حُوَی‌خانی، پالاوَر، پیر خِدِر، زاولی، نور؛ قله‌های «شاهو» همه بهار را هم برف دارند. اهالی «هورامانات» از پنجره‌های چوبی خانه‌هایشان، هر روز قله‌های برف‌گرفته را می‌بینند که زیر تابش آفتاب، سفیدی‌شان هاشور می‌خورد و کمتر و کمتر می‌شود. شاهو، کلاه سفیدش را که از سرش بردارد، یعنی تابستان در هورامانات فرارسیده است.

آسمان در کاسه‌های گلی

 ژیار دانایی/قدس آنلاین:

 حُوَی‌خانی، پالاوَر، پیر خِدِر، زاولی، نور؛ قله‌های «شاهو» همه بهار را هم برف دارند. اهالی «هورامانات» از پنجره‌های چوبی خانه‌هایشان، هر روز قله‌های برف‌گرفته را می‌بینند که زیر تابش آفتاب، سفیدی‌شان هاشور می‌خورد و کمتر و کمتر می‌شود. شاهو، کلاه سفیدش را که از سرش بردارد، یعنی تابستان در هورامانات فرارسیده است.

دامنه‌نشین‌های شاهو، آن‌وقت شال و کلاه می‌کنند و راهی کوه و کمر می‌شوند. «هَوار» ها را آب و جارو می‌زنند و سنگچین‌هایی را که برف و باران زمستان، رمبانده، دوباره سر پا می‌کنند تا رمه‌دارها، رمه‌ها را سمت کوه هی کنند. آن‌ها رمه‌هایشان را که همه زمستان طولانی را در هوای گرفته آغل گذرانده‌اند، می‌برند سمت «کانی» ها که حالا در آغاز تابستان، پر آب‌تر از همیشه هستند. چوپان‌ها و رمه‌ها، آب خنک کانی‌ها را دوست دارند که در پیخ و خم دره‌ها روان است.

حتی اگر چرای رمه هم نباشد، اهالی هورامانات باز تابستان‌ها به کوه می‌زنند. آن‌ها در روزهای گرم به سراغ درخت‌هایی می‌روند که چتر سبزشان را باز کرده‌اند روی سنگ و صخره کوهستان؛ درخت‌هایی با برگ‌های سبز کشیده و میوه‌های ریزریز خوشه ‌مانند. «داره‌بَن» ها آشنای قدیمی هورامی‌ها هستند.

بنه، میوه کوهستان

در هورامانات، درخت‌های «بَنه» را می‌شود همه جا دید. تن سنگی زاگرس جان می‌دهد برای ساقه‌های ستبر بنه. بنه‌ها گاهی تا ۵ متر هم قد می‌کشند. خوشه‌های رنگ به رنگ بنه، مهرماه آماده چیدن می‌شود. اهالی از دانه‌های بنه یا خوراکی می‌پزند و قاتق نانشان می‌کنند یا آن‌ها را کنار می‌گذارند تا در شب‌های بلند زمستان، بریزند توی جیب‌هایشان و دانه دانه بالا بیندازند و مثل تخمه بشکنند. گاهی هم میوه‌های کال بنه را می‌چینند و خشک می‌کنند و می‌کوبند تا چاشنی ترش غذاهایشان باشد. بنه، میوه کوهستان است و اهالی کوهستان هورامانات آن را هدیه مقدسی از خدا می‌دانند.

اما پیش از رسیدن زمستان، حتی پیش از آمدن پاییز، درخت‌های بنه، سوغات دیگری هم برای دامنه‌نشین‌های زاگرس دارند. این سوغاتی، شیره تن بنه‌هاست؛ صمغی به رنگ سبزآبی ملایم که هورامی‌ها به آن «وژَنَه» می‌گویند. سقز کوهی البته اسم آشناتری است؛ آدامسی طبیعی که جویدن آن، برای دستگاه گوارش مفید است. هورامی‌ها هم گاهی وژنه را برای جویدن می‌خواهند؛ برای «ژاوایی»؛ اما سقزها، کاربری‌های فراوان دیگری هم دارند.

به شیوه پدران

از داروسازی تا صنایع عطر، از ساخت واکس‌های مخصوص تا تهیه پلاستیک، سقز همه‌جا به کار می‌آید. همین کاربرد گسترده موجب شده بازار فروش سقز کوهی، بازار پررونقی باشد. شیره تن داره‌بن‌ها بیشتر از آنکه به کار جویدن بیاید، می‌تواند چرخ‌های صنعت را برگرداند. برای همین هم هورامی‌ها هر تابستان راهی کوه و کمر می‌شوند تا از درخت‌های تنومند بنه سراغ بگیرند. در هورامانات درخت‌های هر کدام از دره‌ها و یال‌ها مال یکی از اهالی است. دامنه‌نشین‌های هوراماناتی هر کدام درخت‌های خودشان را دارند؛ درخت‌هایی که یا مالکشان هستند یا به اجاره برداشته‌اند.

از حوالی بیستم تیرماه تا اواخر مرداد، فصل سقز است. اهالی هورامانات برای برداشت سقز، روشی ساده دارند که از پدرانشان یاد گرفته‌اند. آن‌ها شکافی در تن درخت ایجاد می‌کنند تا شیره از آن خارج  و آرام آرام جمع شود در کاسه‌های کوچک گلی که اهالی چسبانده‌اند زیر شکاف‌ها. هورامی‌ها این کار را ابداع خودشان می‌دانند و در آن استادند؛ هرچند جمع‌آوری سقز، در همه دامنه‌ زاگرس، از کردستان و کرمانشاه تا فارس مرسوم است.

