مجموعه تلویزیونی «نجلا» که این شب‌ها روی آنتن شبکه «سه» می‌رود به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و تهیه‌کنندگی سعیدسعدی در آبادان و شادگان تصویربرداری شده و روایتگر قصه‌ای بومی است.

 «نجلا»سریالی جذاب با قصه‌ای از جنوب

مجموعه تلویزیونی «نجلا» که این شب‌ها روی آنتن شبکه «سه» می‌رود به کارگردانی خیرالله تقیانی‌پور و تهیه‌کنندگی سعیدسعدی در آبادان و شادگان تصویربرداری شده و روایتگر قصه‌ای بومی است. تاکنون نیمی از این سریال پخش شده و بازتاب‌های مختلفی درباره این سریال تلویزیونی مطرح می‌شود. عده‌ای از پرداختنِ این سریال به مناطق جنوبی کشور قدردانی کرده‌اند و عده‌ای هم انتقاد دارند بازیگران به لهجه و گویش این منطقه صحبت نمی‌کنند و یا معتقدند این سریال فرهنگ آبادان را تحت‌تأثیرقرار داده است، اما بسیاری از منتقدان، خیرالله تقیانی‌پور؛ کارگردان جوانِ این سریال و همکارانش را تحسین می‌کنند که دوربینش را از تهران به سمتِ آبادان و خرمشهر و آن مناطق تاریخ‌ساز در زمان بحران‌ها و جنگ‌ها برده است.

این مجموعه که تصویربرداری آن هفته گذشته در آبادان و شادگان به پایان رسیده است، این روزها تدوین قسمت‌های پایانی‌اش را می‌گذراند. به بهانه پخش این سریال و بازخوردهای متفاوتی که داشته است با کارگردان آن، خیرالله تقیانی‌پور گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

جرقه ساخت این سریال چطور زده شد؟

ایده‌ای را یکی از دوستان داشت که با هم شروع به پروراندن آن ایده کردیم و به طرحی رسیدیم. وقتی طرح آماده شد دوستان نویسنده به کار اضافه شدند و به طرح کامل‌تری رسیدیم و همان طرح مبسوط موجب شد به فیلم‌نامه «نجلا» برسیم.

از همان ابتدا قرار بود قصه در جنوب کشور بگذرد؟

بله، اساس قصه در جنوب می‌گذشت و قرار بود یک روایت بومی داشته باشد.

شما پیش از این در جنوب کشور کاری ساخته بودید؟

بله، تله‌فیلم «اینجا خانه من» است را در فضای جنوب ساختم.

چرا ظرفیت درام‌سازی در جنوب کشور این‌قدر بالاست؟

به نظرم ظرفیت درام‌سازی در همه جای ایران بالاست. دیدیم هر وقت دوربینی به خارج از تهران رفته، چه سریال‌های جذابی ساخته شده است، همچون سریال «روزی‌روزگاری» که در سال‌ها پیش ساخته شده تا سریال «پایتخت» که در چند سال اخیر، فصل‌های مختلف آن با استقبال مخاطبان همراه شده است.

سختی‌های تولید در خارج از تهران بیشتر است که این دشواری‌ها بسیاری از کارگردان‌ها و بازیگران را نسبت به تولید در مناطق مختلف کشور بی‌میل می‌کند؟

همین‌طور است، تولید در خارج از تهران سختی‌های خودش را دارد. ما علاوه بر تمام سختی‌هایی که در بحث دوری از تهران و حضور بازیگران و مسائل دیگر داشتیم، در شرایط سخت کرونایی، این سریال را ساختیم که این ماجرا خیلی ما را نگران می‌کرد. به همین دلیل پلان‌هایی که هنرور بیشتری داشت را سعی می‌کردم جمع و جورتر بگیرم.

آیا ماجرای کرونا تغییراتی در قصه هم به وجود آورد؟

در قصه نه، ولی در حوزه اجرا، تصویربرداری و پلان، دست ما را بسته بود. اینکه چطور بازیگر برود کنار هنروری که تازه آفیش شده و مشخص نیست که آلوده به ویروس است یا نه، این نگرانی در تمام مدت فیلم‌برداری وجود داشت.

