۳۰ تیر ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۶
کد خبر: 712570

دهه ششم عمرم را سپری می‌کنم و از نوجوانی می‌نوشته‌ام. به یاد نمی‌آورم در این همه سال هنگام نوشتن متنی و یادداشتی، دستم لرزیده باشد. اما در ماه‌های اخیر هر بار که دست به نوشتن می‌برم، هزار و یک فکر به ذهنم خطور می‌کند.

قدس آنلاین:دهه ششم عمرم را سپری می‌کنم و از نوجوانی می‌نوشته‌ام. به یاد نمی‌آورم در این همه سال هنگام نوشتن متنی و یادداشتی، دستم لرزیده باشد. اما در ماه‌های اخیر هر بار که دست به نوشتن می‌برم، هزار و یک فکر به ذهنم خطور می‌کند. از تأثیر مثبت و منفی آنچه می‌نویسم تا هراس از سوءبرداشت و بازتاب‌هایی خلاف جهت هدفم از نگارش آن مطلب. این دغدغه‌ها بی‌تردید برای تمام همکاران روزنامه نگارم در این روزها مشترک است. از همین رو باور دارم روزنامه نگاری در این برهه اگر سخت‌ترین کار در این سرزمین نباشد، در شمار سخت‌ترین‌هاست. قلم را که روی کاغذ می‌گذاری باید مراقب باشی اگر انتقادی می‌کنی، منصفانه باشد، ابزاری برای هجوم یک دسته و جناح به جناحی دیگر نشود، حق الله و حق الناس در آن رعایت شود، در این روزها، کورسوی امید مردم را نسوزاند، از سرخودخواهی نباشد، قدمی رو به جلو و نه بازگشت به اشتباهات تجربه شده، باشد. جان کلام آنکه برای نگارش همین چند سطر، آنکه دغدغه این چیزها را دارد، ساعت‌ها خودخوری می‌کند.

با این احوالات وقتی وارد فضای مجازی می‌شوید، از رفتار بسیاری از نخبگان حتی، شوکه می‌شوید. همین ابتدا گفتم «حتی نخبگان» تا بدانید مرادم هیاهوی رایج در فضای مجازی نیست. زمانی با گسترش فناوری اطلاعات امید داشتیم فضای نخبگانی با دستیابی به انبوه مخاطب عام، بتواند در جهت‌دهی به احساسات توده‌ها و توسعه آموزه‌های خود، گام مهمی در آموزش عمومی بردارد. چراکه دیگر فلان سردبیر و بهمان نشریه به سبب اختلاف سلیقه و خط فکری و سیاسی و غیره نمی‌تواند فلان و بهمان نویسنده و متفکر و صاحب نظر را نبیند و سانسورش کند. شوربختانه گذشت زمان نشان داد این فرصت طلایی نتیجه عکس داده است. حالا فضای نخبگانی هم در تولید فکر و محتوا به همان هرج و مرج فضای مجازی متکی شده است. تنبل‌تر از گذشته، رعب ریزش فالوور و کمبود لایک آن‌ها را به همسویی با جریان‌های همگانی و ترس از استقلال فکری سوق داده است.

این وضعیت تا وقتی مجازی بماند، ترسناک نیست. اما وقتی صاحبنظران، مسئولان و متولیان این آب و خاک، متأثر از فضای مجازی در دنیای حقیقی رفتارهایشان را تنظیم می‌کنند، زمان هشدار فرار رسیده است. عده‌ای از آن‌ها رفتارهایی می‌کنند، حرف‌هایی می‌زنند، مواضعی می‌گیرند و گاه مرتکب اعمال حیرت‌آوری در دنیای پیرامونی خود می‌شوند که هدف غایی آن تنها درشت‌تر شدن و به چشم آمدن بیشتر را در فضای مجازی به دنبال داشته باشد. این رفتار معنایی ندارد و جز فدا کردن حقیقت و سر بریدن آن در پاس مجاز! خداوند همه ما را از چنین آفتی مصون بدارد، ان‌شاءالله. باری قلم را که امشب برداشتم به قصد گلایه از خانه ملت برداشتم که باوجود شعارهای دلسوزانه آغازین برای ایفای نقش فوری در معیشت مردم و دیگر مشکلات، هنوز پس از نزدیک دو ماه، مردم را چشم انتظار نگه داشته‌اند. اما در ادامه اندیشیدم همین که در این اوضاع شمشیر را علیه قوه مجریه غلاف کردند و سمت همدلی را برگزیدند، خودش کار بزرگی بود. به امید آنکه در ادامه نیز هرسه قوه و نیز نخبگان ما دریابند که این روزها بیش از هر زمان، وقت همدلی است و آن که در این ایام در اندیشه تداوم نبردهای جناحی و شخصی است، جز آسیب ثمری برای مردم ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.