جوان است اما نور جوانی در چشمانش کم‌فروغ است. حالا 30 ساله شده ولی یک اشتباه چند سال قبل او تمام دنیایش را به هم ریخته و به گفته خودش به یکباره همه چیز تمام شد.

علی محمدزاده:/

جوان است اما نور جوانی در چشمانش کم‌فروغ است. حالا 30 ساله شده ولی یک اشتباه چند سال قبل او تمام دنیایش را به هم ریخته و به گفته خودش به یکباره همه چیز تمام شد.

مرد جوان لاغر اندامی که از دو سال پیش محل خوابش شده زیر یکی از همین پل‌هایی که بسیاری از شهروندان مشهدی به سرعت از آن عبور می‌کنند. مقابلم نشسته و داستان زندگی‌اش را تعریف می‌کند؛ از جهالتی می‌گوید که در دوران ناپختگی به سراغش آمده و خواسته مثل بعضی از آدم‌ها که نقشی بر تن خود دارند نقشی بر تن خود حک کند و همین بهانه‌ای می‌شود تا به یک بیماری لاعلاج مبتلا شود.

سال 94 مادرش فوت کرده و او سرپناهی ندارد و به خاطر همان بیماری خاصش هیچ کس نمی‌خواهد به او کاری بدهد اما از مهربانی‌های آدم‌هایی هم می‌گوید که نگذاشته‌اند در این سال‌ها به فلاکت مطلق بیفتد.

آدم‌هایی مثل تعدادی از خادمان حرم رضوی که در مقاطع مختلف به کمکش آمده و می‌آیند یا داروخانه‌ای که بخشی از داروهای او را تهیه می‌کرده یا فروشگاهی که هر روز به او 100 گرم پنیر و دو قرص نان می‌داده و خلاصه اینکه از زمان همان خالکوبی انگار زندگی رنگ باخته و تیره‌روزی بر سرنوشتش حک شده و او تنهای تنها مانده است.

می‌گوید چند سال پیش با 50 هزار تومان می‌توانست داروهایش را تهیه کند اما حالا با اوج گرفتن قیمت‌ها هر آمپول خارجی 700 هزار تومان و آمپول ایرانی هم 300 هزار تومان شده است و حداقل ماهیانه نزدیک به 3میلیون تومان لازم دارد تا بتواند از پیشرفت بیماری جلوگیری کند و چند سال بیشتر زنده بماند.

به گفته خودش مدت‌ها در تراشکاری کار کرده ولی کسی حاضر نیست به او کار بدهد چون می‌ترسد خودش هم به این بیماری مبتلا شود و وقتی به او می‌گویم نیازی نیست مبتلا بودن به این بیماری را اعلام کند پاسخ جالبی می‌دهد و می‌گوید: امکان دارد خراش یا زخمی در دستم ایجاد شود و محل را آلوده کنم و یک نفر دیگر ناخواسته در معرض خطر ابتلا قرار بگیرد برای همین سعی می‌کنم از جمعیت دور باشم تا مبادا اتفاقی رخ بدهد و یک نفر دیگر را آلوده کنم.

با تمام این اوصاف او برای گرفتن پول به منظور تهیه دارو نیامده چون می‌داند با یک دوره خرید دارو پولش تمام می‌شود و روزگارش به حالت قبلی برمی‌گردد بر همین اساس می‌گوید اگر چند میلیون داشته باشم (کمتر از 5میلیون) می‌توانم یک دستگاه کوچک خراطی تهیه کنم و با ساختن اشیای تزئینی هزینه درمان و زندگی خودم را تأمین کنم.

خلاصه اینکه این روزها که ویروس کرونا موجب شد تا موجی از مهرورزی در همه جا به راه بیفتد او هم امیدوار است با کمک تعدادی از آدم‌های مهربان بتواند شرایط زندگی‌اش را تغییر دهد و دوست دارد کار کند و هزینه درمانش را تأمین کند و رؤیای آن را دارد که آن قدر به کارش رونق دهد که بتواند در آینده به آدم‌های مثل خودش کمک کند.

ما نیز امیدواریم مثل همیشه که مهرورزی مردم این سرزمین موجب شده تا گره‌ای از کار عضوی از جامعه را باز کنیم این بار هم شاهد بارانی از مهربانی باشیم تا بتوانیم رنگی نو به دنیای سیاه و سفید این جوان مشهدی بپاشیم.

مخاطبان گرامی! لطفاً نظرات خودتان را در خصوص این مطلب به شماره 300072305 پیامک یا با شماره تلفن 37685011 داخلی 2025 در تماس باشید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.