کمتر از سه سال پس از واقعه عاشورا، مردم مدینه که از حکمرانی یزید بن معاویه دل خوشی نداشتند، به رهبری عبدالله بن حنظله، علیه حکومت اموی شوریدند. یزید هم که پیش از آن سبعیت خود را در به خاک و خون کشیدن اهل بیت پیامبر در کربلا، به رخ کشیده بود، لشکر شام را به فرماندهی مسلم بن عقبه راهی مدینه کرد و شد آن چه شد...

داغی که بر پیشانی مدینه ماند

قدس آنلاین:  کمتر از سه سال پس از واقعه عاشورا، مردم مدینه که از حکمرانی یزید بن معاویه دل خوشی نداشتند، به رهبری عبدالله بن حنظله، علیه حکومت اموی شوریدند. یزید هم که پیش از آن سبعیت خود را در به خاک و خون کشیدن اهل بیت پیامبر در کربلا، به رخ کشیده بود، لشکر شام را به فرماندهی مسلم بن عقبه راهی مدینه کرد و شد آن چه شد... نوشته‌اند که لشکر شام هر چه توانست با جان، مال و ناموس مردم مدینه کرد و بسیاری از مردم مدینه از جمله ۸۰ تن از اصحاب پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند؛ واقعه‌ای که به نام «حَرِّه» شهرت یافت. در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر حمیدرضا مطهری، رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) به بازخوانی این رویداد تاریخی پرداخته‌ایم.

جنایتی دیگر از قاتلان امام حسین(ع)

حجت‌الاسلام مطهری در ابتدا با اشاره به اینکه در زمان یزید وقایع وحشتناک و غیرانسانی مانند عاشورا و شهادت اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش، واقعه حره و... برای جهان اسلام اتفاق افتاد، می‌گوید: مردم مدینه یزید را قبول نداشته و مخالف ولایتعهدی او بودند. ریشه این جریان به عصر معاویه برمی‌گردد. وقتی معاویه درصدد بود برای یزید بیعت بگیرد، مردم مناطق مختلفی از جمله مردم مدینه مخالف این کار بودند. غیر از بزرگان شهر مانند امام حسین(ع) اشخاص دیگری مانند عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، فرزندان صحابه و افراد مورد اعتماد مدینه و کلیت جامعه، ولایتعهدی را نپذیرفته و یزید را فردی مناسب ولایتعهدی و خلافت جامعه اسلامی نمی‌دانستند.

او اضافه می‌کند: تفاوت یزید با معاویه این بود که معاویه به ظاهر خود را پایبند به شرع نشان می‌داد اما یزید حداقل پایبندی را هم نداشت و حفظ ظاهر نمی‌کرد. در گزارش‌های تاریخی آمده است که شهرت یزید در لهو و لعب و عدم پایبندی‌اش به موازین و اخلاقیات اسلامی شهره خاص و عام بوده و جامعه مسلمانان در مناطق مختلف از جمله مدینه مخالف جانشینی او بودند و انتخاب حاکم را حق خود می‌دانستند.

این کارشناس تاریخ اسلام بیان می‌کند: معاویه اقدام‌های زیادی برای از بین بردن مخالفت‌ها انجام داد و سرانجام در سفری که به حجاز داشت با تهدید بزرگان و مخالفان به ظاهر برای یزید بیعت گرفت اما این بیعت برای مردم قابل قبول نبود و پس از مرگ معاویه مخالفت‌ها به تدریج علنی شد.

رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) در ادامه توضیح می‌دهد: حاکم مدینه عده‌ای از بزرگان شهر را برای دلجویی به شام نزد یزید فرستاد تا از بذل و بخشش‌های دربار اموی برخوردار شده و دست از مخالفت بردارند. آن‌ها وقتی به شام رفتند هر چه از بی‌مبالاتی و بی‌توجهی یزید به احکام دین شنیده بودند به چشم دیدند و پس از بازگشت به مدینه مخالفت آن‌ها تبدیل به اعتراض علنی و شورش علیه حکومت و قیام شد.

«حره» و قتل عام اهالی مدینه

او می‌افزاید: قیام شروع شد و مدینه در اختیار معترضان قرار گرفت. رهبر این قیام عبدالله بن حنظله بود. پدر او، حنظله معروف به «غسیل الملائکه» در جنگ احد و در رکاب پیامبر(ص) به شهادت رسیده بود اما فرزندش عبدالله به دلایل نامعلومی امام حسین(ع) را در قیام علیه یزید همراهی نکرد. وقتی این خبر به یزید رسید سپاهی برای سرکوب آن‌ها به سرکردگی مسلم بن عقبه فرستاد. مسلم فردی متعصب نسبت به حکومت امویان بود.

