باز هم فرصت همدلی و همراهی مؤمنانه، زیر بیرق سبز حضرت رضا(ع) مهیا شده تا در روزهای دشوار دست و پنجه نرم کردن با ویروس کرونا، در حد مقدورات آستان قدس رضوی از جمعی از اقشار بی‌بضاعت حاشیه شهر مشهد دست‌گیری شود. اتفاقی که از ابتدای شیوع این ویروس منحوس آغاز شده و تاکنون به اشکال مختلف ادامه دارد.

همدلی ادامه دارد 

 سارا صالحی/

باز هم فرصت همدلی و همراهی مؤمنانه، زیر بیرق سبز حضرت رضا(ع) مهیا شده تا در روزهای دشوار دست و پنجه نرم کردن با ویروس کرونا، در حد مقدورات آستان قدس رضوی از جمعی از اقشار بی‌بضاعت حاشیه شهر مشهد دست‌گیری شود. اتفاقی که از ابتدای شیوع این ویروس منحوس آغاز شده و تاکنون به اشکال مختلف ادامه دارد.

اما در ادامه این حرکت معنوی، روستایی هدف خدمت قرار گرفته که مصداق واقعی محرومیت است و ضرورت تداوم رزمایش «مواسات و همدلی» با توان مضاعف اینجا معنی پیدا می‌کند.

از اول صبح جوانان خادمیار رضوی بسته‌های ارزاق را با زمزمه سرود خدمت در بارگاه منور ثامن الحجج(ع)، برای بارگیری دست به دست می‌کنند. همه بر این باورند که هر چند بیرون محدوده حرم مطهر، ولی زیر سایه حضرت رضا(ع) مشغول خدمت به همشهریان نیازمند خود هستند. سرانجام کاروان خودروهای حامل بسته‌ها به خط می‌شوند و با بیرق‌های مزین به نام علی بن موسی الرضا(ع) در پیشانی خود به سمت روستای جغری از منطقه تبادکان مشهد حرکت می‌کنند.

هدیه‌ای از جانب امام رئوف

هنوز ساعتی نگذشته و رد پای زندگی شهری کاملاً گم نشده که از پشت تپه‌های طلایی گندم‌کاری شده، روستا چهره خود را در دل یک دامنه سبز نمایان می‌کند. مسجد نوساز روستا پیش از همه خانه‌ها به پیشواز تازه واردها می‌آید و نیز تعدادی از کودکان کم سن و سال روستایی که با چشمانی مهربان، منتظر ورود میهمانان امام رضایی خود هستند.

اما به محض ورود، تعریفمان از روستا با خانه‌های گنبدی شکل و کوچه‌باغ و زمین‌های سرسبز زیر کشت و... به کلی به هم می‌ریزد. شب قبل باران کمی باریده و همه کوچه‌های تنگ و در هم تنیده روستا طوری گل‌آلود شده که حتی با خودرو هم عبور و مرور دشوار است، چه رسد با پای پیاده. کودکان و زنان با دمپایی‌های گل‌آلود به پیشواز کاروان آستان قدس رضوی می‌آیند و خوشامدگویی می‌کنند.

نیروهای خادمیار چند دسته شده و هر گروه با یک خودرو حامل بسته‌ها سمتی از روستا را پوشش می‌دهند. اما گروه پیشرو، جمعی از خادمانِ ملبس به قبای مشکی خادمی هستند که از روی یک فهرست، تک تک خانه‌ها را دق‌الباب می‌کنند و چشم انتظار پاسخ صاحبخانه می‌مانند. در که باز می‌شود، بسته ارزاق را پیشکش می‌کنند و آن را هدیه‌ای از سوی حضرت رضا(ع) می‌خوانند. مقصد این بسته‌ها بیشتر خانوارهای پیر و از کار افتاده هستند که راهی برای امرار معاش ندارند. با این حال، خانواده‌های بی‌سرپرست، عائله‌مند و بیمار هم بخش قابل توجهی از روستا را تشکیل می‌دهند که زیر پوشش این طرح حمایتی قرار می‌گیرند.

روایت شکیبایی و شکر

دیوارهای کاهگلی با سقف نایلونی و تیرچه چوبی، بافت منازل مسکونی روستای جغری را شکل می‌دهد. شمار زیادی از خانه‌ها فرو ریخته و همان‌هایی هم که ظاهراً سرپا هستند، به قدری قدیمی و ناپایدار به نظر می‌رسند که بیم ویرانی قریب الوقوع آن‌ها با یک سیل یا زمین لرزه می‌رود. خادمان درِ اولین خانه‌ای که می‌زنند، پیرزنی گشاده‌رو میزبان سفیران حضرت رضا(ع) می‌شود. چند متر خانه با چند درخت در میانه حیاط و یکی دو مرغ و خروس، همه سهم پیرزن از دنیاست. با این وصف، زبان به شکایت باز نمی‌کند و وقتی بسته اهدایی امام رئوف را می‌گیرد، سری به نشانه شکر به آسمان بلند می‌کند.

