این روزها بحث آموزش مجازی نقل محافل علمی است. به مدد ابزارها و روش‌های الکترونیکی، این کار شدنی‌تر شده است، با این همه نهایت آموزش‌ها در فضای‌مجازی متمرکز بر دروس نظری و تئوری است و تدریس دروس عملی و به‌ویژه درس‌های رشته هنر دشوار است و از آن دشوارتر آموزش ِنقاشی!

بازدید از یک نمایشگاه نقاشی پس از ۲۷ سال

قدس آنلاین: این روزها بحث آموزش مجازی نقل محافل علمی است. به مدد ابزارها و روش‌های الکترونیکی، این کار شدنی‌تر شده است، با این همه نهایت آموزش‌ها در فضای‌مجازی متمرکز بر دروس نظری و تئوری است و تدریس دروس عملی و به‌ویژه درس‌های رشته هنر دشوار است و از آن دشوارتر آموزش ِنقاشی! نیم‌نگاهی به یک شیوه آموزشی در تدریس نقاشی آن هم نه در بستر ِفراهم ِفناوری در زمانه کنونی بلکه به شیوه مکاتبه‌ای در اواخر دهه ۶۰ (حدود ۳۰ سال پیش) شاید بتواند راهگشای آموزش از راه دور باشد و به درک و دریافت ما از این موضوع کمک کند. نام مستعار «مهربان» و سپس «رنگین‌کمان» شاید برای کودکان دیروز که امروز پدرها و مادرهای ۴۰ ساله‌ای برای فرزندانشان هستند، نامی آشنا باشد. مهربان و رنگین‌کمان دیروز که امروز عضو هیئت علمی دانشگاه است بین سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱ افتخار معلمی کودکان را در مرکز آموزش جهاد دانشگاهی هنر دانشگاه تهران و نیز معاونت آموزشی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را داشته است.

دانشجوی ِ سال اول نقاشی و آغاز آموزش مکاتبه‌ای نقاشی

محمدرضا سوداگر امروز۵۳ ساله است و استادیار گروه نقاشی در دانشکده هنر ِدانشگاه شهید چمران، اما در دوره‌ای که تصمیم گرفت برای بچه‌های روستاها و شهرهای دور و نزدیک ایران آموزش مکاتبه‌ای نقاشی برگزار کند، دانشجوی ِ سال اول نقاشی در دانشگاه هنر تهران بود. در همان سال‌ها نمایشگاهی از نقاشی‌های همین بچه‌ها در دانشگاه هنر تهران به همت ایشان برگزار شده بود.

 سال‌ها گذشته است و کودکان ۷ تا ۱۲ ساله‌ای که در آن روزگار نقاشی‌هایشان را در پاکت گذاشتند و به نشانی حوزه هنری تهران پست کردند، امروز مردان و زنانی سی و چند ساله‌ هستند. نمی‌دانم سیداحمد امینی ۷ ساله از رشت و ایمان قزوینیان ۸ ساله از سمنان نقاشی‌های خود را به خاطر می‌آورند؟ محسن نامدار ۹ ساله از ساری چطور؟ آیا این بچه‌ها هنوز نقاشی می‌کنند؟ من نقاشی‌های آنان را در کیهان‌بچه‌ها دیده‌ام. بی‌شک اهمیت پرداختن به حاشیه، متن را غنی‌تر می‌کند و صداهای تازه و کمتر شنیده شده را به مرکز می‌کشاند. آموزش مکاتبه‌ای نقاشی در دوران غیاب اینترنت یکی از خلاقانه‌ترین کارهایی است که یک دانشجوی شیفته نقاشی و دلبسته کودکان و نوجوانان سرزمین خود می‌توانسته انجام دهد. در دهه ۶۰ به یاد دارم که بچه‌ها نقاشی‌هایشان را برای تلویزیون می‌فرستادند. میل به دیده‌ شدن در وجود هر هنرمندی وجود دارد چنان که این هنرمند کودکی کم‌سن و سال باشد.

یک روایت خواندنی

این هم روایت نوشین موسوی که در کیهان بچه‌های شماره ۶۸۵ سال ۱۳۷۲ نوشته است: «آن روز، روز آخر نمایشگاه بود. باران شدیدی می‌بارید، اما با خودم عهد کرده بودم حتماً به دیدن این نمایشگاه بروم. دلم می‌خواست با این تجربه از نزدیک آشنا شوم. وقتی به نمایشگاه- که در دانشگاه هنر برگزار شده بود- رسیدم، اول از همه حرف‌های مسئول نمایشگاه را که به دیوار زده شده بود، خواندم. بعد، حدود ۲۰۰ اسم کودکان۱۲-۷ سال را خواندم که از همه جای ایران نقاشی‌های خود را فرستاده بودند و بعد نگاهی به نقاشی‌ها کردم. نقاشی‌هایی که در آن‌ها همه جور تکنیک و کار به چشم می‌خورد. نقاشی‌هایی با انواع رنگ‌ها مثل آبرنگ، گواش و... تکنیک‌هایی از انواع مختلف مثل کولاژ و کاردستی و از همه مهم‌تر موضوع‌هایی که از هر چیزی می‌توانست باشد. هر یک از نقاشی‌ها نشان می‌داد که نقاش آن قبلاً چه تمرین‌هایی انجام داده تا توانسته چنان نقاشی‌ای بکشد».

