«محمدعلی» که وارد می‌شود از میان همه افراد داخل اتاق به سوی خواهرش می‌دود و در آغوشش جای می‌گیرد. خواهری که در نوجوانی مانند مادری که سال‌ها از فرزندش جدا مانده او را در آغوش می‌کشد و حالا اشک برای همه ما، زبان مشترک همه حرف‌های ناگفته می‌شود.

اشک، زبان مشترک ناگفته ها

سرورهادیان‌/

«محمدعلی» که وارد می‌شود از میان همه افراد داخل اتاق به سوی خواهرش می‌دود و در آغوشش جای می‌گیرد. خواهری که در نوجوانی مانند مادری که سال‌ها از فرزندش جدا مانده او را در آغوش می‌کشد و حالا اشک برای همه ما، زبان مشترک همه حرف‌های ناگفته می‌شود.

داستان محمدعلی شبیه خیلی از بچه‌های بدسرپرست شهرمان است که از ناملایماتی که سرنوشت برایشان رقم زده به مجموعه گلستان علی، حامی بچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست پناه آورده است. انگار پیگیری یک تماس توسط دختر بزرگ خانواده با اورژانس اجتماعی می‌خواسته اتفاقات خوبی را برای حفظ  کانون این خانواده رقم بزند.

روز گذشته اما پس از طی شدن مسیر قانونی برای تحویل محمدعلی به مادربزرگش، شور و حال خاصی در مرکز(محمدی) گلستان‌علی به پا بود، خیلی‌ها بودند، از مادربزرگ تا خاله محمد و دو خواهرش که آنان نیز روز گذشته از مرکز دختران گلستان علی به مادربزرگشان تحویل داده شده‌اند، در جمع همه کارکنان مرکز برای او خوشحالی می‌کردند.

حالا محمدعلی در میان هدیه‌هایی چون اسباب‌بازی و نوشت‌افزار، لباس و ...که خانواده برایش آورده‌اند از خوشحالی در پوستش نمی‌گنجد.

خواهر بزرگترش با چشمانی شرجی می‌گوید: خوشحالم پس از ماه‌ها برادرم را می‌بینم.

محمدعلی که درآینده می‌خواهد پلیس شود، در بین گریه‌هایی از سر شوق دیدار دو خواهر و مادربزرگش، می‌گوید: بزرگ که شوم پلیس خواهم شد تا همه آدم‌های بد را دستگیر کنم تا دیگر آدم بدی نباشد تا دیگران را اذیت کند.

وی تأکید می‌کند: خوشحالم دوباره کنار خواهرهایم خواهم بود و دلم برای همه دوستانم، مربی، مددکار و مسئولان اینجا که خیلی مهربان هستند، تنگ می‌شود.

در حاشیه این لحظات زیبا، مددکارمجموعه (محمدی) گلستان‌علی در خصوص محمدعلی و گذشته‌اش به خبرنگار ما می‌گوید: پدر محمدعلی با بدرفتاری‌های فراوان و معتاد کردن همسرش، در خانواده فضای ناامن، فقر و خشونت خانوادگی را به وجود آورده بود و از طرفی با وجود یک بار ترک‌اعتیاد مادر محمدعلی، پدرش مجدد او را وادار به اعتیاد می‌کند که در این شرایط متأسفانه فرزندان خانواده در شرایط بدی به سر می‌بردند.

مائده رحمانی تصریح می‌کند: از این رو طی تماس دختر ۱۷ساله خانواده با اورژانس اجتماعی، شرایط تحویل بچه‌ها به بهزیستی مهیا شد و نگهداری آن‌ها در مراکز گلستان صورت گرفت.

وی می‌افزاید: خوشبختانه در صحبت با خانواده مادری‌شان، آن‌ها سرپرستی سه فرزند کوچک خانواده را پذیرفتند و شرایط ترک‌اعتیاد مادر خانواده نیز در کمپ ترک‌اعتیاد فراهم شد و مادر خانواده نیز در حال تلاش برای ترک‌اعتیادش است تا بتواند سرپرستی فرزندانش را به عهده بگیرد و از آن‌ها دور نباشد.

وی در ادامه خاطرنشان می‌کند: همه تلاشمان در بحث کودکان بدسرپرست آن است که بتوانیم مشکلات خانواده آن‌ها را رفع کنیم تا فرزندان بتوانند در کنار والدینشان با آرامش زندگی کنند.

رحمانی با اشاره به آنکه در برنامه‌های مددکاری بچه‌ها تا هنگام بهبودی کامل مادر و جدا شدن او از پدربچه‌ها، در کنار مادربزرگ و پدربزرگ مادریشان هستند، اظهار می‌دارد: همچنین ثبت‌نام مدرسه، کمک هزینه‌های تحصیلی و معیشتی آن‌ها انجام خواهد شد تا بچه‌ها از ادامه تحصیل بازنمانند.

وی تأکید می‌کند: خوشبختانه خانواده مادری امکان واگذاری یکی از طبقات منزلشان را به دختر و نوه‌هایشان دارند.

در بین اشک‌های شوق وصال، به سراغ دختر نوجوان خانواده که محمدعلی و خواهر کوچکش را در آغوش کشیده است و می‌بوسد می روم، او می‌گوید: خوشحالم دوباره با خواهر و برادرم کنار هم خواهیم بود.

وی تصریح می‌کند: امیدوارم مادرم سلامتی و بهبودی کامل را پیدا کند و پس از ترک‌اعتیاد برایمان مادری کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.