چطور به یکدستی در بازی‌ها رسیدید، با توجه به اینکه تعدادی از بازیگران تهرانی و تعدادی هم بومی جنوب بودند؟

ما پیش از اینکه بخواهیم تصویربرداری کنیم و پلان بگیریم، تمرین می‌کردیم. پیش از اینکه شروع کنیم، در مرحله پیش‌تولید، تمرین‌ها و دورخوانی‌ها را داشتیم. کار متشکل از بازیگران بومی و بازیگران شناخته‌شده بود که پیش از فیلم‌برداری، تمرین‌هایشان را با هم شروع کرده بودند.

در مورد لهجه بازیگران هم عده‌ای ایرادهایی گرفتند، چطور بازیگران تهرانی را آماده به گویش و لهجه جنوبی کردید؟

فیلم‌نامه کار شاید بیشتر از ۲هزار صفحه دیالوگ دارد که اگر یکی دو خط آن در لهجه به صورت سهوی اشتباه شود، نمی‌شود زحمات ۲هزار صفحه را نادیده گرفت. گاهی در چند مورد کوچک برای ادای لهجه کاستی وجود داشته، ولی آیا این در کل سریال نمود داشته است؟ خیر!

البته مخاطبان غیرجنوبی متوجه اشتباه‌های سهوی در ادای لهجه نمی‌شوند؟

در همه سریال‌های بومی همین‌طور است، مثلاً یک مازندرانی راحت‌تر می‌تواند از لهجه سریال پایتخت ایراد بگیرد یا یک اصفهانی و شیرازی بهتر می‌تواند از لهجه‌های سریال روزی‌روزگاری ایراد بگیرد، یا یک آذری‌زبان بهتر می‌تواند از سریال‌های ترکی ایراد بگیرد، این امری طبیعی است.

نقدهای وارد شده به لهجه سریال را روا می‌دانید؟

به نظرم اشتباه‌های سهوی در ادای لهجه بازیگرن غیربومی، یک مسئله طبیعی است. اگر اکنون یک فیلم‌نامه بدهند و بگویند یک ماه دیگر فیلم‌برداری آغاز می‌شود، در این یک ماه، خیلی باید زور بزنید که لهجه استان دیگری را تمرین کنید. ولی اگر شما که مشهدی هستید فیلم‌نامه دیگری داده شود که لهجه مشهدی دارد و بگویند دو روز دیگر قرار است در مشهد فیلم‌برداری شود، قطعاً خیلی جلوتر هستید.

شما کمبود زمان هم داشتید؟

بله، بسیار کمبود زمان داشتیم و باید کار را به آنتن می‌رساندیم، ضمن اینکه این فقط مربوط به سریال بنده نیست و در همه سریال‌ها وجود دارد. اکنون در شرایطی هستیم که فضای‌مجازی گسترش یافته و همه می‌توانند اظهارنظر کنند. این در مورد همه سریال‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شود، صدق می‌کند. بازیگران غیربومی خیلی سخت می‌توانند لهجه بومیان آن منطقه را دقیق اجرا کنند، ولی رفته‌رفته این مشکل ما در سریال حل شد. در ۲هزار صفحه فیلم‌نامه اگر دو خط ادای لهجه هم ایراد داشته باشد، به جایی برنمی‌خورد. البته هر چه کار جلوتر می‌رود لهجه‌ها بیشتر در کار می‌نشیند. ضمن اینکه کار ما مشاور لهجه داشت و به اذعان ایشان، لهجه آبادانی ۴۰سال پیش با لهجه آبادانی الان فرق می‌کند. ۴۰سال پیش به دلیل وجود آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در جنوب کشور، بخشی از کلمات مردم این منطقه، لاتین بوده است. دوستانی که دارند لهجه کنونی آبادانی‌ها را با لهجه سریال مقایسه می‌کنند بدانند بازیگران سریال دارند با لهجه ۴۰سال پیش صحبت می‌کنند.

