پس از تعطیلی چند ماهه سالن‌های سینما به دلیل شیوع بیماری کرونا، از اول تیر ماه هشت فیلم آغازگر راه سینما در سال ۹۹ همزمان با بازگشایی سالن‌های تماشای فیلم شدند.

در نقد «خشونت» و نه «نقل» آن

قدس آنلاین: پس از تعطیلی چند ماهه سالن‌های سینما به دلیل شیوع بیماری کرونا، از اول تیر ماه هشت فیلم آغازگر راه سینما در سال ۹۹ همزمان با بازگشایی سالن‌های تماشای فیلم شدند. پس از کش و قوس‌های فراوان برای اکران نخستین فیلم‌های سینمایی سال ۹۹ در این شرایط کرونا، صاحبان دو فیلم «شنای پروانه» و «خوب، بد، جلف ۲؛ ارتش‌سری» به توافق رسیدند تا فیلم‌هایشان را در شرایط بد سینما روی پرده ببرند. با این وجود  نگاهی به جدول فروش هفتگی نشان می‌دهد که فیلم سینمایی «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت و تهیه‌کنندگی «رسول صدرعاملی» با عبور از فروش یک‌میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی، صدرنشین گیشه است و این تصور غالب که فیلم‌های طنز بیشتر می‌فروشند را با فروش دو برابری خود نسبت به فیلم «خوب، بد، جلف۲؛ ارتش سری» شکست. فیلم «شنای پروانه» نخستین تجربه بلند سینمایی محمد کارت، کارگردان جوان آن است که در سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفت و جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم را از آن خود کرد. به بهانه اکران جسورانه این فیلم در شرایط بد سینمای ایران با یک منتقد سینما و تلویزیون گفت‌وگو کردیم. به باور رضا صائمی، فیلم «شنای پروانه» بزرگ‌ترین بدشانسی امسال را به‌خاطر کرونا داشت. وی می‌گوید: اگر این فیلم اکران نوروزی می‌شد قطعاً فروش بالایی داشت و پرفروش‌ترین فیلم اجتماعی سال ۹۹ می‌شد، ولی سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم در اکران محدود بازگشایی سینماها ریسک‌پذیری کردند، چون امید به گیشه داشتند. این فیلم حتی اگر در پاییز هم اکران می‌شد، باز هم فروش بالایی داشت.

وی اضافه می‌کند: ظرفیت فروش بالا در این فیلم وجود داشت، ولی سازندگان «شنای پروانه» چاره‌ای جز اکران سینمایی در این شرایط نداشتند، حیف بود که این فیلم روی پرده سینماها نرود و اکران آنلاین بشود. به نظرم حتی اگر اکران آنلاین هم می‌شد جزو پرفروش‌ترین‌ها می‌شد، ولی تصاویر این فیلم باید روی پرده عریض سینما می‌رفت.

وی با اشاره به محدودیت ۵۰ درصدی ظرفیت سالن‌های سینما در شرایط کرونایی، خاطرنشان می‌کند: این بدشانسی بزرگی برای سازندگان این فیلم به‌ویژه کارگردان جوانش بود، زیرا اگر این فیلم در شرایط عادی، اکران سینمایی می‌شد اتفاقی که برای اولین فیلم سعید روستایی در «ابد و یک روز» افتاد، قطعاً برای محمد کارت هم تکرار می‌شد. البته اگر شرایط سینماهای کشور تا پایان سال به همین شکل ادامه یابد و سقف ظرفیت سالن‌ها تا ۵۰ درصد باشد، قطعاً این فیلم جزو پرفروش‌ترین‌های سال ۹۹ خواهد بود.

* یکی از بهترین پایان‌بندی‌های سینمای ایران

صائمی با اشاره به ساختار، بدنه خوب و استاندارد این فیلم می‌گوید: «شنای پروانه» یکی از بهترین پایان‌بندی‌های سینمای ایران را دارد به‌ویژه صحنه‌ای که خانواده، فرد ناخلف را از سفره‌شان حذف می‌کنند، پایان‌بندی بسیار خوبی است.