این استاد حوزه و دانشگاه تشریح می‌کند: مسلم با عبور از «حره» در شرق مدینه پیاده شد و به مردم مدینه سه روز مهلت داد. آن گاه پس از دور زدن خندق از پشت سر و با کمک طایفه بنی‌حارثه که با وعده‌های مالی فریفته شدند، وارد شهر شد و جنایت‌های بی‌شماری انجام داد که در تاریخ اسلام بی‌سابقه بود و تاریخ به یاد ندارد که این جنایت‌ها را گروهی مسلمان علیه مسلمانان دیگر انجام داده باشد.

دکتر مطهری یادآور می‌شود: یزید به مسلم بن عقبه، فرمانده نیروهایش دستور داده بود که پس از پیروزی بر مدینه سه روز جان، مال و ناموس مردم بر تو و سربازانت حلال است. به گفته منابع تاریخی، چندین سال پس از واقعه حره برای ازدواج شرط باکره بودن از دختران برداشته شده بود و فرزندان نامشروع زیادی به دنیا آمد. پس از قتل ‌عام مردم مدینه و غارت و انهدام شهر، یزید به مسلم بن عقبه فرمان داد تا با نیروهای خود به طرف مکه حرکت کند و آن شهر را نیز همچون مدینه، قتل‌عام و ویران کند، اما خداوند او را مهلت نداد و در بین راه مدینه و مکه مرض سختی گرفت و به هلاکت رسید. تاریخ به دلیل جنایت‌های فجیع این شخص، نامش را از مسلم به مُسرف یا مجرم تغییر داد. او پیش از مرگ خود هیچ احساس پشیمانی نداشت و آن اعمال ننگین را در راستای انجام وظایف خود می‌دانست. به جای او فردی به نام حصین بن نمیر در حمله شامیان به مکه و آتش زدن کعبه، نقش داشت.

دلایل همراهی نکردن امام سجاد(ع) با مردم مدینه در واقعه حره

رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) در پاسخ به این پرسش که آیا حره، قیامی شیعی و مورد تأیید امام سجاد(ع) بود، تصریح می‌کند: بر اساس آنچه اتفاق افتاده است نمی‌توانیم تأیید امام سجاد(ع) را برای این قیام ببینیم؛ بلکه حتی شواهدی از نبود همراهی و مخالفت امام(ع) با این قیام وجود دارد. این جمله به معنای آن نیست که امام(ع) قیام علیه یزید را مناسب نمی‌دانست بلکه آن حضرت(ع) قیام در آن مقطع زمانی و با امکانات محدود مدینه را مناسب نمی‌دانست. مدینه شهری بود که نیروی نظامی زیادی در اختیار نداشت. از طرفی سپاه شام، تابع و مطیع خلیفه اموی بود و امام سجاد(ع) این روحیه سپاهیان شام را می‌دانست و در نظر داشت که آن‌ها به هیچ چیز رحم نخواهند کرد و اگر این اتفاق بیفتد حرمت حرم نبوی شکسته می‌شود. به همین دلیل امام سجاد(ع) مخالف قیام در این شرایط بود.

این کارشناس تاریخ اسلام عنوان می‌کند: امام سجاد(ع) با جنگ مخالفت نکرد اما عدم همراهی امام(ع) به گونه‌ای بود که می‌توان از آن مخالفت را فهمید. امام(ع) حتی از مدینه هم خارج شد و همین امر نشان و دلیل دیگری برای عدم موافقت امام(ع) با این قیام بود.

او در پاسخ به این پرسش که چرا امام سجاد(ع) قیامی که علیه حکومت یزید بود را همراهی نکرد نیز می‌گوید: این قیام علیه یزید بود اما قیام‌گران تحت افکار و اندیشه‌هایی خاص بودند. عملکردی که نه تنها نتیجه مثبتی نداشت، بلکه حتی نتیجه منفی هم داشت و پس از شکست علاوه بر اینکه تعداد زیادی از مسلمانان کشته شدند و ناموس، مال و جان آن‌ها از بین رفت و حرمت حرم نبوی شکسته شد، مسلم بن عقبه مردم مدینه را مجبور کرد به عنوان «برده» با یزید بیعت کنند. امام سجاد(ع) این موارد را پیش‌بینی کرده و به همین دلیل با قیام همراهی نمی‌کرد.

دکتر مطهری در پایان تأکید می‌کند: در این قیام هیچ نشانی از خونخواهی امام حسین(ع) دیده نمی‌شود. آن‌ها علیه یزید قیام کردند، زیرا او را شایسته حکومت نمی‌دانستند در حالی که هنوز داغ مدینه و بنی‌هاشم برای امام حسین(ع) تازه و جاری بود. قیام‌گران وقتی حرکت خود را شروع کردند، هیچ مشورتی با امام سجاد(ع) و علویان انجام ندادند. با کنار هم گذاشتن این عوامل درک می‌شود که نمی‌توان این قیام را شیعی دانست و می‌توان فهمید چرا امام سجاد(ع) با این قیام همراهی نکرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.