شما سراغ حوزه سخت دیگری هم رفتید و آن هم بازسازی دهه ۵۰ و ۶۰ است. از دشواری‌های این بخش بگویید؟

آقای دکتر محمدرضا شجاعی که قاطبه کارهایی که در آن دهه روی آنتن سیما و پرده سینما رفته را کار کردند، مدیر هنری و مشاور کار بودند. طراح صحنه ما آقای امیر ملک‌پور، بسیار نکته‌سنج و ریزبین بودند و عکس‌ها و مستندهایی که می‌دیدند را دقیق و درست بازسازی می‌کردند.

البته عده‌ای به دنبال سوتی گرفتن از فیلم و سریال‌هایی هستند که دهه ۵۰ و ۶۰ را بازسازی می‌کنند؟

بحث سوتی‌گرفتن در فیلم‌های هالیوودی هم وجود دارد و عمدی نیست بلکه سهوی است. به نظرم اینکه یکی، دو تا سوتی را به یک سریال ۱۶-۱۵ قسمتی بسط بدهیم کمی دور از انصاف است.

در قسمت‌های اول سریال استفاده از هلی‌شات و گرفتن تصاویر هوایی بیشتر بود، می‌خواستید زیبایی‌های منطقه را با تصاویر هوایی به مخاطب نشان دهید؟

هر پلان این سریال، گویای زیبایی‌های جنوب است، نمی‌توانید بگویید که فلان قسمت جنوب بد است. یک پلان نمی‌توانید پیدا کنید که سیاه‌نمایی داشته باشد. به نظرم اگر نتوانیم طبیعت زیبای ایران را به تصویر بکشیم، به آن منطقه و مردمانش خیانت کردیم. شادگان یکی از بهترین مناطق ایران است و بی‌جهت نیست که به آن ونیز کوچک ایران می‌گویند. آن‌قدر طبیعت این منطقه زیبا بود که حیف بود زیبایی‌هایش با تصاویر هوایی نشان داده نشود.

از همان ابتدا قرار بود در ۱۶ قسمت جمع شود یا قصه طولانی‌تر بود؟

از همان ابتدا تعداد قسمت‌ها همین‌قدر بود. من ترجیح می‌دهم قسمت کوتاه‌تر و درست‌تر را کار کنم تا اینکه به قول بعضی، تانکر آب به کار بگیرم و کار را در ۲۰ یا ۳۰ قسمت ببندم. مدنظر تمام گروه این بود که درست و به اندازه جلو برویم.

به همین دلیل سریال ریتم نسبتاً تندی دارد و بسیاری از حوادث بر بستر موقعیت اتفاق می‌افتد و نه صرفاً دیالوگ؟

همین‌طور است. ما به جز قسمت‌های اول، اکنون در یک موقعیت شاید بیشتر از دو صفحه دیالوگ نداشته باشیم. مرتباً موقعیت‌ها تغییر می‌کند و دیالوگ‌ها در موقعیت‌های جدید گفته می‌شود. این تنوع لوکیشن کار را برای گروه سازنده دشوار کرده بود، ولی تمام سختی‌ها را به جان خریدیم.  

با وجود سختی‌هایی که ساخت فیلم و سریال در خارج از تهران دارد، حاضرید کارهای بعدی‌تان را هم در خارج از تهران بسازید؟

من به دنبال کیفیت هستم و برایم فرقی ندارد که خارج از تهران باشد یا خارح از ایران یا هر جای دیگری. وقتی قرار است فیلم و سریال خوبی ساخته شود اینکه کجا ساخته شود یک مسئله فرعی است، اصل ماجرا این است که یک اثر خوب و باکیفیت ساخته شود. اگر کرونا دست ما را نمی‌بست، کار خیلی فرق می‌کرد. قسمتی از کار قرار بود در کربلا فیلم‌برداری شود، ولی به دلیل بسته شدن مرزها انجام نشد. اگر چه در قسمت‌های آینده می‌بینید ترفندهایی را به کار بردیم که این خلأ احساس نشود. من از همه عوامل این سریال که در زمان فشرده و شرایط سخت آب و هوایی جنوب کشور، گرمای شرجی آنجا و شرایط کرونا، به عشق آنچه به آن اعتقاد داشتند پای کار ایستادند تا این سریال برای مردم ایران آماده نمایش شود، تشکر می‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.