واقعیت این است که امروز با کودکان و نوجوانانی سروکار داریم که در برخی موارد بیشتر از ما می‌فهمند و متوجه امور هستند و سوال مهم اینجاست که چرا اصلاً باید برای آنها رده بندی سنی ایجاد کنیم؟

رده‌بندی سنی سابق چه اشکالی داشت که دنبال عناوین جدید رفتیم؟/ اجازه بدهیم کودکان خودشان انتخاب کنند چه بخوانند

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، رده‌بندی‌های سنی تا چندین دهه روی کتاب‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با این هدف ثبت شده بود که به مخاطبان در انتخاب کتاب‌های مناسب کمک کند، اما طی چند سال گذشته، با توجه به تغییر نظام آموزشی و در عین حال تغییرات نسلی و دانشی مخاطبان، بسیاری از کارشناسان حوزه ادبیات و تعلیم و تربیت کودک و نوجوان بر لزوم ارائه دسته‌بندی جدید سنی روی کتاب‌های کانون و دیگر ناشران این حوزه تاکید می‌کردند.

براین اساس دسته‌بندی سنی مخاطبان کتاب‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پس از سال‌ها تغییر کرد و تقسیم‌بندی جدیدی برای تولید آثار ارائه شده است که بنا به گفته مسئولان کانون این تغییر در شیوه دسته‌بندی گروه‌های سنی منبطق بر استانداردها و با بررسی تجربه‌های جهانی و شرایط بومی صورت گرفته است.

در دسته‌بندی جدید، گروه‌های سنی همچون ۰+ «نوزاد»، ۲+ «نوگام»، ۴+ «نوباوه»، ۷+ «نوخوان»، +۹ «نونهال»، ۱۲+ «نونگاه »، ۱۵+ «نوجوان» و «اولیای تربیتی، مربیان و پژوهشگران» نام‌گذاری شده است. در ساختار جدید، کمترین سن لازم برای مطالعه، پشت جلد کتاب‌ها درج شده و سقفی برای هر گروه سنی تعیین نشده، بلکه فقط ابتدای آن اعلام شده است. بر اساس رده‌بندی‌های سابق سنی کانون، گروه «الف» شامل کودکان پیش از دبستان می‌شد اما بیشتر آثار منتشر شده به‌ صورت عمده به کودکان ۴ تا ۷ سال اختصاص داشت و تعداد آثار مناسب برای کودکان ۰ تا ۴ سال انگشت‌شمار بود که این رده‌بندی اکنون به سه دسته «نوزاد»، «نوگام» و «نوباوه» تقسیم شده است. در گذشته مخاطب گروه‌های سنی «ب» (۷ سال به بالا)، «ج» (۹ سال به بالا)، «د» (۱۱ سال به بالا)، «هـ» (۱۴ سال به بالا) و «اولیای تربیتی کودکان و نوجوانان» در نظر گرفته شده بود.

این تغییر پس از بررسی در «شورای عالی کتاب» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تصویب شد.

اما سوال اینجاست که ضرورت و چرایی چنین رده بندی آن هم درست زمانی که مرزبندی‌های سنی به واسطه زندگی مدرن و بهره‌مندی فراگیر و گسترش یافته از فضای مجازی و رسانه‌های نوین شکل تازه‌ای به خود گرفته و کمرنگ‌تر از گذشته شده است، چیست. از طرفی دیگر بومی سازی این رده بندی براساس معیارهای جهانی چگونه صورت گرفته و آیا قابلیت اجرایی دارد یا خیر. نکته مهم  دیگری که توجه به آن خالی از لطف نخواهد بود بحث تعامل جامعه‌شناسان، روانشناسان و اهالی شعر و ادب در تولید محتوا برای این ساختار جدید و نیازسنجی آن است که در عمل تا چه اندازه به آن توجه می‌شود و مورد پیگیری قرار می‌گیرد.

به همین بهانه با غلامرضا بکتاش، شاعر کودک و نوجوان درباره این طرح، ضرورت و کارایی آن به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

* آقای بکتاش دسته‌بندی سنی مخاطبان کتاب‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پس از سال‌ها تغییر کرده و تقسیم‌بندی جدیدی برای تولید آثار ارائه شده است. تحلیل شما از این گروه بندی چیست و به نظرتان این گروه‌بندی بر چه اساسی شکل گرفته است؟

به نظرم گروه سنی اساساً وجود ندارد. واقعیت این است که امروز با کودکان و نوجوانانی سروکار داریم که در برخی موارد بیشتر از ما می‌فهمند و متوجه امور هستند و سوال مهم اینجاست که چرا اصلاً باید برای آنها رده بندی سنی ایجاد کنیم؟

* چرا کانون به دنبال ایجاد مرز و تفکیک گروه‌های سنی است؟

هرچه که هست به نظرم کار اشتباهی است!

