۱ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۱
کد خبر: 717032

یادداشت/

آمریکا، طالبان و نادیده گرفتن معضل مواد مخدر 

میراحمدرضا مشرف / کارشناس مسائل افغانستان   

اظهارات جنجالی و هشدارآمیز اشرف غنی در مورد آزادی زندانیان طالبان و پیامدهای آن بر گسترش ارسال و قاچاق مواد مخدر به اروپا و آمریکا، موجب شد تا بار دیگر بحث آزادی این افراد در کانون توجه قرار گیرد. با این حال، مسئله جالب و درخور توجه این است که کمتر کسی به نکته مهم و اساسی اظهارات غنی یعنی موضوع کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان توجه نشان داده است.

قدس آنلاین: اظهارات جنجالی و هشدارآمیز اشرف غنی در مورد آزادی زندانیان طالبان و پیامدهای آن بر گسترش ارسال و قاچاق مواد مخدر به اروپا و آمریکا، موجب شد تا بار دیگر بحث آزادی این افراد در کانون توجه قرار گیرد. با این حال، مسئله جالب و درخور توجه این است که کمتر کسی به نکته مهم و اساسی اظهارات غنی یعنی موضوع کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان توجه نشان داده است. اما اینکه چرا چنین موضوع مهم و سرنوشت‌سازی در فرایند صلح و به‌ویژه در توافق صلح میان آمریکا و طالبان نادیده گرفته شده، جای تأمل دارد. شاید بتوان این اهمال را به تجربیات گذشته هر یک از آن‌ها در مواجهه با مسئله مواد مخدر مرتبط دانست. در مورد طالبان باید گفت حدود دو دهه پیش درآمد حاصل از کشت و قاچاق مواد مخدر نقش مهمی را در قدرت‌یابی این گروه ایفا کرد. بر این اساس در سه سال اول شکل‌گیری امارت اسلامی، طالبان نه تنها مشکلی با این موضوع نداشتند بلکه سهم بسزایی نیز در افزایش تولید تریاک ایفا کردند. اما مشکل آن‌ها از زمانی آغاز شد که برای تقویت وجه بین‌المللی و به رسمیت شناختن دولتشان از سوی جامعه جهانی، فرمان ممنوعیت کشت خشخاش را صادر کردند. بنابر گفته برخی تحلیلگران سیاسی، این اقدام طالبان نوعی خودکشی سیاسی و اقتصادی محسوب می‌شد، چرا که موجب شد از حمایت‌های داخلی آن‌ها در هنگام تهاجم آمریکا به شدت کاسته شود. با توجه به چنین تجربه‌ای و در کنار آن درک این موضوع که در سال‌های بعد، مالیات مزارع خشخاش بزرگ‌ترین عایدی‌شان را رقم زده بود، این گروه به گنجاندن مسئله مواد مخدر در توافق با آمریکا علاقه‌ای نداشته است. در مورد آمریکا نیز باید اذعان کرد برخورد آن‌ها با موضوع مواد مخدر در افغانستان بیشتر بر اساس منافع کوتاه مدت و مقطعی انجام گرفته است. چشمپوشی و حتی همراهی ایالات متحده با تولید و قاچاق مواد مخدر در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی (بر مبنای اعترافات چالرز کوگان، مدیر اسبق سیا در امور افغانستان)، ممانعت از اعمال فشار برای نابودی مزارع خشخاش در ابتدای سقوط طالبان به منظور جلب همکاری گروه‌های مخالف طالبان و از همه این‌ها مهم‌تر نفوذ مافیای مواد مخدر در ساختارهای سیاسی و اطلاعاتی واشنگتن (به‌ویژه سازمان سیا) همگی موجب شده‌اند  آمریکایی‌ها در برخورد با چالش مواد مخدر در افغانستان از یک رویکرد و راهبرد متداوم، باثبات و در عین حال صادقانه پیروی نکنند. پیامد این رویکرد نیز در طول ۲۰ سال حضور نیروهای آمریکایی و ائتلاف بین‌المللی در افغانستان، چیزی جز گسترش چشمگیر کشت و تولید مواد مخدر نبوده است. بدین ترتیب مسکوت ماندن بحث مبارزه با مواد مخدر در توافق‌نامه آمریکا و طالبان را نه تنها نمی‌توان دور از انتظار تلقی کرد، بلکه باید آن را در امتداد رویکردها و سیاست‌های چند دهه‌ای این کشور در افغانستان توجیه کرد.  

در نهایت، همه این مسائل ما را به سوی همان نتیجه‌گیری سوق می‌دهد که یک‌سال پیش تحلیلگر فارین افرز اراده داده بود: «پایان جنگ در افغانستان به معنی حل معضل مواد مخدر در این کشور نخواهد بود». نباید فراموش کرد که میان مواد مخدر، ناامنی و تروریسم در افغانستان پیوندهای عمیق و نزدیکی برقرار است. بنابراین اگر به چالش کشت و قاچاق مواد مخدر توجهی بنیادی صورت نگیرد، بازگشت این کشور به بی ثباتی و ناآرامی مجدد به آسانی امکان‌پذیر خواهد بود؛ کما اینکه با نگاه عمیق به تاریخ افغانستان می‌توان رد پای تریاک را در تحولات ۴۰ سال اخیر به وضوح مشاهده کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.