یکی از قدیمی‌ترین نقالان شاهنامه معتقد است علیرغم اینکه مغول به خون‌ریزی و کتاب‌سوزی معروف است اما در برابر شاهنامه زانوی ادب به زمین زد و این کار حکیم ابوالقاسم فردوسی بود که می‌دانست چه کند تا شاهنامه ماندگار شود.

مغول در برابر شاهنامه زانوی ادب به زمین زد/شاهنامه خودش راهش را پیدا می‌کند

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، مرشد ابوالفضل ورمزیار از اساتید قدیمی هنر نقالی و پرده‌خوانی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر با انتقاد از وضعیت موجود و عدم توجه به هنر نقالی گفت: متأسفانه سال‌هاست که نقالی داخل موزه رفته و دیگر در دسترس مردم و افواه نیست و به نوعی مناسبت‌زده شده است و هر از گاهی به آن سری می‌زنیم، در حالی که نیاز است همیشه آن را جاری نگه داریم اما همانند یک شیء قدیمی در موزه است که گهگاهی بیرون آورده می‌شود.

وی در پاسخ به اینکه چرا هنر نقالی و شاهنامه خوانی نسبت به دهه‌های گذشته کمرنگ‌تر شده و همانطور که شما به آن اشاره کردید مناسبت‌زده شده است، گفت: به نظرم بهتر است بگوییم چگونه شد که شاهنامه از مدار زندگی ایرانی تا حد زیادی کنار گذاشته شد؟ به نظرم این مهم‌تر است که چرا شاهنامه خوانی در بین افواه عامه پایگاهی ندارد. برای پاسخ به این سوال باید گفت که این اتفاق چند دلیل واضح و آشکار دارد و اصلاً به نیت‌های پلید اهریمن خیز هم ارتباطی ندارد.

مواجهه مردم با مقولات فرهنگی تغییر کرده است

ورمزیار تأکید کرد: نخستین دلیل این اتفاق این است که اساساً نوع اطلاع رسانی و مواجهه مردم با یک مقوله فرهنگی تغییر کرده است. زمانی که رادیو وارد ایران شد جایگاه نقالی در اوج خودش بود. زمانی که قرار بود مجلس نقالی برپا شود، نقال شروع به نقالی می‌کرد و مردم دور او جمع می‌شدند. پس از آن و به همین بهانه مجلس نقالی که مردم را گرد هم آورده بود به مشکلاتشان می‌پرداختند و بسیاری از کارهای خیر مانند همت عالی و گل ریزان در این شب‌های نقالی اتفاق می‌افتاد.

وی ادامه داد: دقیقاً در زمان سهراب کشی این اتفاق می‌افتاد و جایی که به نقال مبلغی پول می‌دادند که امشب سهراب را نکش و به اصطلاح خون بها می‌دادند. جالب است بدانید آن خون بها اصلاً متعلق به نقال نبود و میان مردم نیازمند انفاق می‌شد. نقال‌ها به دلیل اینکه میان مردم حضوری بسیار غنی داشتند و آبروداران و فقرا را می‌شناختند به همین واسطه به آنها کمک می‌کردند. بسیاری از مشکلات روستاها در شب‌های نقالی حل می‌شد و اساتید بزرگی داشتیم که آخرینشان استاد سیدمصطفی سعیدی بود. ایشان در بروجرد بسیاری از مشکلات مردم را در همین شب‌های نقالی حل می‌کرد.

