۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۶
کد خبر: 704021

سینما برای احیا، سالم سازی و ارتقای فیلمسازی نیازمند تغییراتی است که باید توسط کارشناسنان و نخبگان این حوزه بررسی و اجرایی شود.

سینمای ایران باید ملی شود!

 قدس آنلاین: گرچه طی سال‌ها و در چندین یادداشت، مقاله و نشست دیدگاه‌های خود درباره سینما، هنر و فرهنگ بازگو کرده‌ام اما به خواست چندتن از سینماگران شاخص و ارجمند و احترام به درخواست آنها، رئوس اساسی نظراتم در ارتباط با سینما رابه صورت منسجم، یکپارچه و فهرست‌گونه، جهت استفاده احتمالی دوستان و کارشناسان بازنویسی می‌کنم.

سینمای ایران به رغم حضور، کوشش و فعالیت گروهی از سینماگران سلامت اندیش و متعهد، به انواع بیماری‌ها و آلودگی‌ها از جمله مالی، اداری، فرهنگی، ساختاری و محتوایی مبتلا است. برخی از این بیماری‌های بحران‌ساز ریشه در نوع نگاه به سینما دارد و بخشی دیگر حاصل عملکرد مدیران، گروه‌ها و جریان‌های سینمایی و سیاسی است.  

یک: سینما در ایران دارای تعریف و جایگاه مشخص و قابل دفاع قانونی، فرهنگی و هنری نیست. در قانون اساسی فقط در چند جمله کلی از سینما یاد شده که به شدت ناقص و قابل تفسیر به رأی است. سینما به اساسنامه و آیین نامه کارشناسانه، واقع‌گرا و کاربردی نیازمند است.                             

دو: سینما در ایران تبدیل به صنعت نشده و بازار مکاره است. با صنعتی شدن قانونی سینما بخش اعظم معضلات مالی، حقوقی، اجتماعی و ... آن برطرف خواهد شد.

سه: سینما در کشور ما مانند سایر هنرها و فرهنگ، ملوک الطوایفی اداره می‌شود و عمده نگاه‌ها وعملکردهای جاری در آن نشئت گرفته از اهداف و سیاست‌های حزبی، گروهی، سیاسی، جناحی و سلیقه‌ای است. سینما باید ملی و از قید نگرش‌های محدود و عقب‌مانده جناحی و حزبی رها شود.                                       

چهار: سینما در ایران دولتی است و از طریق دولت تزریق مالی، اداره و سیاست گذاری شده و افسار گسیخته و غیر کارشناسانه در امور اداری و اجرایی آن دخالت می‌شود.                         

پنج: سینما باید به اهل آن واگذار شده و دولت در حد ناظر و حامی حضور یابد. از همین رو سینما و سینماگران باید به جای تکیه بر دولت و ارتزاق از سفره آن، روی پای خود بایستند و دل به تشکل‌های دولت ساخته سینما ندهند و بر اساس منافع ملی سینما، تشکل‌های خاص خود را احیا کنند. سینمای غیرقانومند و دولتی، ابزار  دست دولت‌ها شده و می‌شود و با هرتغییر و تعویض، سیاست‌ها، برنامه‌ها و حمایت‌ها بر مبنای نگاه‌های جناحی دچار دگرگونی می‌گردد، لذا وجود اساسنامه قانونمند ملی برای حیات و قوام سینما الزامی است.

شش: وجود یک سازمان سینمایی قدرتمند ملی که نخبگان منتخب سینما آن را اداره می‌کنند و حاصل تعامل اهالی سینما براساس نیاز سینما و جامعه است یک ضرورت به حساب می‌آید. تمام امور سینما از مجرای این سازمان انجام شده و دیگر فیلمسازان جریان‌ها و دستگاه‌های غیرمسئول دولتی و ارگانی خودمختار و پولدار نخواهند توانست برای خود دم و دستگاه فیلمسازی داشته و بدون توجه به قانون و متولی قانونی سینما فیلم بسازند.. اوج، حوزه هنری، ناجا، تلویزیون و ... در شرایط کنونی حاکمیت ملوک الطوایفی بر سینما اینگونه‌اند. در چهل سال اخیر، سینما را سیاست و تجارت اداره کرده و اکثر مسئولان آن سیاست‌پیشگانی بوده‌اند که اغلب فرهنگ و سینما را نمی‌شناختند. لذا باید سینما را سینماگران اداره و رهبری کنند. در همین امتداد سازمان سینمایی و تمام زیرمجموعه‌های آن به ویژه فارابی، خانه سینما و ... باید پاک و سالم‌سازی شوند.

هفت: دستاوردهای سینما به عنوان نمونه جشنواره‌های فیلم فجر و کودک و نوجوان باید احیا و حیات خلوت‌ها تعطیل شود.            

هشت: سازمان سینمایی قدرتمند باید دست و پای مسموم مافیا، پولشویان و ابتذالگراها را از پیکره سینما به خصوص تولید و اکران و مناسبات سینما قطع کند.         

نه: در ایران سینماگر ملی وجو دارد، ولی سینمای ملی وجود ندارد و جای آثار ملی و بومی ایرانی با شناسنامه و هویت ایرانی در سینمای کشور خالی است. اغلب فیلم‌ها به جز اسامی کاراکترها، هیچ نشانی از ایران و فرهنگ ایرانی ندارند. فضا، دکور، لباس، تیپ و وسائل محیط‌های خانه و اداره غیرایرانی‌اند. 

در یک کلام، سینمای ایران چنانچه نمی‌خواهد بازار مکاره و قلمرو نابخردی‌ها، کجروی و بی‌عدالتی‌ها و ابتذال باشد باید ملی شود. در واقع اهالی سینما باید برای احیا و سالم سازی و ارتقای سینما «نهضت ملی کردن سینما» را راه اندازی کنند و پایمردانه، خردمندانه و متحدانه در چارچوب قانون پای آن بایستند و این آغاز راه است و برای رسیدن به سینما و هنر ملی و بالنده و مردمی باید راه‌ها پیمود!

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.