یادم هست وقتی در اواخر دهه ۷۰ نخستین مجموعه شعر نوجوانم را به پیشنهاد مصطفی محدثی‌خراسانی به‌ نشر «قو» در تهران سپردم، خیلی راحت توسط ناشر پذیرفته شد و کمتر از دو سال بعد نیز به چاپ رسید.

قدس آنلاین: یادم هست وقتی در اواخر دهه ۷۰ نخستین مجموعه شعر نوجوانم را به پیشنهاد مصطفی محدثی‌خراسانی به‌ نشر «قو» در تهران سپردم، خیلی راحت توسط ناشر پذیرفته شد و کمتر از دو سال بعد نیز به چاپ رسید. ناشر اسمم را از مسابقات شعر دانش‌آموزی و مقام کشوری که آورده بودم شنیده بود و این امتیازی شده بود برای چاپ کتابم، اما همیشه این شرایط برای آن‌هایی که در شروع راه چاپ مجموعه شعر در حوزه کودک و نوجوان هستند، وجود ندارد. دوستی برایم پیام فرستاده و پرسیده است هنوز ویژه‌نامه کودک روزنامه برقرار است یا خیر و پس از اینکه از چاپ نشدن هفته‌نامه نوشتم، برایم مقداری درددل ارسال کرد و نوشت:

« ۱۰ سال چاپ شدن شعرهایم در مطبوعات هیچ کمکی در چاپ کتاب به من نکرد. هر انتشاراتی که رفتم فقط کتاب شعرای صاحبنام  را چاپ کرده بود. هیچ فرصتی برای ما وجود ندارد مگر دیده شدن و خوانده شدن در مطبوعات. آن‌قدر مجموعه شعر به این انتشارات و آن انتشارات  بردم و رد شدند که واقعاً از چاپ شدن کتاب ناامید شدم. با گرانی کاغذ و کرونا دیگر هیچ انتشاراتی روی شاعری که مشهور نباشد، سرمایه‌گذاری نمی‌کند».

دوستی که این درددل‌ها را برایم نوشته است سال‌هاست در این حوزه مشغول است و اگر بی‌انصافی نکنیم او هم می‌تواند مجموعه شعر کودکی داشته باشد، اما حالا غیر از چاپ شدن مجموعه‌های شعری که مشکل شده، برخی از نشریات کودک و نوجوان هم بسته شده‌اند و کار سخت‌تر شده است.

«این شعرها را برای بچه‌ها می‌نویسم. نمی‌خواهم گوشه دفترم بمانند. دوست دارم بچه‌ها آن‌ها را بخوانند. حالا که کتاب نمی‌شود چاپ کرد، کاش حداقل مسیر مطبوعات باز باشد. آن هم که خیلی از مجله‌ها تعطیل شدند. آخرین شعرهایم که چاپ شد، همان شعرهایی بود که در کفشدوزک چاپ کردید. خیلی از شاعران کودک هستند که ۳۰ یا ۴۰ جلد کتاب چاپ کرده‌اند. از پیشگامان و پیشکسوتان هم نبودند. چرا حوزه نشر آن‌قدر به ما سخت گرفت که آرزوی چاپ یک کتاب به دل ما بماند؟

این پرسشی است که هیچ جوابی برای آن پیدا نمی‌کنم. یا واقعا حوزه نشر دیگر به هیچ شاعر کودک جدیدی احتیاج ندارد و با همان قدیمی‌های ادبیات کودک تکمیل می‌شود یا ما هیچ توجیه اقتصادی نداریم. من درک نمی‌کنم، ولی اکنون پس از چندین سال کار کودک انتظار داشتم حداقل یک کتاب چاپ شده داشته باشم».

دوست شاعرم در پایان نوشته‌ام خواسته است تا درددل او را به گوش مسئولان و ناشران برسانم و من می‌مانم که چه می‌شود کرد تا در این حوزه اوضاع بهتری را شاهد باشیم، اما فکر می‌کنم در زمانی که شرایط اقتصادی کشور حال و احوال خوبی نداشته باشد، یکی از بخش‌هایی که با آسیب‌های جدی روبه‌رو می‌شود بخش فرهنگ است که می‌تواند شامل حوزه نشر هم شود.

یادم هست چند سال پیش وقتی هنوز دو شاعر توانا مصطفی رحماندوست و بیوک ملکی در بخش کتاب‌های کودک انتشارات امیرکبیر مشغول بودند، در طرح جالبی کتاب‌هایی را به چاپ رساندند با عنوان کتاب‌های هزار تومانی  که رقم آن‌ها تا جایی که حافظه‌ام یاری می‌کند به عدد ۱۰۰ رسید و در بین این کتاب‌ها بودند دوستانی که اولین اثر آن‌ها چاپ می‌شد، اما شرایط امروز گویا همین مجال را هم نمی‌دهد که طرحی از این جنس را پیاده کرد. شاید بشود از ناشر خصوصی در این شرایط  انتظار کار خاصی را نداشت، اما ناشران دولتی باید با طرح‌های خلاقانه اندکی از بغرنجی این وضعیت بکاهند. شاعر و نویسنده‌ای که تا این اندازه از وضعیت ادبیات ناامید و دلسرد باشد، محصولی که به مخاطب کودک یا نوجوان پیشکش کند، محصول امیدوارکننده‌ای نخواهد بود و این جای تأثر و تأمل دارد، البته اگر این امر برای مسئولان حوزه فرهنگ مهم باشد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.