۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۰
کد خبر: 723268

چرا رسانه ملی متحول نمی‌شود؟!

محمدرضا محمدی‌نجات

ناکار آمدی در ایده پردازی تا عدم سازوکارهای مدیریتی مناسب در رسانه ملی فقط و فقط با شفافیت در ساز وکار و اعداد و ارقام عملیات رسانه‌ای، از «الف» مدیریت ایده تا «یاء» اجرا، قابل رفع خواهد بود. این تنها راه واقعی، «در دفاع از نهاد خدمت عمومی رسانه» است و لاغیر.

چرا رسانه ملی متحول نمی‌شود؟!

به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، محافظه‌کاران حافظ وضع موجود در توجیه چرایی نابسامانی اوضاع «نابسامان» مدیریت رسانه ملی جواز  اکل میته بکار گیری چهره‌ها و ستارگان غیر تلویزیونی را فقط به بهانه تأمین هزینه‌های جاری و تولیدی سازمان خوش عرض و طول صدا و سیما می‌دهند. بودجه ای که بخش اعظم آن حقوق و دستمزد و هزینه‌های متعلقه به «ده‌ها هزار» کارمند، و چندین «هزار» مدیر برای اداره این کارمندان، شئون و وظایف آنهاست، مبلغی که حدود نیمی از کل بودجه سازمان و رقمی که به هزینه کل بودجه عملیات تولید تنه می‌زند.

خاطره چرخ دنده‌های  دیوان سالار و ضدتولید رسانه‌ای مدیران و کارکنان صدا وسیما، برای ما اصحاب تهیه و تولید برنامه‌ها و مستندهای تلویزیونی، غم‌بارتر از آن است که صلاحیت و بی‌طرفی لازم برای حق اظهار نظر درباره این موضوع را داشته باشیم. ولی عدم وجود و یا کارایی ساز و کار لازم برای تخصص آزمایی و سنجش کار آمدی شایسته سالارانه مدیران و کارمندان صدا وسیما، از «صدر تا ذیل» آن ـ با علم به تبعات احتمالی این گزاره و تأکیدات مترتب بر آن ـ امری نیست که قابل کتمان و لاپوشانی باشد.

امری که ربط تام با نحوه اداره کلان سازمان خوش بر و طول ابر رسانه حاکمیتی نظام اسلامی ما دارد.  با کمال تأسف و سرافکندگی، یکی دیگر از نقاط ضعف عمده خسارت بار در این حوزه، سازوکارهای کارآمد در حوزه‌های ضدانحصار در پروسه سفارش و تولید رسانه‌ای و قوانین شفاف بازدارنده از شبکه محور عمل کردن لابی بازان در پشت صحنه مدیریت رسانه نیز، از این دست فقدان‌های دردناک و فسادزا در این حوزه است.

بیراهه‌ای دیگر که ما را ناخواسته به آن رهنمون می‌شوند، مقایسه «کمی» تعداد کارمندان، بودجه و سهم سازمان رسانه‌ای ملی ایران و شبکه جهانی مثل بی بی سی است، مبنای ارزش  هر فراورده رسانه‌ای در درجه اول «کیفیت» آن و پدیدآورندگانشان است، اعداد و ارقام در این حوزه فقط با ضریب نفود و گستره مخاطبان ملی، منطقه‌ای و جهانی آن معنا می‌یابد و قابل ارزش گذاری است. شما هر وقت توانستید قدرت اقناع، اعتمادزایی، توان افزایش سرمایه‌های اجتماعی و گستره نفوذ و عدد مخاطبان دو رسانه بی بی سی و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را به شرایط برابر برسانید، اهمیت مقایسه «کمی» تعداد کارمندان، بودجه سازمانی، تعداد شبکه‌ها و سایر پارامترهای «کمی» آن را پیدا خواهید کرد. فقط آن هنگام است که می‌توانید در ترازوی نسبت هزینه‌کرد سازمان‌های رسانه‌ای دو طرف، از  تولید ناخالص ملی دو کشور ایران و انگلیس، به دنبال مقایسه «کمی» این دو باشید.

ده‌ها سال است که مدیران صدا وسیما با دادن آدرس‌های غلط، ناکارآمدی‌های کلان خود را پشت در «شرایط حساس کنونی» و ترساندن از «دشمنان تا بن دندان مسلح رسانه‌های معاند»، در کوچه انحرافی فرار به جلو، پنهان کرده‌اند. حنایی که بی رنگی آن، امروز نیز در ناکارآمدی و عدم اهلیت حرفه‌ای و ضعف توان بازیابی و پردازش و بهره گیری از معادن کشف نشده و دست نخورده استعداد، ابداع و خلاقیت جوانان انقلابی این آب و خاک به اثبات رسیده است، این بی کفایتی همچون بار گناهی نابخشودنی بر پیکره مدیریت رسانه ملی در چهار دهه گذشته سنگینی می‌کند.

ناکار آمدی در ایده پردازی که پشت بکارگیری خطرناک از چاقوی تیز  سلبریتی‌های  غیرقابل کنترل  و ساز و کار مشوه و غیر شفاف مالی آنها پنهان می‌شود. شائبه دست بردن در جیب مخاطب، با روش‌های «ستاره مربعی» برای تامین هزینه جاری کارمندان و مدیران سازمان صدا وسیما و تهیه خوراک رسانه‌ای و جذب و میخکوب کردن مخاطبان در برابر «قوطی بگیر و بنشان» رسانه ملی، برای همان‌هایی که با کلک چهره‌های به ظاهر مشهور و پول ساز، سفره‌های کوچکشان را کوچک‌تر کرده‌اند، فقط و فقط با شفافیت در ساز وکار و اعداد و ارقام عملیات رسانه ای، از «الف» مدیریت ایده تا «یاء» اجرا، قابل رفع خواهد بود. این تنها راه واقعی، «در دفاع از نهاد خدمت عمومی رسانه» است و لاغیر.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.