند. خدای مدرن خدای تنهایی‌هاست، خدای پستوهاست. جامعه، خدایی دیگر دارد. در روایتِ دینِ مدرن، خدای ادیان فقط جلوه انفسی دارد و با آفاق کاری ندارد. او فقط خدای حالِ خوب است، این انسان است که جامعه را می‌سازد فارغ از آنکه گبر است یا پارسا. اینجا خدا کاره‌ای نیست. جامعه، منطقه‌الفراغِ دین مدرن است. کرونا دقیقاً همین وجه را هدف می‌گیرد و اجتماع دینی را تعطیل می‌کند. وقتی بلندگوها خراب شد، ضربات بعدی راحت‌تر است. هنگامی که دین در اجتماع متجلی می‌شود، در اصل وارد یک فرایند تاریخی در بستر تحقق می‌شود. وقتی دین مظاهر و تجلیاتی در حیات اجتماعی پیدا می‌کند، وارد عرصه تاریخی می‌شود. اگر چنین حیاتی تعطیل شود، اصل آن نیز تعطیل خواهد شد. کرونا همین مظاهر را تخریب می‌کند تا دین را به فراموشی بسپارد. در این روزهایی که کرونا توانسته است برخی مناسکِ جمعیِ دین را تعطیل کند، حقیقتِ دین است که خواهد توانست عیار آن را مشخص کند. اگر دینی که نماز جمعه ندارد، بتواند عرصه حیات اجتماعی برای خودش تولید کند، ماندنی خواهد بود. هیئتی که توانست با پرچم هیئت، شهر را ضدعفونی کند، در حقیقت دارد مراسم سینه‌زنی خود را بازآفرینی اجتماعی می‌کند. کاسبی که نماز جماعتش را در نصبِ ظرفِ صابون و ضدعفونی‌کننده بازتولید کند، همچنان مؤمن به دین اجتماعی است. دینی که شستن دست‌ها و دست‌ندادن با دیگران را حسنه و عمل صالح معرفی کند، توانسته است به مصاف کرونای سکولار برود. اگر در بازتولید چنین مفاهیمی لنگ زدیم، باید آرام آرام با دین خداحافظی کنیم. مبلّغی که با تعطیلیِ مناسک، برای خودش عرصه جدیدی آفرید، دشمن اصلیِ کروناست.

هدونیسم کرونایی

روزهای نخست گمان می‌رفت چالش اصلی کرونا با دین خواهد بود و حفره‌های قدیمیِ تعارض علم و دین سر باز خواهد کرد. موج کوتاهی از ضریح‌لیسان هم به این تلقی دامن زد. اما نهاد دینِ عقلانی خیلی زود مناسک را به طور موقت تعطیل و برای کنشگریِ دینی، مابه‌ازای جدیدی تعریف کرد. در ناحیه سلب، نماز جمعه و جماعت و زیارت و هیئت به طور موقت تعطیل شد و در ناحیه ایجاب، رعایت بهداشت مساوی حسنه تعریف شد و خدمت‌رسانی جهادی برای ضدعفونی کردن معابر و تولید ماسک و... در قالب کنش‌های دینی معرفی شدند. با گذشت زمان مشخص شده تعارضِ ایجاد شده از سوی کرونا نه در برابر دینداران، که بیشتر در مواجهه با لذت‌گرایان قرار دارد؛ کسانی که حاضر نیستند به هیچ وجه از لذت خود عبور کنند. نمونه‌هایی از این لذت‌خواهی در ترافیک جاده شمال، درگیری با راهداران، حضور بی وقفه برخی در بازار برای خرید عید و... مشاهده می‌شود. هِدونیسم یکی از ویژگی‌های دین مدرن است؛ لذت حداکثری به هر قیمتی. هدونیسمِ کرونایی پدیده جدیدی است که نشان می‌دهد انسانِ مدرن حتی به قیمت جانِ دیگران و انتقال یک ویروس کشنده به دیگر شهرها، حاضر نیست از این لذت عبور کند. او خود را محقّ می‌داند. او ویلا خریده و مالکیت، دلیلِ حقانیت اوست. هدونیسم یعنی فلسفه لذت‌طلبی، عشرت‌طلبی و خوشگذرانی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.