تا ۳۰ سال دیگر یک سوم جمعیت ایران سالمند خواهند بود! این خبر را به این دلیل می‌توان بحران حاد تلقی کرد که جمعیت از گذشته تاکنون به عنوان یکی از عوامل قدرت در بین جوامع مطرح بوده است.

نبود انسجام بین بخشی برای اجرای سیاست‌های جمعیتی

قدس آنلاین: تا ۳۰ سال دیگر یک سوم جمعیت ایران سالمند خواهند بود! این خبر را به این دلیل می‌توان بحران حاد تلقی کرد که جمعیت از گذشته تاکنون به عنوان یکی از عوامل قدرت در بین جوامع مطرح بوده است. امروزه نیز تأثیر جمعیت بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی غیرقابل انکار است؛ تا حدی که جمعیت‌شناسی به عنوان یک علم بین رشته‌ای به بررسی این موارد می‌پردازد.

 دکتر غلامرضا حسنی، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی در گفت‌وگو با ما نگاهی دارد به تحولات جمعیتی کشورمان.

تأثیر سالمند شدن و به طور کلی ساختارهای جمعیتی بر نظام اجتماعی و اقتصادی چگونه است و چقدر می‌تواند بحران‌آفرین باشد؟

ساختارهای جمعیت نه تنها از نظر تأثیرگذاری بر میزان مرگ و میر بلکه از نظر تغییری که در سطح نیازها ایجاد می‌کنند مهم هستند. تأثیر جمعیت بر ساختارهای جمعیتی می‌تواند به راحتی آینده جمعیت را نشان دهد. وقتی متولدان دهه ۶۰ وارد مدرسه شدند به دلیل پیش‌بینی نکردن نیازهای آموزشی، با بحران‌های آموزشی مواجه شدیم. مسلم است جمعیت جوان نیازهای متفاوتی دارد. در سطح کلان به دلیل گستردگی جمعیت زیر۱۵ سال، نیازهای آن‌ها بیشتر آموزش است، در نتیجه بخش زیادی از بودجه‌های اقتصادی به سمت آموزش و پرروش می‌رود. همان اتفاقی که در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰، بخش آموزشی کشور ما را دربرگرفت سپس آن هزینه‌ها در دانشگاه و امروزه در بخش ایجاد اشتغال خود را نشان می‌دهد. بنابراین تغییر ساختار جمعیت، حتی بودجه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و اثر مستقیمی بر وضعیت اشتغال، وضعیت اقتصادی، بهداشت و درمان دارد.

علاوه بر ساختارهای جمعیتی که یک بحث کمی است ما مسئله کیفیت جمعیت را هم داریم، کیفیت جمعیت در ایران چگونه است؟

خوشبختانه از این منظر روی جمعیت کار شده؛ برای مثال سطح سواد و میانگین تحصیلات افزایش پیدا کرده است. زنان ما از سواد و سلامت جسمانی بیشتری از گذشته برخوردار هستند؛ اما مشکل اساسی این است که در حوزه سبک زندگی نتوانستیم این سواد و سطح بالای آگاهی را به یک مهارت تبدیل کنیم. مشغله‌های زندگی و آنچه تعادل روحی و روانی جمعیت را برهم می‌زند مدام تکرار می‌شود. اگر بتوانیم شرایط زیست سالم را در جامعه با همکاری بخش خصوصی و دولتی ایجاد کنیم و فرد در سطح کنش حوزه اجتماعی به سمتی برود که از رفتارهای پر خطر مثل استعمال سیگار پرهیز کند، جامعه از کیفیت و بهره‌وری بالاتری برخوردار خواهد بود. یک جامعه کیفی یعنی جامعه‌ای که از نظر شاخص‌های توسعه انسانی وضعیت مناسب و از نظر الگوهای رفتاری سبک زندگی سالمی دارد. جمعیتی که بهره‌وری‌اش پایین و استهلاکش بیشتر باشد خود به خود سرمایه و پس‌اندازش دچار مشکل می‌شود. اگر جمعیتی مصرف‌زده است، مصرف تظاهری دارد و بیش از نیاز مصرف می‌کند و موجب هدررفت هزینه‌های خود می‌شود. پس میانگین‌های الگوی مصرف دلیل بر کیفیت‌های ماست. از طرف دیگر ارزش‌های مذهبی ما در اخلاقیات قوی است و اگر این ارزش‌ها تحقق پیدا نکند کیفیت جمعیت را تنزل می‌دهد، همان طور که می‌دانیم ضعف اخلاقی برای جامعه هزینه‌های هنگفتی خواهد داشت. تعادل جمعیتی باید هم از نظر کیفی و هم کمی وجود داشته باشد. تأکید من بر هر دو این‌هاست؛ کمیتی که در آن کیفیتی نباشد، بهتر است نباشد. جمعیتی که از نظر کیفیت‌های توسعه انسانی به رشد کافی نرسیده ممکن است معضل هم ایجاد کند. در ارزش‌های دینی هم به تجدید نسل و فرزندآوری تأکید شده، اما شرطش آن است که بتوانیم حقوق فرزند را اعاده و خانواده‌مان را تأمین کنیم. من متخصص حوزه دین نیستم اما می‌دانم عقلانیتی که در دین است در هیچ فرهنگ اجتماعی به آن اندازه نیست، چون منشأ آن وحی و خداوند است. دین می‌گوید: «بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید» اگر این گزاره را عملیاتی کنیم، بر اساس این سبک زندگی می‌توانیم فرزند بیشتری داشته باشیم. جمعیتی که منجر به تخریب محیط زیست شود از منابع، بیشتر از حقوقش استفاده می‌کند و انسان‌های زیاده‌خواه انسان‌های مطلوبی برای جامعه نیستند.