رادیو و تلویزیون نقالی را به عقب راند

ورمزیار تصریح کرد: اما رادیو که آمد نقال یک قدم عقب نشست، اگر شب‌ها مردم دور هم جمع می‌شدند و نقالی را تماشا می‌کردند حالا دیگر مخاطب رادیو شده بودند. خاطرم هست زمانی که کودکی خردسال بودم گهگاهی از پشت پنجره دود گرفته و چربی‌آلود شده شیشه قهوه‌خانه‌های قدیمی به صورت پنهانی دستمان را سایه بان چشم کرده و سعی می‌کردیم تلویزیون را که گوشه قهوه خانه گذاشته شده ببینیم. بعدها هم اگر در یک محله‌ای یک نفر تلویزیون می‌خرید همه مردم به بام‌ها می‌رفتند و تماشا می‌کردند و بعضی‌ها نیز مردم را به خانه‌هایشان دعوت می‌کردند. درست است که اتفاق جالبی افتاده بود اما در مقابل تکنولوژی، نقالی و هنرهای عامه را گام به گام به عقب راند، تعزیه و نقالی عقب نشینی کرد و در زندگی مردم کمرنگ شد.

وی تاکید کرد: حرف تعزیه شد، جالب است بگویم تعزیه اصلاً برای گریه نبوده و نیست، چه کسی گفته تعزیه فقط برای اندوه و زاری است؟ تعزیت چنین مفهومی دارد، اما تعزیه خیر! بهتر است بگوییم شبیه خوانی. شبیه خوانی است که تعزیه در درون آن جای گرفته است، همچون تعزیت امام حسین(ع)، حضرت علی(ع)، حضرت زینب(س) و دیگر ائمه اطهار(ع). اما در مقابل شبیه‌خوانی‌هایی هم وجود دارد که سراسر شادی است. از طرفی دیگر همه فکر می‌کنند کمیک استریپ ساخته دست امریکایی‌هاست، اما بد نیست بدانید پرده‌های نقالی از گذشته باقی مانده که شاید ۳۰۰ سال پیش از کشف آمریکا دقیقاً یک داستان را تقطیع کرده و همه را در یک صفحه در کنار هم قرار داده و همان چیزی است که امروز کمیک استریپ نام گرفته است. یعنی ریشه کمیک استریپ اصلا اروپایی نیست. پس نپرسیم چرا نقالی بین مردم نیست، بگوییم چرا از میان مردم دور شد و رفت؟ بنابراین یکی از دلایلش اقتضای زمانه و تغییر ذائقه رسانه‌ای مردم است.

کسی تلاشی برای زنده ماندن شاهنامه نکرد و خودش زنده ماند

وی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به این که رسانه چگونه می‌تواند در خدمت شاهنامه باشد، گفت: این سوال بسیار خوبی است. برای این که جواب این سوال را بدهم باید این پرسش را مطرح کنم که شاهنامه برای این که طی قرن‌های متمادی زنده بماند، چه کرد؟ واقعیت این است که اصلا کسی تلاشی برای زنده ماندنش نکرد و خودش زنده ماند. شما ببینید زمانی که مغول به ایران آمد و همه جا را ویران کرد؛ این مغول کتاب سوز، وحشی و خون ریز که هرچیزی در موردش بگویید به کسی برنمی‌خورد اما همین مغول در مقابل شاهنامه دو زانوی ادب به زمین می‌زند و می‌نشیند. بله! نفیس‌ترین نسخه‌های شاهنامه نسخی است که در دوران مغول نوشته شده است.

ورمزیار عنوان کرد: برخی از صفحات شاهنامه و مینیاتورهایی که در داخل شاهنامه‌های عصر تیموری وجود دارد اساساً غیرقابل قیمت گذاری است. مانند تابلوی مونالیزا که هیچ قیمتی ندارد و حتی نمی‌توان آن را به یک دلار فروخت. صفحات شاهنامه بایسنقری هم چنین حکمی دارد و اصلاً نمی‌توان آن را فروخت و تبدیل به یک میراث جهانی شده است.

استاد توس می‌داند چه کرده است

وی در ادامه افزود: حال چطور شد مغول در برابر شاهنامه زانو زد؟ استاد توس کجا را هدف گرفته است؟ به نظرم حکیم ابوالقاسم فردوسی خودش می‌داند چه کرده و اگر بگوییم نمی‌دانسته به حق او جفا کرده‌ایم. اما سؤال اینجاست که شاهنامه چگونه زنده ماند و امروز رسانه چگونه می‌تواند در خدمت آن باشد.

