امروز، روز تکریم بازنشسته‌هاست. حرم مطهر هم بازنشسته‌های فراوانی دارد که به حکم سنوات خدمتی حالا از کار در حرم مطهر بازنشسته شده‌اند؛ اما مگر عشق به صحن و سرای حضرت، تعطیلی‌بردار است؟

ما به عشق امام رضا(ع) زنده‌ایم

قدس آنلاین: برای تهیه این گزارش به منزل یکی از قدیمی‌ترین معماران حرم مطهر رضوی رفتم که این روزها به علت محدودیت‌های ناشی از ویروس کرونا و شرایط جسمانی خودش در منزل به سر می‌برد، اما دلش هوای حرم امام رضا(ع) کرده است. او متولد سال ۱۳۳۳ در شهرستان فریمان است و در سال۱۳۹۱ به افتخار بازنشستگی نائل شده است.

استاد «رضا زنده‌دل» از نسل معماران قدیمی این آستان ملکوتی و سرکارگر سازمان فنی و نگهداری حرم مطهر رضوی بوده است. او خاطره‌های فراوانی از گوشه و کنار حرم مطهر دارد. بریده‌هایی از این خاطرات را بخوانیم.

با روزی ۹ تومان کارم را شروع کردم

سال ۱۳۴۵ در بیمارستان امام رضا(ع) مشهد در آن قسمتی که بخش قلب و جراحی قرار داشت، بنایی می‌کردم. ۱۳-۱۲ سال بیشتر نداشتم. شاگرد بنا بودم درستش این است که شاگرد کاشی‌کار بودم. آن موقع‌ها، به استاد کاشی‌کار روزی ۱۲ تومان و به کارگران روزی ۷ تومان مزد می‌دادند، اما من چون هم شاگرد کاشی‌کار بودم و هم به اصطلاح دوغاب کاشی‌ها را می‌دادم به من روزی ۹ تومان مزد می‌دادند. یادم هست تا مرحوم استاد محمد خدادادی (که معمار پیشکسوت حرم مطهر هم بود) کار را به من می‌سپرد و به سایر قسمت‌های مربوط به کاشی‌کاری رسیدگی می‌کرد و برمی‌گشت، من دو رج کاشی آبی رنگ ۱۰×۱۰ سانتی‌متر را کار کرده بودم و دوغاب هم داده بودم. به همین دلیل کارم را استادکارها قبول داشته و دستمزد روزانه‌ام بیشتر از کارگران بود.

همان سال ۴۵ همراه استاد خدادادی برای کار بنایی به باغ ملک‌آباد مشهد رفتم. آن موقع می‌خواستند یک ساختمان اداری در این باغ بسازند. من هم در این باغ مشغول کار شدم. یادم هست چون خوب کار می‌کردم، به دستور مدیر و مسئول ارشد این باغ، قرار شد که ظهرها هم به من ناهار دهند؛ آن هم از همان ناهاری که مدیران و مسئولان در این باغ می‌خوردند.

با روزی ۱۳۰ تومان دستمزد وارد آستان قدس شدم

پس از اتمام کار بنایی در باغ ملک‌آباد، یک روزی برادر کوچک‌ترم به من گفت بیا و برای آستان قدس کار کن. او خودش جوشکار است و آن موقع برای آستانه کار می‌کرد و من هم آمدم و دیگر در آستان قدس ماندم.

در آن موقع با مرحوم استاد کربلایی‌اصغر در آستان قدس کار می‌کردم و یکسری سرویس بهداشتی در سال ۱۳۵۷ برای بازار رضا(ع) درست کردیم. حدود سال ۱۳۶۰ بود که در پروژه ساخت همین کتابخانه مرکزی آستان قدس حضور داشتم. این کتابخانه با وسعت ۲۸ هزار مترمربع در سه طبقه ساخته شد و ۱۱ هزار مترمربع زیربنا دارد. لحظه به لحظه در ساخت این کتابخانه عظیم حضور داشتم. آن موقع در محل فعلی ساختمان کتابخانه مرکزی، مغازه‌های زیادی بود. برای ساخت این پروژه، قرار شد مغازه‌داران مغازه‌های خود را به آستان قدس واگذار کنند و به همه مغازه‌داران در پاساژ فیروزه واقع در چهارراه شهدا مغازه داده شد.