* آیا زمانی هم که گروه‌های سنی براساس الف، ب، ج و ... تعریف شده بود هم این کار اشتباه بود؟

این مبحث متعلق به چهل سال قبل است. بالاخره آن زمان باید این کار از یک جایی آغاز می‌شد. طبیعتاً آن را شروع کردیم و نتیجه‌اش همان گروه بندی سنی شد که به آن اشاره کردید. اما در حال حاضر مرزی برای اطلاعات وجود ندارد. مگر ما کتاب غیرقانونی چاپ می‌کنیم که بنویسیم خواندن آن برای زیر ۱۸ سال ممنوع است؟

* تغییرات نظام آموزشی و تغییر نسل و میزان آگاهی و دانش مخاطبان از دلایل تصویب این طرح عنوان شده است و شاید تا حدودی برای والدین و گروه‌های آموزشی جنبه راهنمایی و کمک داشته باشد.

ببینید من اساساً با گروه‌بندی مخالفم. به نظرم همان گروه بندی سابق خوب بود. در حال حاضر هم فقط اسم‌ها را تغییر دادیم و آن را خرد کردیم. کانون مرزبندی‌های بسیار ریزی ترتیب داده که به نظرم اشتباه است. حداقل اگر در کشوری زندگی می‌کردیم که برای نوزادان، کودکان، مهدکودک‌ها و ... برنامه داشتیم و نظام آموزشی ما به گونه‌ای بود که اگر یک کودک دوساله، دوسالگی‌اش را از دست می‌داد و در این بازه زمانی آموزشی نمی‌دید و ضرر می‌کرد بله! این مرزبندی‌ها منطقی بود. اما در کشور ما که کل زمان یک کودک هدر می‌رود و ما هیچ برنامه‌ای هم برایش نداریم، چرا فقط گروه اضافه می‌کنیم؟ همان گروه بندی که قدیم رایج بود خیلی بهتر و کلی‌تر بود و در نتیجه کارایی بیشتری هم داشت. ضمن این که گروه باید کلی باشد و در گروه‌بندی، جزیی‌نگری اصلاً خوب نیست.

* به نظر می‌آید که شما به طور کلی با گروه بندی مشکل ندارید و معتقدید که این فرمول در کشور ما جواب نمی‌دهد؟

ما در ایران زندگی می‌کنیم و با توجه به مواردی که گفتم و عدم برنامه ریزی برای زمان کودکان و نوجوان و بحث آموزش و یادگیری نمی‌توان گفت که همه چیز درست است و فقط گروه‌بندی لحاظ نمی‌شود. ضمن اینکه  مگر گروه سنی الف و ب چه اشکالی داشتند که به فکر ایجاد گروه‌بندی جدید افتادیم؟

* به نظر شما نتیجه این گروه‌بندی‌ها در فضای نشر و چاپ کتاب جدید و میزان استقبال مخاطبان هدف چه خواهد بود؟

هیچ نتیجه‌ای ندارد! زیرا اگر امروز کانون کتاب‌هایش را گسترش بدهد و برای آن برنامه ریزی کند که فرضاً برای گروه نوباه‌، کودک، خردسال ۵۰ هزار جلد کتاب چاپ کند، بله این درست است و معطوف به نتیجه خواهد بود، اما وقتی هیچ اتفاقی نمی‌افتد چرا فقط اسم‌ها را تغییر داده‌ایم؟ کانون این حرکت را شروع کرده است و برای بسیاری از مراکز و نهادهای فرهنگی هم حکم مبداء را خواهد داشت. ضمن اینکه در این ایامی که درگیر کرونا هستیم زمان مناسبی این کار نبود. بد نیست مثال دیگری بزنم. در فضای مجازی چند گروه سنی وجود دارد؟ کودک، نوجوان و بزرگسال و همه افراد هم یک گوشی موبایل دارند. پس چرا فقط در مورد کتاب گروه‌بندی سنی قائل شدیم و وقتی اسم فضای مجازی می‌آید حرفی از گروه سنی نیست؟ بنابراین نتیجه می‌گیریم این کار اشتباه است.

* با این فرض که برای این گروه‌های سنی قرار است شعر نوشته شود، آیا شاعرانی داریم که به صورت تخصصی برای نوزادان، نوباوگان، نوگامان و ... شعر بگوید؟

بله داریم! اما من یکی از کسانی هستم که با شعر محاوره مخالفم. من معتقدم چرا شعر محاوره باید تهرانی باشد، پس تکلیف یک کودک یزدی چه می‌شود و سهم او از شعر به زبان خودش چیست؟ چه کسی گفت‌وگوی تهرانی را به عنوان شعر محاوره‌ای اعلام کرد؟ هیچ کس پاسخ این سوال را نمی‌دهد. چرا باید در شعر بگوییم «بچه برو نون بخر» اما زمانی که همان بچه به کلاس اول می‌رود «نون» را «نان» بخواند.

