رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات تلویزیونی خود به مناسبت سی و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، شیوه امام راحل برای ایجاد تحول در ملت ایران را همان روش پیغمبران دانستند و فرمودند: «[ایشان] انقلاب روحی ایجاد می‌کرد؛ پیغمبران هم آغاز همه‌ حرکت‌های خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع کردند... تحریک غریزه‌های معنوی و فطرت و سرشت انسانی از راه درس اخلاق و تذکر و آماده کردن دل‌ها، شیوه‌ امام بزرگوار بود».

قدس آنلاین: برای تبیین این دیدگاه رهبر معظم انقلاب، نظر حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد نظافت یزدی، مدیر مدارس علمیه حضرت مهدی(عج) مشهد را جویا شدیم که در ادامه بخش دوم آن را می‌خوانید. بخش نخست این مطلب، بیست و یکم تیر ماه در همین صفحه منتشر شد.

جامعیت در شخصیت

یکی از ویژگی‌های امام(ره) این بود که با الهام از پیامبر اکرم(ص)، در شخصیت خود جامعیت داشت. اسلام دین جامعی است و جامعیت پیامبر اکرم(ص) در او نیز تبلور پیدا کرده است. امام(ره) تربیت شده مکتب تربیتی پیامبر(ص) بوده و جامعیت داشت. جامعیت یعنی امام(ره) در علم سرآمد، اهل عبادت، ساده‌زیست، شجاع، مرد عمل و با خلق خدا مهربان بود. امام(ره) در نوفل لوشاتو و فرانسه برای مسیحیان هدیه می‌‎فرستاد. این حکایت از نگاه امام(ره) به انسان دارد از هر مذهبی که باشد. در عین اینکه امام(ره) به مذهب شیعه 12 امامی و ائمه معصومین(ع) اعتقاد داشت اما در تعامل با مذاهب دیگر رفتار انسانی داشت.

شخصیت پیامبر(ص) بسیار محبوب بود؛ بنابراین توانست تحول ایجاد کند. خدای متعال ابتدا پیامبر(ص) را تربیت کرد، پیامبر(ص) نیز امیرالمؤمنین(ع) را تربیت کرد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 192 نهج‌البلاغه معروف به «قاصعه» می فرماید: هنگامی که پیامبر(ص) از شیر خوردن گرفته شد، خداوند بزرگ‌ترین فرشته خود را همراه آن حضرت کرد تا همواره در شب و روز او را به راه‌های راست و شایسته و اخلاق نیک و شیوه‌های پسندیده انسانی سیر دهد.

امام(ره) از خانواده‌ای متدین، بافرهنگ و باشخصیت بود. پدر ایشان عالمی شهید و مادرشان شخصیت فرهیخته و شجاعی بودند که در تربیت امام(ره) بسیار اثر داشتند. امام(ره) شخصیتی محبوب بود و پیامبر(ص) نیز همین طور و تا فردی اعتماد مردم را جلب نکند و محبوبیت پیدا نکند نمی‌تواند اثرگذار باشد. پیامبر اکرم(ص) در چشم‌ها عظمت داشت. امام حسین(ع) در دعای عرفه می‌فرماید: «وَفی اَعْیُنِ النّاسِ فَعَظِّمْنی» یعنی خدایا من را در چشم‌های مردم بزرگ کن؛ «وَفی نَفْسی فَذَلِّلْنی» در نزد خویش خوارم ساز تا تواضع داشته باشم.

پیامبر(ص) در چشم‌های مردم ابهت داشت و محبوب بود. اگر لبخند نمی‌زد فردی جرئت نزدیک شدن به او را نداشت. اما او یکسره لبخند زده و متواضعانه رفتار می‌کرد. امام(ره) نیز این چنین بود. امام(ره) ابهت عجیبی داشت؛ از طرفی دیگر بسیار دوست داشتنی بود. به تعبیر قرآن «أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» بود یعنی بر کافران حربی و مستکبران عالم بسیار خشن و سختگیر و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربان بود. ویژگی‌هایی که پیامبر اکرم(ص) دارد، امام(ره) به اندازه خود آن‌ها را داشت اما این همه روش نیست.

ایمان به وعده‌های الهی

فردی که قصد ایجاد تحول دارد، باید خود آن ویژگی‌ها را داشته باشد. به ‌طور نمونه پیامبر(ص) خوش‌گمان به خدا بود و امام(ره) نیز در همین مکتب تربیت شده است؛ بنابراین امام(ه) ترسو، حریص و بخیل نبود و اطمینان به وعده‌های پروردگار داشت. خدای متعال فرموده است: «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم» امام(ره) آن را باور داشت. وقتی فرماندهان نظامی شکایت ‌کردند که هواپیماهای جنگی تنها 15 روز آینده توانایی دارند، امام(ره) فرمود خداوند درست می‌کند و هیچ طوری نمی‌شود. اطمینان به وعده پروردگار سبب خواهد شد خداوند راهی را باز کند.

پیامبر(ص) نیز چنین بود و با دست خالی شروع کرد ولی به وعده‌های پروردگار اطمینان داشت. پیامبر(ص) اهل دعوت بود. امام(ره) نیز همین گونه بود و حتی گورباچف را دعوت کرد. فرماندهان ارتش شاه و حتی شخص شاه را دعوت کرد. برخی دعوت‌ها پذیرفته شده و برخی نیز پذیرفته نمی‌شود.