وی به وجوه تمایز و تفاوت سینمای روستایی و کارت هم اشاره کرده و می‌گوید: با وجود اینکه موضوع فیلم‌های هر دو فیلمساز، سینمای اجتماعی ملتهب آسیب‌شناسانه است، ولی هر کدام سینمای خودشان را دارند و آثارشان به لحاظ فرمی و رویکردی کاملاً قابل تمایز است. هر دو کارگردان در اولین فیلم بلند سینمایی‌شان مورد توجه قرار گرفتند و جوایز جشنواره فجر را درو کردند. فیلم اول بلند و داستانی هر دو فیلمساز در تداوم فیلم‌های کوتاه قبلی‌شان بود. این اتفاق در مورد محمدحسین مهدویان و شهرام مکری هم رخ داده است و آن‌ها نیز تجربه‌های فیلم کوتاه یا مستندشان را به تجربه‌های بلند سینمایی تبدیل کرده‌اند.

این منتقد سینمایی اضافه می‌کند: سویه‌های رئالیستی در فیلم «ابد و یک روز» پررنگ‌تر، اما وجوه زیبایی‌شناسانه فیلم «شنای پروانه» مشهودتر است. این فیلم ریتم تندی دارد و ثانیه‌ای مخاطب را خسته نمی‌کند.

وی یادآور می‌شود: نکته‌ای که در نوع کارگردانی محمد کارت اهمیت دارد، اینکه او توانمندی خودش را در کارگردانی، به رخ مخاطب نمی‌کشد و سعی دارد که تمام اجرا، یکدست باشد، یعنی همان‌قدر که کارگردانی خوب است، بازی‌ها، شخصیت‌پردازی‌ها و دیالوگ‌ها هم خوب هستند. در این فیلم همه‌چیز «به اندازه» است و کارگردان جهان‌بینی خوبی نسبت به شخصیت‌ها دارد که نشأت گرفته از تحلیل خوب «کارت» از موضوعات اجتماعی است. این فیلمساز صرفاً نخواسته یک فیلم جذاب اجتماعی بسازد بلکه به مخاطب فرصت تفکر داده است.

* بازی درخشان جواد عزتی

وی معتقد است: جواد عزتی به عنوان نقش اول،   بازی خوب و بی‌نظیری دارد و درباره مؤلفه‌های بازی درخشان این بازیگر می‌گوید: جواد عزتی به همان اندازه که می‌تواند مخاطب را بخنداند، می‌تواند مخاطب را بترساند یا بگریاند، هم بازی بیرونی دارد و هم بازی درونی. سکوت و مکث‌هایش در این فیلم، عمق و حجم زیادی دارد. این بازیگر توانسته از هیجانات، احساسات و واکنش‌های متفاوت، به اندازه و در جای خودش استفاده کند که او را به «شخصیت» نزدیک کرده است. در حالی که می‌توانست به «تیپ» قهرمان‌گونه‌ای تبدیل شود، ولی با توانمندی عزتی در بازی، «حجت» از تیپ به شخصیت بدل شده است.

صائمی تأکید می‌کند: بازیگران مکمل هم بازی‌های بسیار درخشانی دارند و با وجود اینکه نقش‌هایشان کوتاه است، اما در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود. مثلاً پانته‌آ بهرام با وجود اینکه بازی کوتاهی دارد، اما یکی از بهترین بازی‌های او در کارنامه سینمایی‌اش به شمار می‌رود و به نظرم از طناز طباطبایی که جایزه بهترین بازیگر مکمل زن جشنواره فجر سال گذشته را گرفت، بهتر بازی کرده است.