همانطور که گفتم من با شعر محاوره مخالفم، بنابراین شعری برای خردسال باقی نمی‌ماند. این در حالی است که همه شاعران کودک تصور می‌کنند شعر کودک نوشتن برای کودکان و خردسالان باید محاوره‌ای باشد. بله! آقای رحماندوست آغازگر این شیوه شعرگویی بود اما ایشان به موازات آن ۵۰ شعر جدی هم داشتند. آن زمان همه شروع به نوشتن شعر محاوره‌ای کردند و الان نمی‌دانیم که برای نوزاد چه باید بنویسیم.

فراموش نکنید که امروز گروه سنی در حال از دست دادن پایه و اعتبارش است و ما تازه می‌خواهیم بگوییم بچه‌ها چه چیزی بخوانند یا نخوانند. در حالی که این بچه‌ها هستند که به ما می‌گویند چه چیزی می‌خوانیم و چه چیزی را نمی‌خوانیم. نمونه‌اش کتاب‌های هری پاتر است که بچه‌ها همه جلدهای آن را خوانده‌اند در حالی که بسیاری از خانواده‌ها با تخیل و اسطوره مخالف بودند.

ای کاش به جای این که کانون به فکر گروه بندی‌ها بود، راجع به کتاب‌های تخصصی، قصه و شعر چند میزگرد تخصصی برگزار می‌کرد، نه اینکه به این فکر کنیم که برای نوزادان چه چیزی باید بنویسیم. ما باید چیزی بنویسیم که مادر نوزاد از آن بهره ببرد، ما باید چیزی بنویسیم که همه گروه‌ها از آن استفاده کنند. در برنامه تلویزیونی مشاعره می‌بینیم که یک کودک ده ساله از حافظ شعر می‌خواند اما یک شعر کودک حفظ نیست. پس نتیجه می‌گیریم گروه سنی بی‌اعتبار است چون او وقتش را گذاشته و حافظ خوانده است.

از طرفی دیگر کانون یک شورا دارد که در آن بسیاری از کتاب‌هایی که چاپ می‌کند را باید رد کند و بسیاری از کتاب‌هایی که رد می‌کند را باید منتشر کند. این مسئله هم در کتاب‌هایی که منتشر می‌شود و در دسترس مخاطب قرار می‌گیرد تاثیرگذار است.

* آیا علت رد کردن کتاب‌ها اعمال سلیقه است؟

به نظرم افراد خیلی دقیق و دلسوزی در ترکیب این شورا قرار نگرفته‌اند و همه چیز مبتنی بر اعمال سلیقه است. من معتقدم کانون باید نشست تخصصی برگزار و شعر را حلاجی کند. شب شعر چه سودی دارد؟ باید نشست تخصصی برگزار شود و نتیجه مفیدی را از بطن کلاس‌ها و کارگاه‌های تئوری بیرون بیاوریم، اما متاسفانه امروز وقت گذاشتیم و به این فکر می‌کنیم که اسم بچه دوساله و سه ساله چیست! در حالی که ما در شعر به این رده بندی می‌گوییم شعر خردسال، شعر کودک و شعر نوجوان. حتی به الف، ب، ج و ... هم کاری نداریم.

* گروه بندی سنی جدید در شیوه کاری شما هم تغییری ایجاد کرده است؟

بله! این گروه بندی شرایط کاری ما را هم مشکل کرده است. باید گروه‌های مختلف را شناسایی کرده و بر مبنای آن برای آنها کتاب خوانده شود. از سویی دیگر به لحاظ فضای محیطی با محدودیت مواجه‌ایم و تفکیک بچه‌ها به این گروه‌های سنی برای ما مشکل به وجود می‌آورد و با این تقسیم بندی در هر کانونی باید هفت سالن داشته باشیم.

به نظرم کانون نباید پشتوانه فرهنگی خودش را از دست بدهد و بدون مشورت با بزرگان فرهنگی این کار را می‌کرد. کانون نیاز به دلسوزی، تدبیر، هزینه فرهنگی و فکری دارد. این دقیقاً جمله آقای رحماندوست است که «گروه سنی بی‌اعتبار است» و من اگر شاگرد ایشان باشم باید بگویم گروه سنی وجود ندارد. ضمن این که دانش فقط شامل کتاب نیست، پس تکلیف تلویزیون، سینما و فضای مجازی چه می‌شود. برنامه خندوانه و دورهمی برای چه گروه سنی است، سریال‌های شبکه خانگی برای چه گروه سنی ساخته شده است، پس چرا فقط درباره کتاب گروه سنی را لحاظ می‌کنیم؟

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.