۲ تیر ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۱
کد خبر: 708936

یکی از دردهای لاعلاج مدیریت عالی کشور، ورود و خروج اتوبوسی مدیران ارشد به مراکز قدرتشان است. هر کدام از نام‌های مدعی و تا حتی مدیران میانی و متوسط و مادون متوسط و آن جوجه مدیرها هم حالا رسم است که برای خودشان خدم و حشم و حواریونی دارند.

قدس آنلاین: یکی از دردهای لاعلاج مدیریت عالی کشور، ورود و خروج اتوبوسی مدیران ارشد به مراکز قدرتشان است. هر کدام از نام‌های مدعی و تا حتی مدیران میانی و متوسط و مادون متوسط و آن جوجه مدیرها هم حالا رسم است که برای خودشان خدم و حشم و حواریونی دارند. این حواریون وظیفه دارند در فضای مجازی اسباب تبلیغ لیاقت آن مدیر یا مدیرک باشند و ذیل نوشته‌ها و تصاویرش، از او تمجید کنند و اگر کسی در جایی به او گفته بود بالای چشمش ابروست، یقه طرف را بچسبند و اگر جناب مدیر خطایی کرد، این‌ها برای توجیه‌اش بسیج شوند. اگر صاحب عزا شد، به او تسلیت بگویند و اگر کامش به هر دلیل شیرین شد، به آدرس‌های مجازی‌اش بروند و در پی کلی تمجید و تعریف‌های مهوع، بارها تبریک بگویند و در ادامه در فضای حقیقی نیز کمابیش همین نقش را ایفا کنند.

این جماعت حواریون عموماً تخصص خاصی هم ندارند و در عین حال هر تخصصی هم که نیاز باشد، دارند. همه کاره و هیچ کاره‌اند. علتش آقای مدیر است. زیرا ممکن است زمانی ایشان مثلاً درهلال‌احمر پستی بگیرد، خب همین تیم را می‌برد آنجا و مدیریت‌های اصلی را بینشان تقسیم می‌کند. فردایش شاید برود پستی در یک بخش نیروهای نظامی بگیرد. باز همین‌ها را با خودش می‌برد. بعید نیست بعدش فی‌المثل بشود رئیس جنگلبانی، باز به همین ترتیب بشود شهردار،   بشود رئیس فرهنگ مملکت یا رئیس فلان کارخانه قند یا رئیس مجلس یا رئیس فلان سایت و غیره، فرق ندارد؛ بازهمان‌ها در کنارش خواهند بود. اگر طرف از جمله مدیران اتوبوسی باشد، خلاصه حواریونش باید به هر قیمتی شده، در آنجا پستی بگیرند و رفقا دورهم باشند. این است که عرض می‌کنم این جماعت ماشاءالله همه کاره هستند و در همه جناح‌ها هم هستند!

بی‌شک این ویژگی شامل حال تمام مدیران کشور نیست. از صدر تا ذیل آدم حسابی هم میان آن‌ها داریم که دلسوز مردم‌اند و بنده و شما هم اگر چه با تعجیب اما نمونه‌های اینچنینی را دیده‌ایم. ولی با تأسف باید پذیرفت که وجه غالب با اتوبوسی‌هاست. مستندی می‌دیدم درباره ماهی‌های پرستار یا همچنین نامی. این ماهی‌ها تمام عمر دنبال نهنگ‌های اقیانوس یا کوسه‌های غول پیکر بودند و از موجودات ریز مزاحمی که روی بدن این حیوانات عظیم الجثه جای می‌گرفتند، تغذیه می‌کردند. این یک بازی دو سر برد بود. هم بدن آن عظیم الجثه‌ها از انگل‌ها و مزاحم‌ها تمیز می‌ماند و آزار نمی‌دیدند و هم این ماهی‌ها الاف یافتن غذا نمی‌شدند و همیشه بر خوان آماده می‌نشستند، ناگفته نماند کوسه‌های پرستار هم داریم!

باری این‌ها را دیگر مردم دوره کرده و چنین مدیرانی را که فراوان هم شده‌اند، به سادگی می‌شناسند. اما وقتی بعضی از این مدیران یا حواریونشان منتقدان این شیوه را سرزنش کرده و به بهانه دفاع از آرمان و نظام و یا مجموعه‌ای، مدح میزبان و پرستاری او را می‌کنند، آن عده از ملت که متوجه ماجرا هستند، دلشان سخت آشوب می‌شود.

در این موارد اغلب همه ما یاد این سخنان معروف امام(ره) می‌افتیم که: «دعوای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد، این را از گوشتان همه بیرون کنید... من را نمی‌شود بازی داد. دعواهای خود من و شما و کسانی که دعوا می‌کنند، همه برای خودشان است... بترسید از آن روزی که این مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست...» و کاش مدیران کوچک و بزرگ مدعی، اتوبوسی و غیره ما و حواریونشان این را بفهمند و از سرنوشت برخی از مدیران مهم و مدعی سابقی که این روزها اخبار تلخشان را از دادگاه‌ها و غیره می‌شنویم، درس بگیرند. ان‌شاءلله

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمدرضا ۰۱:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
    0 0
    مصداق کامل آمدو شود مدیران اتوبوسی همیشه درسازمان مظلوم بهزیستی اتفاق می‌افتد که در دو، سه سال گذشته بی سابقه بوده است... کسی هم به فکر این سازمان نیست.....