آسمان در کاسه‌های گلی

کار، از تهیه خاک رس شروع می‌شود. هوراماناتی‌ها، خاک‌های رس با رنگ روشن (خاک سفید) را ترجیح می‌دهند. آن‌ها گِل حاصل از این خاک را ورز می‌دهند و ورز می‌دهند تا حسابی قوام بیاید و پس از خشک شدن ترک نخورد. «کُچَلِه» که آماده شد، وقت زخم زدن بر تن درخت است. هورامی‌ها در این کار هم استادند. آن‌ها می‌دانند کجای درخت را باید خراش بدهند تا سقز بیشتری حاصل شود و در عین حال، تن درخت هم آسیب کمتری ببیند. «لَلِه زدن» مهارتی است که مردان هورامی از پدرانشان آموخته‌اند. لَلِه که آماده شد، آن‌ها کچله‌ها را می‌چسبانند زیرش. اینکه هر درخت چند تا لَلِه و کچله داشته باشد را سن و سال و میزان تنومندی درخت تعیین می‌کند. هورامی‌ها به درخت‌های تنومند تا ۴۰-۳۰ تا کچله هم می‌چسبانند. کار لَلِه زدن و کچله چسباندن که تمام شود، اهالی هورامانات دیگر کاری با بنه‌ها ندارند.

حالا شیره سبزآبی تن بنه‌ها آرام آرام در کاسه‌های گلی جمع می‌شود تا به وقتش، مردها بیایند و سقزها را جمع کنند.

پیش از آفتاب

چند روز پس از کچله‌ زدن، آن قدری صمغ درخت در کاسه‌ها جمع شده که مردهای هورامی حوصله کنند تا سقزها را جمع کنند. کار جمع‌آوری سقزها باید صبح زود انجام شود؛ وقتی صمغ‌ها در هوای خنک صبحگاهی، سفت شده‌اند. آفتاب که بالا بیاید و هوا که گرم شود، صمغ‌ها باز می‌شوند و آن وقت دیگر نمی‌شود جمعشان کرد. مردان هورامی، انگشتشان را فرو می‌برند در کچله و با یک چرخش، صمغ‌ها را از کاسه‌های گلی بیرون می‌آورند و می‌اندازند توی پیت حلبی‌ای که به همراه دارند. تمام کچله‌هایی که صمغی در آن‌ها جمع شده، باید در «تَنَکه» خالی شوند تا صمغ‌ها از کاسه‌ها بیرون نریزد و حرام نشود. مردان هورامی از هر درخت تا یک کیلو هم صمغ جمع می‌کنند که البته حاصل بارها و بارها آمدن و تازه کردن لَلِه‌ها و خالی کردن کچله‌هاست. کار اما همین‌جا تمام نمی‌شود. صمغ‌ها تا آماده شدن برای فروش، هنوز راه درازی در پیش دارند.

هرم آتش در آویرگاه

هر کدام از اهالی هورامانات، در خانه‌ مخزنی دارد که سقزها را آنجا می‌ریزد. این مخزن‌ها، چاهکی است که دیواره‌هایش با گل رس پوشانده شده است. آن‌ها دهانه «چاله‌وَژنه» را با خارهای مخصوصی می‌پوشانند که حکم صافی را دارد. صمغ‌ها پیش از ورود به چاهک از این صافی رد می‌شود تا خاشاکی که همراهشان آمده، گرفته شود.

جوشاندن صمغ‌ها در «آویرگاه» آخرین مرحله از کار سقز است. اهالی، در فضای تنورمانند آویرگاه، سه چهار برابر صمغ‌ها، آب به آن اضافه می‌کنند و آن‌ها را در پاتیل‌های مخصوص‌ می‌جوشانند. صمغ‌ها در آب داغ «قازانه» رقیق می‌شوند و پس از جوشیدن، دوباره قوام پیدا کرده و سفت می‌شوند. میزان سفتی سقزها هم مهم است. اگر صمغ‌ها بیشتر از حد بجوشند، سفت و شکننده می‌شوند و از مرغوبیت می‌افتند. مردان و زنان هورامی این را خوب می‌دانند.

همه کار تهیه سقز در همین محدوده نیمه دوم تیرماه تا پیش از شهریور است.

تن رنجور داره‌بن‌ها

حاصل دسترنج هورامی‌ها در نبود صنایع تبدیلی در داخل کشور، خیلی زود راهی آن‌طرف آب‌ها می‌شود؛ جایی که صنایع فراوانی منتظر شیره تن بنه‌ها هستند تا از آن‌ها عطرهای خوش‌بو، واکس‌های خوش‌رنگ و پلاستیک‌های شکیل بسازند.

مردان هورامی البته از این محصولات، چیزی عایدشان نمی‌شود. تا آن موقع، حاصل دسترنج آن‌ها نانی شده سر سفره زن و بچه‌هایشان. تن رنجور داره‌بن‌ها هم به مرهمی که هوراماناتی‌ها بر زخمشان می‌نهند، مختصری التیام می‌یابد. این مرهم، همان خاک رس است که خراش حاصل از لَلِه‌ها را پر می‌کند؛ تا تابستان بگذرد و برف‌های زودرس زاگرس بر شاخ و برگ بنه‌ها بنشیند و آن‌ها را به خوابی آرام فرو ببرد؛ تا باز سال بعد در بهار دیررس، آفتاب به تن بنه‌ها بتابد و آن‌ها را بیدار کند که دوباره چتری بسازند روی سنگ و صخره کوهستان و اهالی هورامانات را هم به قدر قوتی، زیر پر و بال خود بگیرند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.