ورمزیار اظهار کرد: به نظرم بررسی دقیق و آسیب شناسی این موضوع که چگونه شاهنامه طی هزار سال زنده ماند، مشخص می‌کند که امروز چه باید بکنیم. بیشتر شعرای هم عصر فردوسی از هیچ تلاشی فروگذاری نکردند که فردوسی را منکوب کنند و شاهنامه را زمین بزنند اما نتوانستند و اراده خداوند هنر بزرگ استاد توس را حفظ کرد و همه شکست خوردند و هرچه دیگران بر منکوب کردن آن کوشیدند، شاهنامه برتر شد و بالاتر آمد.

وی تأکید کرد: ما هیچ کتابی را در عرصه جهانی پس از قرآن نداریم که استنساخ‌های (نسخه‌های دست نویس) آن به این اندازه پرشمار باشد. بنابراین فکر می‌کنم شاهنامه خودش راه خودش را پیدا می‌کند. فراموش نکنیم که شاهنامه بر دو ستون محکم و استوار یزدان پرستی و خردورزی ایستاده است و باید هویت دینی و ملی را حفظ کرد و و این اشتباه بود که عده‌ای فکر می‌کردند شاهنامه فردوسی نامه‌ شاهنشاهی است. در حالی که این اثر نامه‌ و نوشته‌ای شاهانه و شاهکارانه است. شاهنامه حکیم ابولقاسم فردوسی هرگز در تمجید و حمد پادشاهان نبوده و نیست.

اگر در امور فرهنگی با فراست عمل نکنیم گویی سرنا را از دهان گشادش زده‌ایم

ورمزیار یادآور شد: امروز با معضلی جهانی به نام کرونا مواجه شدیم که می‌بینیم اهالی فرهنگ برای زنده نگه داشتن هنر به برپایی دیجیتالی جشنواره‌ها و نمایش آنلاین فیلم‌ها رو آورده است اما اگر به درستی در این مسیر هدایت نشود و با هوش و فراست نسبت به رخدادهای فرهنگی عمل نکنیم به مثابه آن است که سرنا را از دهان گشادش بزنیم. امروز برپایی جشنواره‌های نقشا و ایران زمین که مرتبط با نقالی و شاهنامه خوانی هستند تلاشی برای یادآوری و حضور شاهنامه در زندگی مردم هستند.

ورمزیار در ادامه گفت: اما الان شما به تلویزیون نگاه کنید فقط من و مرشد میرزاعلی در تلویزیون برنامه داریم و نقالی می‌کنیم. یعنی نقال دیگری در این کشور وجود ندارد یا خواست برنامه سازان این است که خیلی سراغ این موضوعات نروند؟ وقتی سلایق و علایق عده‌ای بر این است که توجهی به شاهنامه نداشته باشند طبعاً باعث کمرنگ شدن آن در رسانه هم می‌شود. البته در چندسال اخیر این اتفاق افتاده و پیش از این حداقل من هفته‌ای سه برنامه در تلویزیون داشتم و اینها به تصمیمات مدیریتی برمی‌گردد و در نهایت آسیب می‌زند و به بیان مقام معظم رهبری، با هر قدمی که در ترویج فرهنگی دینی و ملی و با کارنکردن درباره آن عقب‌نشینی کنیم، خصم ویرانگر ده‌ها قدم جلوتر می‌آید.

وی در پایان گفت: البته اخیراً شبکه افق از من دعوت کرده که داستان‌های شاهنامه را در سی قسمت نقالی کنیم و اگر خوب پیش برود احتمالاً تا نیمه‌های شاهنامه نیز این برنامه را ادامه خواهیم داد. کم کم به این سمت در حال حرکت هستیم اما تأکید می‌کنم اگر سلایق شخصی تهیه کننده در تلویزیون به آن سمت نباشد نه سراغ ساخت برنامه‌ای در مورد شاهنامه می‌رود و نه نقالی.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.