اصلاً آستان قدس، هویزه را ساخت

در سال ۶۰ که ایران اسلامی با عراق در جنگ تحمیلی بود، برای بازسازی حدود ۲۰۰ واحد مسکونی به شهر هویزه رفتم. آن موقع آستان قدس متقبل بازسازی هویزه شده بود. اصلاً آستان قدس، هویزه را ساخت. تا پایان جنگ در همین پروژه فعالیت کردم و پس از این سال‌ها بود که به عنوان معمار کارگاه کتابخانه مرکزی آستان قدس با یکی از مهندسان آستان قدس کار ‌کردم و خیلی از هنرهای معماری، بنایی و ریزه‌کاری‌ها را از او فراگرفتم.

یک روز در جریان کار در کارگاه کتابخانه بین دو پایه، اصطلاحاً یک چپیله (یک سازه طاق مانند با آجر و خشت) زدم. یکی از مهندسان دست اندرکار طرح توسعه اطراف فلکه حضرت رضا(در آن زمان) هنوز به کار من اعتقادی نداشت به او گفتم که شما اجازه دهید من این چپیله را بزنم اگر شما کار مرا نپسندید و قبول نکردید آن موقع حق با شما خواهد بود. پس از اتمام کار همان شخص آمد و کار را دید و به لطف خداوند مورد قبول واقع شد به همان شخص گفتم: شما هنوز تحصیلات دانشگاهی نداشتید و به اصطلاح مهندس نبودید که من شاگرد بنا بودم و از این جور کارها می‌کردم.

پس از اتمام کار در کتابخانه حدود ۱۵ سال بعد به حرم مطهر و پروژه‌های اماکن متبرکه منتقل شدم. یادم هست که با مرحوم حاج محمدعلی الهامی‌نیا، بزرگ معمار معرق‌کار حرم، کار می‌کردم. ایشان هم استاد چیره‌دستی در معرق‌کاری و کاشی‌کاری بود.

از شست‌وشوی گنبد مطهر تا سرداب مقدس حضرت رضا(ع)

در خیلی از فعالیت‌های عمرانی و ساختمانی حرم مطهر شرکت داشتم. چندین مرتبه و به دفعات مکرر با مرحوم استاد اسدالله زرین‌مهر که از سرکارگران و بناهای معروف و قدیمی حرم بود در شست‌وشوی گنبد مطهر امام رضا(ع) شرکت کردم. همچنین در پروژه نصب ضریح جدید و مقدس امام رضا(ع) در سال ۱۳۷۹ شرکت داشتم. چه لحظات وصف‌ناپذیری بود. دقیقاً مراحل انتقال ضریح دوم معروف به ضریح چوبی جواهرنشان که واقف آن این ضریح را وقف بر مضجع و قبر مطهر کرده بود را یادم هست. در این پروژه ضریح جواهرنشان را به سرداب مطهر حضرت رضا(ع) درست در قسمت زیرین همین ضریحی که در روضه منوره و در منظر و دید مردم قرار دارد، منتقل شد.

اکنون بین سرداب پایین و روضه منوره که در بالا قرار دارد، هیچ فضا و فاصله‌ای نیست. خیلی از افراد توفیق حضور در سرداب مطهر را نداشته‌اند و خیلی از خدمه، خادمان، مسئولان و مدیران هم توفیق داشته‌اند در فضایی که مدفن و مضجع شریف امام هشتم(ع) قرار دارد، حضور یابند.

من در ساخت محل دفن و قبر علما و شخصیت‌های دینی نیز شرکت داشته‌ام. مدفن بزرگانی چون مرحوم آیت‌الله مروارید و مرحوم آیت‌الله فلسفی که در رواق دارالسرور حرم مطهر دفن شده‌اند. شبانه محل قبر را آماده می‌کردیم تا صبح روز بعد و پس از انتقال پیکر، جنازه این بزرگان در محل آماده شده، دفن شود.

