دیروز باوجود آغاز سال تحصیلی و تصمیم آموزش‌ و پرورش که همه دانش‌آموزان باید سر کلاس حاضر شوند، مثل خیلی از والدین نگران، اجازه ندادم فرزندم به مدرسه برود اما خودم به‌جای او رفتم تا اوضاع را بررسی کنم تا اگر از امنیت محیط مدرسه اطمینان یافتم، بعد با خیالی راحت او را به کلاس درس بفرستم.

مهدی کاهانی مقدم

دیروز باوجود آغاز سال تحصیلی و تصمیم آموزش‌ و پرورش که همه دانش‌آموزان باید سر کلاس حاضر شوند، مثل خیلی از والدین نگران، اجازه ندادم فرزندم به مدرسه برود اما خودم به‌جای او رفتم تا اوضاع را بررسی کنم تا اگر از امنیت محیط مدرسه اطمینان یافتم، بعد با خیالی راحت او را به کلاس درس بفرستم. اما از همان بدو ورود مشخص بود که «رعایت سرسختانه پروتکل‌های بهداشتی» مورد ادعای وزیر، شعاری بیش نبوده و باز بودن در کلاس‌ها و نصب یک دستگاه کوچک الکل‌پاش در سالن مدرسه، تنها نکاتی بود که می‌شد به این پروتکل‌ها نسبت داد؛ تنها مراقب دلسوز هم بابای مدرسه بود که کنار در ورودی ایستاده بود ولی حریف بچه‌های بازیگوش بی‌مبالات و آن‌هایی که روز اول بازگشایی مدرسه، با دیدن دوستان و همکلاسی‌های پارسال، همدیگر را در آغوش می‌گرفتند، نبود. داخل کلاس‌ها هم دانش‌آموزان هرچند کم تعداد ولی همگی تنگاتنگ، کنار هم روی نیمکت‌های مشترک در گوشه‌ای نشسته و مابقی فضای کلاس را خالی گذاشته بودند. از تعداد اندک دانش‌آموزان حاضر در کلاس‌ها و تجمع انبوه اولیای نگران و بلاتکلیف در سالن و اتاق‌های مدیر و معاونان مدرسه، مشخص بود که خیلی‌های دیگر هم چون من مانع حضور فرزندانشان در مدرسه شده‌اند.

درعین‌حال استاندار و مدیرکل آموزش‌وپرورش خراسان رضوی دیروز در مراسم بازگشایی مدارس، همچون وزیر آموزش‌وپرورش تأکید کردند که حفظ سلامت مردم و دانش‌آموزان بالاترین اولویت آن‌هاست و با وعده فراهم کردن امکانات ساختاری، زیربنایی و فناوری، برای آموزش مطلوب دانش‌آموزان، از نظارت جدی بازرسان بر نحوه رعایت دستورهای بهداشتی در مدارس خبر دادند.

باوجوداین مشخص است که این سخنان هیچ ضمانت اجرایی ندارد؛ چراکه اگر بنا بود امکانات ساختاری و زیربنایی فراهم شود، باید این کار تا پیش از آغاز سال تحصیلی و ورود دانش‌آموزان به مدارس، صورت می‌گرفت؛ از سوی دیگر شلوغی مدارس در این شرایط حاکی از بی‌برنامگی مسئولانی است که همواره شاهد فرصت‌سوزی، اقدام‌های غیرکارشناسانه و تصمیمات دقیقه نودی آن‌ها بوده‌ایم. یکی از آشکارترین نمادهای این مدعا، درخواست آموزش‌وپرورش از اولیای دانش‌آموزان برای تماس تلفنی پیش از حضور فرزندشان در مدرسه است، حساب کنید تماس اولیای یک‌میلیون و ۳۰۰ هزار دانش‌آموز خراسانی برای پرسیدن تنها این جمله که فرزندشان امروز باید به مدرسه برود یا خیر، درمجموع چقدر زمان می‌برد!؟ آیا آموزش‌وپرورش نیروی انسانی و امکان مخابراتی متناسب با پاسخگویی به این حجم از تماس‌های تلفنی را دارد؟

از سوی دیگر دیروز شنیدم که برخی مدیران مدارس از نرسیدن سهمیه مواد ضدعفونی‌کننده دست و سطوح گلایه‌مند و نگران تبعات آن برای سلامت دانش‌آموزان بودند؛ برخی نیز بر این باورند که سرانه بهداشتی فعلی، اجازه تأمین مایع ضدعفونی و دستشویی برای سرویس‌های بهداشتی مدارس را نمی‌دهد. حال برفرض ارسال به‌موقع و مستمر و به‌اندازه کافی این مواد، آیا امکان و توان ضدعفونی مرتب و مستمر محیط و فضاهای مختلف مدارس وجود دارد؟ دیروز که خبری نبود؛ اما آیا تمهیداتی برای ضدعفونی محیط و غربالگری تمام دانش‌آموزان، معلمان و رانندگان سرویس مدارس در روزهای آینده اندیشیده شده است.

از طرفی تأمین هزینه سنگین خرید هرروزه ماسک به‌ویژه برای خانواده‌هایی که چند دانش‌آموز دارند، مشکل بزرگی است که هرگز برای آن چاره‌اندیشی نشده و به‌طورقطع خیلی از دانش‌آموزان به دلیل ضعف بنیه مالی خانواده، ناچار به استفاده از ماسک‌های کهنه و یا غیراستاندارد، فقط برای حفظ ظاهر و گرفتن اجازه ورود به مدرسه خواهند بود و این موضوع تبعات سنگینی را در پی خواهد داشت.

به همه این مسائل باید استرس و زجر خانواده‌ها که حتی هنگام برگشت فرزندشان از مدرسه جرئت دست زدن به او را هم نخواهند داشت و تأثیر روانی این شرایط بر خردسالان را افزود.

و کاش بزرگوارانی که تصمیم به آموزش حضوری دانش‌آموزان، بدون توجه به وضعیت و رنگ کرونایی شهرها گرفته‌اند، پاسخ دهند که چرا در شرایطی که همه‌گیری کرونا همچنان در حال پیشروی است و به گفته وزیر بهداشت هرلحظه ممکن است نظام سلامت زیر سایه این بی‌مبالاتی‌ها و بی‌توجهی‌ها سقوط کند، دانش‌آموزان را ملزم به حضور در مدارس کرده‌اند و اگر درنتیجه این تصمیم ناگهانی، فاجعه‌ای انسانی روی دهد، چه کسی مسئول است!؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.