پیک عنایت

چند منزل آن طرف‌تر، پیرمرد با دستار سبزی که نشان از نسبت او با خاندان رسالت دارد، میزبان خادمان می‌شود. آقاسِدمحمد رضویِ ۷۰ ساله به پیشه کشاورزی مشغول است ولی به واسطه چند سال خشکسالی و کهولت سن، دیگر توانی برای کار کردن و امرار معاش ندارد. از دیدن خادمان بسیار خشنود می‌شود و آن‌ها را پیک عنایت حضرت رضا(ع) می‌داند که بوی حرم و گنبد و گلدسته امام هشتم(ع) را به روستا و خانه‌اش آورده‌اند. به زبانی از نیاز درخواست می‌کند: «رفتین حرم آقا، التماس دعا».

در میان همهمه استقبال‌کنندگان، کودکان از همه پر جنب و جوش‌تر هستند. به هوای گرفتن یک بسته کیک یا یک اسباب‌بازی از دست خادمیاران با خودروها همراه می‌شوند. هر کدام به اقتضای سن و سال چیزی طلب می‌کنند. در این بین، دخترکی با موهای خرماییِ پریشان جلو می‌آید و به اصرار یک اسباب‌بازی می‌گیرد. گوشه‌ای می‌نشیند و دکمه روی هدیه را می‌فشارد؛ صلوات خاصه حضرت رضا(ع) با صوت دلنشین زنده‌یاد انصاریان فضای روستا را پر می‌کند و حال و هوای حرم دل‌ها را هوایی... .

زنان مسن‌تر هم پرتعدادتر از سایران هستند. با قطره اشکی در چشم می‌گویند که ماه‌هاست به خاطر تنهایی و تنگدستی، توفیق زیارت پیدا نکرده‌اند. با یک بسته نبات متبرک یا پوستری از بارگار منور حضرت رضا(ع) در دست، دلخوش به دیدار خادمان از نزدیک هستند.

تنها چند کیلومتر دورتر

محمد مرادی یکی از اهالی جغری است و در حال گرفتن بسته اهدایی، خودش را عضو شورای روستا معرفی می‌کند. با ۶۲ سال سن، توان کار سنگین روی زمین از او گرفته شده. او تصویر دقیق‌تری از اوضاع روستا توصیف می‌کند: از ۴۳۰ خانوار ساکن، ۱۰۰ خانوار از مسیر کارگری در زمین‌های کشاورزی دیگران و یا در حاشیه شهر مشهد اموراتشان می‌گذرد. غیر از بیکاری و مشکلات اقتصادی، کمبودهای زیرساختی زیادی در روستا وجود دارد. آب لوله‌کشی داریم اما به قدری کم‌فشار و بی‌کیفیت است که زنان مجبورند هر روز به سرچشمه بروند و ضمن شست‌وشوی ظروف و لباس‌ها، آب آشامیدنی هم بیاورند. آب نباشد، حمام و سرویس بهداشتی وجود ندارد. وضعیت کوچه‌های خاکی در زمان بارندگی را هم که شاهد هستید چه دشواری را برای زندگی مردم ایجاد می‌کند. برق به روستا رسیده اما امواج تلویزیونی را دریافت نمی‌کنیم و غالباً در نبود تلویزیون و سرگرمی، ماهواره دارند و... .

باور اینکه تنها چند کیلومتر دورتر از شهر مشهد، مردمانی با این همه مشکل و کمبود دست به گریبان‌اند، سخت است. در این میان، آنچه مایه دلگرمی است این است که هر چند محرومیت همه زورش را زده، اما هنوز حریف صبر و باور روستانشینان نشده. چون بیش از ملک و باغ و حساب بانکی؛ مناعت طبع، امید و باور آن‌ها به خدا و ائمه معصومین(ع) ثروت مردمان این روستاست. کار زیادی در این روستا روی زمین مانده، با این حال توزیع 180 بسته کمک معیشتی، پیگیری ساخت خانه عالم، عیادت از بیماران و دلجویی از خانوده‌های بی‌سرپرست، بخشی از برنامه‌های کاروان خادمان و خادمیاران رضوی در روستای جغری بود.

حال و هوای روستاییان با روز قبلش متفاوت است؛ عکسی از حرم به دیوار کاهگلی خانه می‌زنند، طعامی از خوان پربرکت حضرت در سفره دارند و کوچک‌ترها صلوات خاصه امام هشتم(ع) را لابه‌لای بازی کودکانه‌شان سر می‌دهند و همگی آرزوی زیارت از نزدیک حرم را دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.