آب شست‌وشوی روضه منوره، چاه مخصوص دارد

یک چاه بزرگی توسط یکی از مقنی‌های حرم مطهر برای انتقال آب شست‌وشوی روضه منوره در صحن آزادی حفر شد که نظارت بر این حفاری هم با من بود. من به عنوان معمار و سرکارگرها، بر انجام صحیح کارها نظارت می‌کردم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید آب شست‌وشوی روضه منوره فقط و فقط به این چاه منتقل می‌شود و با سایر آب‌های دورریز حرم مطهر، به هیچ عنوان مخلوط نمی‌شود.

یادش به خیر، چندین دفعه هم به بالای پشت بام حرم مطهر رفتم برای انجام کارهای بنایی و معماری که توفیق زیارت گنبد مطهر هم نصیبم شد. این گنبد مطهر به اصطلاح دولایه است، پله‌های چوبی دارد. گنبد بیرونی که مردم آن را می‌بینند با خشت‌هایی با روکش طلا ساخته شده است.

لحظه به لحظه عمرم را در حرم زندگی کرده‌ام

اگر بخواهم از فعالیت‌های خودم برایتان بگویم به طور خلاصه می‌توانم بگویم که هر جا که معرق‌کاری، طلاکاری، نجاری، بنایی و ساخت و سازی در حرم مطهر بود، تأمین کارگران و نیروی انسانی این کارگاه‌ها بر عهده من بود. خیلی از جاهای حرم من کار کردم، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، آگاهی حرم، صحن‌ها، رواق‌ها، دارالشفاء، ساخت سرویس‌های بهداشتی، پشت بام‌های حرم، صحن‌های حرم مطهر و... برای من حرم مطهر فقط یک مکان مقدس مذهبی و دینی نیست، لحظه به لحظه عمرم را در اینجا زندگی کرده‌ام. ۳۲ سال کار کردم و سال ۱۳۹۱ هم بازنشسته شدم. از کارهای ماندگار که در ذهنم باقی مانده است، جابه‌جایی درب فعلی گنبد حاتم‌خانی با کمک یکی از استادان آهنگر بود که هم درب سنگینی بود و هم کار بسیار سخت و دشواری بود. از خاطرات به یاد ماندنی دیگر، اجرای برش در پایه‌های روضه منوره بود که گنبد مطهر روی آن قرار داشت، یکی از مسئولان و مدیران سازمان عمران و توسعه حریم مطهر (در آن زمان) به من گفت در پایه‌ها، برش ایجاد کن و ببین طاقت جابه‌جایی دارند یا نه؟ گنبد مطهر روی همین پایه‌ها مستحکم شده است. من این کار را کردم و گزارش دادم که این کار صلاح نیست، گنبد مطهر روی این پایه‌هاست و تغییری در این پایه‌ها، بسیار خطرناک و حساس خواهد بود.

ضمناً تا یادم نرفته باید به جابه‌جایی سردر مدرسه عباسقلی خان هم اشاره کنم که در آن موقع در داخل خیابان قرار گرفته بود و این جابه‌جایی در زمان خودش کار بزرگی به حساب می‌آمد. آن سردر تاریخی را ۱۷ متر جابه‌جا کردیم.

در جماران و فیضیه به دیدار امام خمینی(ره) هم رفته‌ام

اوایل پیروزی انقلاب به همراه پسر بزرگم که اسمش احمد است به قم و مدرسه فیضیه و زیارت امام خمینی(ره) رفتم. جمعیت زیادی آمده بودند. یادم هست از فشار جمعیت نزدیک بود پسرم از روی دوشم به زمین بیفتد. در دیدار معروف خدام و کارکنان آستان قدس به همراه تولیت فقید آستان قدس رضوی مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی(ره) نیز در حسینیه جماران و در جمع خادمان و کارکنان آستان قدس حضور داشتم. یادش به خیر دیداری به یاد ماندنی بود. امام در آن دیدار گفتند که اصلاً مرکز ایران، آستان قدس است.