آموزش غیرحضوری یا آموزش مکاتبه‌ای در دهه اول سال ۱۷۰۰ میلادی آغاز شده است. هنوز هم در نقاط مختلف دنیا از جمله در ایران از این شیوه آموزش برای تحصیل و یادگیری استفاده می‌شود. آموزش مکاتبه‌ای که با نامه‌نگاری مدرسه یا مؤسسه‌های واجد شرایط اداره می‌شد و بین دانشجویان و استادان از طریق نامه‌نگاری ارتباط برقرار می‌شد، مورد توجه دانشجویان و دانش‌آموزان بود. همزمان با ایالت‌ متحده آمریکا که در زمینه آموزش از راه دور فعالیت داشت، کشورهای اروپایی دوره‌های آموزش را پیش از سال ۱۸۴۰ به صورت جزوه‌های خلاصه شده آغاز کرده بودند. نخستین دوره آموزش از راه دور دانشگاهی که در سال ۱۸۹۲ تأسیس شد، با اتکا بر اداره پست اداره می‌شد.

در ایران نیز برای نخستین بار در سال ۱۳۵۰ دانشکده‌ای در دانشگاه ابوریحان بیرونی برای ارائه آموزش از راه دور و به طریق «مکاتبه‌ای» شکل گرفت که مقدمات آن از سال ۱۳۴۸ به بعد فراهم آمده بود. این دانشکده که با نام دانشکده مکاتبه‌ای فعالیت خود را در چهار رشته تحصیلی آغاز کرده بود، در هفت رشته تحصیلی شیمی- طبیعی، فیزیک-ریاضی، زبان و ادبیات‌فارسی، آموزش‌وپرورش ابتدایی، اقتصاد و تعاون روستایی، مدیریت خدمات –بانکی (مقطع فوق‌دیپلم) و مدیریت خدمات فنی(مقطع فوق‌دیپلم) به فعالیت خود ادامه داد. این دانشکده بعداً به تعداد دانشجویان و رشته‌های تحصیلی خود افزود و به دو دانشکده «علوم‌انسانی» و «علوم‌اجتماعی» تفکیک شد. آموزش از راه دور در دانشگاه ابوریحان‌بیرونی، تلفیق مجموعه‌ای از ابزارهای آموزش حضوری و آموزش از راه دور بود. کتاب و مواد چاپی محور اصلی این ابزارها به شمار می‌آمد و در حقیقت اساس آموزش مکاتبه‌ای را تشکیل می‌داد. در این نظام به منظور ارائه خدمات آموزشی و سنجش آن از مواد و مطالب درسی، کتاب‌ها و مطالب مفید جنبی، آزمون‌های درسی ضمن سال، مواد کمک‌آموزشی، کتابخانه، دفترچه‌های مخصوص مکاتبه با استادان برای رفع اشکالات درسی، آموزش‌های حضوری و امتحانات پایان نیم‌سال تحصیلی استفاده می‌شد. دانشگاه ابوریحان‌بیرونی در سال ۱۳۵۹ به کار خود خاتمه داد. این دانشگاه در خلال سال‌های ۱۳۵۹-۱۳۵۰ در مجموع یک‌هزار و ۷۷۹ نفر در مقطع کاردانی و یک‌هزار و ۳۰۵نفر در مقطع کارشناسی دانش‌آموخته داشته است (عظیمی، ۱۳۸۶).

سابقه آموزش نقاشی مکاتبه‌ای در ایران

سابقه آموزش نقاشی مکاتبه‌ای که موضوع این گزارش است به سال ۱۳۶۷ برمی‌گردد. این شیوه آموزش که بر آموزش نقاشی به کودکان متمرکز است در یک برنامه‌ریزی گروهی، ابتدا با حمایت جهاد دانشگاهی هنر تهران آغاز و سپس با تغییر و اصلاحات با پشتیبانی معاونت آموزش حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی(سوره) با برنامه‌ریزی و ساماندهی محمدرضا سوداگر تا سال ۱۳۷۱ ادامه داشت. در این برنامه کودکان سراسر کشور در هشت مرحله آموزش مکاتبه‌ای، پس از دریافت برنامه‌ها، کارهای خود را به صندوق پستی ِمعرفی شده می‌فرستادند و در هر مرحله پاسخ‌هایی از مربی خود همراه با برنامه آموزشی بعدی به صورت دستنویس دریافت می‌کردند. این شیوه آموزشی که توسط روزنامه‌های کثیرالانتشار اطلاع‌رسانی می‌شد، در روزگار خود در ایران بی‌نظیر بود. در نمایشگاهی که به بهانه آموزش نقاشی مکاتبه‌ای برگزار شد، بیش از ۷۰۰ اثر از بچه‌های سراسر ایران از ازنا و کازرون و خلخال گرفته تا جهرم و میناب و بروجرد نمایش داده شد. در پایان پاسخ ِ «رنگین‌کمان مهربان» - محمدرضا سوداگر- را به یکی از بچه‌ها می‌خوانیم.

«سینا جان سلام

نقاشی‌های خوب تو به دست من رسیدند، از کارهای زیبای تو لذت بردم. خانه‌ها و درخت‌های خوب و باغ باصفایی کشیده بودی. آیا همیشه درختانی را که می‌کشی یک نوع هستند؟ خانه‌ها چطور؟ همه سقف مثلثی دارند؟ دفعه بعد پیش از کشیدن نقاشی به اطراف خودت نگاه کن، شاید درختان دیگری با شکل و رنگ دیگری وجود داشته باشد. راستی، سقف خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنی چه شکلی دارد؟ از بزرگ‌ترها که این نامه را برای تو می‌خوانند تشکر کن و اگر توانستی تصویر آن‌ها را برای من نقاشی کن و بفرست.

خدانگهدار به امید دیدار»

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.