وی اضافه می‌کند: مهدی حسینی‌نیا در نقش «مصیب» بسیار خوب بازی کرده و بهتر از امیرآقایی که او هم جایزه بهترین بازیگر مکمل مرد را گرفت، ظاهر شده است. به نظرم کمی اغراق در جنس بازی امیرآقایی وجود دارد، ولی بازی مهدی حسینی‌نیا بسیار یکدست است، یعنی همان‌طور که بازی جواد عزتی از فیلم بیرون نمی‌زند و اگزجره نیست، بازی حسینی‌نیا هم در کار نشسته، حتی علی شادمان هم با وجود بازی کوتاهش، بسیار توانمند ظاهر شده است.

این منتقد سینما و تلویزیون خاطرنشان می‌کند: آنچه اهمیت دارد اینکه خوب بازی کردن بازیگر نباید به نمایش گذاشته شود بلکه بازی او باید در درام بنشیند. یک عامل بازی گرفتن خوب محمد کارت از بازیگرانش این است که خودش بازیگر خوبی است و درک درستی از بازیگری دارد.

* رمزگشایی غافلگیرانه

این منتقد سینمایی خاطرنشان می‌کند: فیلم «شنای پروانه» درون خودش، نگاه منتقدانه‌ای به سوژه دارد و نشان می‌دهد که با آدم‌های منفی نباید همراهی و همدلی کنید. عده‌ای می‌گفتند که این فیلم به خاطر لات‌بازی و قمه‌کشی، ترویج خشونت می‌کند در حالی که این‌ طور نیست. «شنای پروانه» در مخاطب، حس تنفر از خشونت ایجاد می‌کند، چون از این آدم‌ها بیزار می‌شوید به طوری که حتی این بیزاری و تنفر در «حجت» هم ایجاد می‌شود به طوری که تصمیم می‌گیرد «هاشم» که برادرش است را از زندگی‌شان حذف کند.

وی با تأکید بر اینکه این فیلم، نقد خشونت می‌کند و نه نقل خشونت، اضافه می‌کند: در این فیلم خشونتی که می‌بینیم در نقد و تقبیح خشونت است، یعنی مخاطب با آدم‌های منفی فیلم همذات‌پنداری نمی‌کند و شخصیت «هاشم» با بازی امیرآقایی در حد ضدقهرمان باقی می‌ماند. هر چه مخاطب جلوتر می‌رود و قصه‌ها رمزگشایی می‌شوند، تنفر مخاطب از شخصیت منفی فیلم بیشتر می‌شود.

این منتقد سینما و تلویزیون می‌گوید: ما در سینما، با احساس و عواطف مخاطب سروکار داریم و «شنای‌پروانه» توانسته حس انزجار و بیزاری را نسبت به ارازل و اوباش ایجاد کند و به هدفش رسیده است. پایان‌بندی فیلم هم این احساس انزجار و خشونت را به صورت منطقی در مخاطب ایجاد می‌کند. حتی در پایان‌بندی کار بر خانواده تأکید می‌کند و زمانی که شخصیت منفی از سفره خانوادگی حذف می‌شود به این معناست که این آدم اصلاً سر سفره خانواده بزرگ نشده است. پایان‌بندی فیلم، بازگشت به خانواده است، خانواده‌ای که ضد آدم‌های ارازل و اوباش است.

صائمی، یکی‌دیگر از جذابیت‌های فیلم را رمزگشایی غافلگیرانه می‌داند و می‌افزاید: این غافلگیری در یک‌سوم پایانی فیلم بسیار بیشتر می‌شود و ریتم تندی پیدا می‌کند و تا پایان فیلم، مخاطب را روی صندلی می‌نشاند.

به باور این منتقد، معمولاً کارگردان مؤلف‌ها، آثار بهتری می‌سازند. وی یادآور می‌شود: محمد کارت فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان این اثر است و تجربه زیستی او در نگارش فیلم‌نامه اثر بسیار مهم بوده است. او در جنوب شهر شیراز بزرگ شده و درباره این آدم‌ها مستندسازی کرده، به همین دلیل فیلم‌نامه‌اش، نتیجه یک کار پژوهشی است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.