به صورت کلی سیاست‌های جمعیتی ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سیاست‌های جمعیتی ما سیاست‌های صحیحی هستند؛ البته به شرطی که هر ۱۴ بند آن را ببینیم. این سیاست‌ها ابعاد مختلفی دارد و به صورت جامع در ابلاغیه مقام معظم رهبری آمده و دولت هم در حال اجرای آن است. اما انسجام لازم بین بخشی وجود ندارد؛ به همین دلیل، این سیاست برای محقق شدن با موانع زیادی مواجه است. در مقدمه سیاست جمعیتی عنوان شده همه نهادها باید همسو و هم‌جهت با هم حرکت کنند. در حالی که می‌بینیم یک نهاد هزینه‌ها را بالا می‌برد. از سمت دیگر ما از جهت فرهنگی تبلیغ فرزندآوری می‌کنیم، این‌ها نباید پارادوکسیکال باشد. بر اساس بند یک سیاست‌های جمعیتی، ما باید فرزندآوری را افزایش دهیم، اما شرایط تحقق این هدف با موانعی مواجه است، مثلاً اگر نظام حمایتی خانواده ارتقا پیدا نکند تحقق سیاست‌ها تقریباً غیرممکن است. آن چیزی که در گذشته سبب می‌شد فرزندآوری بیشتر باشد وجود یک نظام حمایتی خانوادگی سنتی بود. امروز در جامعه مدرن، کشورها تصمیم می‌گیرند فرزندآوری را افزایش دهند و نظام‌های حمایتی زیادی را اعمال می‌کنند، اما باز هم موفقیت به اندازه گذشته نیست؛ به خاطر اینکه جنبه فردگرایی در تصمیمات خانواده طوری است که دخالت در آن به راحتی صورت نمی‌گیرد. اما مشوق‌ها می‌تواند میزان باروری را در کشور ما با ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی که داریم افزایش دهد. فعلاً رشد جمعیت ما ۱.۱ و تقریباً برابر متوسط جهانی است، اما اینکه همین میزان باقی بماند بستگی دارد که باروری کل به صورت نسلی به چه صورت حرکت کند. سیاست‌های جمعیتی ایران سلامت مادر و کودک را مورد توجه قرار داده، بنابراین حدی از جمعیت را به اجبار تحمیل نکرده، بلکه به طور عقلانی و بر اساس موازین تربیت دینی تأکید کرده است پس اگر آن تربیت دینی تحقق پیدا نکند چطور می‌خواهیم به جامعه ایده آل دست پیدا کنیم؟ من معتقدم اگر سیاست‌های جمعیتی ما در هر ۱۴ بند تحقق یابد از نظر کیفیت و کمیت به ایده‌آل جمعیتی خواهیم رسید اما اگر فقط توجه ما به بخشی از مسئله و افزایش کمی باشد، بر خلاف دستور مقام معظم رهبری عمل کردیم؛ چون ایشان به کیفیت جمعیت هم توجه داشتند و دارند. این افزایش جمعیت در اقشار مختلف با نظام حمایتی مناسبی رخ می‌دهد. در اقشار برخوردار با اقناع فرهنگی و ایجاد فرصت و برای اقشاری که سطح درآمد پایین‌تری دارند باید نظام حمایتی اقتصادی را به کار ببریم. ما به یک شیوه نمی‌توانیم برای همه تبلیغ کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.