باید برای امام رضا(ع) درست کار کرد

یک توصیه و نصیحت هم به جوانان و کارکنان آستان قدس دارم و آن اینکه در هر جایی که کار می‌کنند به خصوص برای دستگاه امام رضا(ع) باید درست کار کنند تا امام رضا(ع) هم به زندگی آنان برکت دهد. با آقا باید روراست و صادق بود. خودش برکت را به زندگی‌ات می‌دهد. آقا خیلی کریم و بزرگوار است. خودش هوای نوکران، خادمان و کارکنانش را دارد. آن‌ها را تنها نمی‌گذارد به شرطی که آن‌ها هم برای آقا درست کار کنند.

من زندگی‌ام را مدیون امام رضا(ع) هستم. ورودم به آستان قدس، کار کردنم در حرم مطهر، آبرو و شخصیت، خانواده، همسر و فرزندانم و... همه و همه را مدیون امام رضا(ع) هستم. یادم می‌آید یکی از مسئولان سازمان حریم حرم در آن زمان از من پرسیده بود که می‌گویند تو گفته‌ای که همه چیز امام رضا(ع) به تو داده است و هر روز از امام رضا(ع) چیزی می‌گیری!؟ گفتم بله همین طور است. همان روز از پله‌های محل کارم به پایین می‌رفتم که به من اطلاع دادند که اگر به اتفاق همسرت می‌خواهی به سوریه و زیارت حرم مطهر حضرت زینب(س) بروی فقط ۴۰ هزار تومان پول فعلاً واریز کن. سال‌های ۸۰، ۸۱ یا ۸۲ را تعریف می‌کنم. سال بعدش به لطف خداوند و عنایت امام رضا(ع) به حج عمره رفتم، سال‌های بعد به حج تمتع، کربلا و... همه این‌ها را مدیون امام رضا(ع) هستم.

خیلی موقعیت‌ها برای من با حقوق بیشتر از حقوق آستان قدس پیش آمده بود که برای معماری و بنایی بروم و کار کنم اما حتی یک لحظه به فکرم خطور نکرد از دستگاه امام رضا(ع) خارج شوم. کار کردن برای امام رضا(ع) هم خیلی ثواب دارد و هم خیلی برکت دارد. حقوق و پول دستگاه آستان قدس که از امام رضا(ع) است برکت عجیبی دارد. شاید نسبت به حقوق‌های دیگر کمتر باشد اما برکت و فضیلت خاصی دارد. (بغض می‌کند) ۷-۶ ماه است که حرم مطهر نرفتم پیش از این بیماری کرونا و با توجه به شرایط جسمانی و بدنی‌ام بچه‌ها مرا به حرم مطهر بردند و از آن موقع تا حالا نتوانستم به زیارت بروم. دلم برای حرم تنگ شده است. اسم امام رضا(ع) را که می‌شنوم از خود بی‌خود می‌شوم. جانم فدای آقا ...

آقا! رضا زنده‌دل را عفو کنید

من کی باشم که بخواهم با امام رضا(ع) حرف بزنم؟ من یک عمر نوکر در خانه امام رضا(ع) بوده‌ام و حالا هم چشم دارم که حضرت، هوای نوکرش را داشته باشد. همین هم هست؛ یقین دارم. این‌ها خاندان کرامت هستند و از کرامتشان دور است که در این روزهای پیری و تنهایی، نوکرشان را فراموش کنند.

من از حضرت ابتدا شفای همه مریضان را می‌خواهم و می‌خواهم که ایشان در حق ما دعا کنند تا این بلای کرونا رفع شود. سپس به آقا می‌گویم من تلاش کردم در دوران خدمتم در دستگاه شما، درست کار کنم اما اگر خدای نکرده، قصور و کوتاهی در ۳۲ سال خدمتم وجود دارد، شما با لطف و عنایت خودتان مرا عفو کنید. آقا! رضا زنده‌دل را عفو کنید. همه دلخوشی رضا زنده‌دل، رضایت شما بوده. این دلخوشی را از نوکرتان دریغ نکنید ...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.