ابهت و عظمت شخصیتی

امام(ره) از نظر شخصیتی مظهر جلال خدا شده بود. سال 1367 امام(ره) نامه‌ای به گورباچف، رئیس‌جمهور وقت شوروی نوشته و ایشان را به مطالعه متون اسلامی دعوت کرد. ادوارد شواردنادزه به عنوان وزیر امور خارجه شوروی برای رساندن پاسخ نامه گورباچف به ایران سفر کرد و در جماران خدمت امام(ره) رسید. امام(ره) رفتار دیپلماتیک معمول در آن زمان را رعایت نکرد و ابهت امام(ره) به حدی بود که به صورت مشهود پاهای شواردنادزه لرزش پیدا کرده بود.

فردی که مظهر جلال و جمال خدا شود، آنچنان دوست‌داشتنی می‌شود که افراد به عشق او جان می‌دهند. بیشتر شهدا با وجود اینکه شخصیت امام(ره) را از نزدیک ندیده بودند و تنها تصویر و صدای او را شنیده بودند، او را در اوج محبوبیت، ابهت و عظمت می‌دانستند. مکتب تربیتی اسلام اینچنین افراد را در دل خود می‌پروراند.

پیامبر اکرم(ص) در اوج ساده‌زیستی بود، تواضعی همه‌جانبه داشت. یکی از نمودهای ساده‌زیستی، پرهیز از خوی استکباری است. آنچنان که در مکارم‌الاخلاق آمده رسول‌ خدا(ص) فرمود: پنج کار را ترک نمی‌کنم، تا پس از آن برای امتم سنت شود؛ روی زمین با غلامان غذاخوردن، سوار الاغ بی‌پالان شدن، بز را با دست خود دوشیدن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن.

ساده‌زیستی و مردمداری

ساده‌زیستی پیامبر(ص) به گونه‌ای بود که امیرالمؤمنین(ع) فرمود پیامبر(ص) دنیا را تحقیر کرد. هر چه را خدا تحقیر کرد، پیامبر(ص) نیز تحقیر کرد. امام علی(ع) نیز همان ساده‌زیستی را در پیش گرفته بود. حضرت در مورد لباسش فرموده بود که به خدا سوگند، این لباسم چندان پینه برداشته که از پینه‌دوز آن خجالت می‌کشم. روزی کسی به من گفت: آیا این لباس را از خودت دور نمی‌کنی؟ گفتم: رهایم کن! صبح مشخص می‌شود در دل ظلمت شب چه کسانی حرکت کرده و به سپاس می‌ایستند.

امام(ره) نیز از ابتدا ساده زندگی می‌کرد و پس از اینکه به قدرت رسید باز هم ساده‌زیستی را ادامه داد و بر اموال خود نیفزود. زندگی خصوصی آن‌ها در حد یک طلبه معمولی بود و زهد واقعی داشت. البته وقتی صحبت از ساده‌زیستی می‌شود منظور این نیست که مانند علی(ع) لباس وصله‌دار بر تن کنند، زیرا ساده‌زیستی هر زمانی متناسب با همان زمان است. امام(ره) متناسب با این زمان ساده‌زیست بود. باید مسئولان نیز این روند را ادامه می‌دادند. اگر مسئولان روند ساده‌زیستی اول انقلاب را ادامه می‌دادند، برخی از مردم زده نمی‌شدند و بسیاری از اختلاس‌ها صورت نمی‌گرفت. اگر دنیا در چشم مسئولان زیبا نمی‌شد، در چشم مردم هم زیبا نبود و گرفتاری‌ها و اختلاس‌ها پیش نمی‌آمد. مسئولانی که زندگی مرفهی دارند مردم را درک نکرده و درد آن‌ها را نمی‌فهمند تا به فکر درمان باشند.

ثبات شخصیت

پیامبر(ص) از نظر شخصیتی اسیر حرف‌های مردم نبود و تعریف‌ها و سرزنش‌ها بر او اثر نداشت. امام(ره) نیز این گونه تربیت شده بود. وقتی مردم در دیدار با ایشان شعار «روح منی خمینی، بت‌شکنی خمینی» سر می‌دادند، امام(ره) به فرد نزدیکش فرمود اگر این مردم الان بگویند مرگ هم برای من فرقی نمی‌کند. او از نظر شخصیتی خودساخته بود.

اکنون چقدر در تربیت ضعیف هستیم زیرا مربی نداریم. مقام معظم رهبری می‌توانند اثرگذار باشند اما بقیه در درجات بعدی به اندازه ایشان اثرگذار نیستند؛ زیرا از نظر شخصیتی در تراز ایشان نیستند. اگر فردی خود را مدیریت کند، می‌تواند بر مردم اثر بگذارد. وقتی امام(ره) در بهمن ماه 1357 از تبعید برمی‌گشت در هواپیما مصاحبه‌ای انجام داد و در پاسخ به این پرسش که از اینکه به ایران می‎روید چه احساسی دارید، پاسخ داد احساس خاصی ندارم؛ یعنی دل امام(ره) متوجه به خدای متعال است. چه تنها و غریب باشد چه حالا که به سمت کشور خود می‌رود. ذوق‌زده و جوزده نشده و به سرعت هم ترس بر او مستولی نمی‌شد. به همین دلیل امام(ره) فرمود والله تا به حال نترسیده‌ام. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «لَا یَزِیدُنِی کَثْرَهُ النَّاسِ حَوْلِی عِزَّهً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّی وَحْشَهً» یعنی جمعیت زیاد دور من جمع شوند به عزت من نمی‌افزاید و از دور من هم کم شوند به وحشتم نمی‌افزاید.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.