اگرچه پیشینه مسئله وحدت و تقریب مذاهب اسلامی به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بازمی‌گردد اما در طول چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی همواره به عنوان پرچمدار وحدت امت اسلامی شناخته شده و این در حالی است که اوضاع جهان اسلام و تحرکات دشمنان در قبال آن، هر روز شکل جدیدی به خود می‌گیرد. همزمان با نخستین روز از هفته وحدت و در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر سیدمهدی علیزاده موسوی، پژوهشگر حوزه جهان اسلام، نسبت مسئله تقریب با وضعیت امروز جهان اسلام را مورد بررسی قرار داده‌ایم که از نظر می‌گذرانید.

ضرورت بازتعریف تقریب بر اساس شرایط روز جهان اسلام

قدس آنلاین:  اگرچه پیشینه مسئله وحدت و تقریب مذاهب اسلامی به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بازمی‌گردد اما در طول چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی همواره به عنوان پرچمدار وحدت امت اسلامی شناخته شده و این در حالی است که اوضاع جهان اسلام و تحرکات دشمنان در قبال آن، هر روز شکل جدیدی به خود می‌گیرد. همزمان با نخستین روز از هفته وحدت و در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر سیدمهدی علیزاده موسوی، پژوهشگر حوزه جهان اسلام، نسبت مسئله تقریب با وضعیت امروز جهان اسلام را مورد بررسی قرار داده‌ایم که از نظر می‌گذرانید.

صورت‌بندی جدید و بازمهندسی مباحث تقریب

حجت‌الاسلام علیزاده موسوی در ابتدا با بیان ضرورت صورت‌بندی و مهندسی مباحث تقریب می‌گوید: باید ابتدا بررسی کنیم که برای تقریب بین مذاهب اسلامی چه مباحثی اهمیت دارد و بر اساس آن مطالعات و فعالیت‌های علمی و عملی خود را شکل دهیم. به نظر می‌رسد این مطالعات و فعالیت‌ها با توجه به سیال بودن اوضاع جهان به ویژه جهان اسلام نیازمند به‌روز کردن است. در زمانه حاضر نمی‌توانیم به نظرات سیدجمال‌الدین اسدآبادی یا سایر اندیشمندان این حوزه به طور کامل و مطلق به عنوان روش تقریبی توجه کنیم بلکه اجزای اندیشه آنان در فرمت‌ها و طرح‌های جدید قابل بهره‌برداری است.

او اضافه می‌کند: شاید بتوان گفت یکی از عللی که تاکنون آنچنان که باید در عرصه تقریب موفق نبوده‌ایم این باشد که توجهی به نگاه نو، روش‌های نوین و وضعیت موجود نداشته‌ایم. به عبارتی دیگر روش‌های ما بیشتر، روش‌های انتزاعی بوده تا کاربردی. هنوز به گذشتگان و بزرگانی مانند مانند سیدجمال‌الدین، محمد عبده و... دلخوش هستیم، در صورتی ‌که نیازمند فرمت جدیدی در این حوزه هستیم.

این محقق و پژوهشگر حوزه جهان اسلام به ملزومات و متغیرهای ساختار جدید برای داشتن نگاهی نو به بحث تقریب اشاره کرده و تصریح می‌کند: نکته مهم ابتدایی تبیین ضرورت تقریب است. بارها گفته شده که تقریب مهم و لازم است و باید تمام مذاهب اسلامی با هم تقریب داشته باشند تا وحدت اسلامی حفظ شود، اما نکته این است که ماهیت این ضرورت چیست یا امروز چه عواملی در جهان به صورت کل و در جهان اسلام به صورت جزء وجود دارد که ما را به طرف تقریب بین مذاهب اسلامی می‌کشاند؟ شرایط بیرونی جهان اسلام امروز چیست که این ضرورت را به وجود آورده است؟

موج سوم اسلام‌ستیزی؛ اسلام علیه اسلام

دکتر علیزاده موسوی در ادامه توضیح می‌دهد: به عنوان نمونه در موج سوم اسلام‌ستیزی شاهد پروژه‌ای با عنوان اسلام علیه اسلام هستیم؛ البته در گذشته و در حوزه نظری هم دشمنان تلاش می‌کردند بین مذاهب اسلامی اختلاف انداخته و نظرات مختلف را عملیاتی کنند، اما در هیچ دوره‌ای از تاریخ اسلام نداشتیم که گروهی مانند القاعده تمام جهان اسلام را در بر گرفته و جدا از غرب که به صورت محدود منافع آنان را تهدید می‌کند، خود مسلمانان را به جان هم بیندازد. در طول تاریخ گروه‌هایی به صورت شبکه‌ای نداشتیم که شاخه‌ای از آن در سوریه به نام داعش، شاخه‌ای در افغانستان به نام طالبان و شاخه ولایت خراسان، شاخه‌ای مانند بوکوحرام در نیجریه، گروه افراطی الشباب در سومالی، گروه تندروی انصار بیت‌المقدس در مصر و انصارالشریعه یا انصارالسنه در تونس یا الجزایر باشد. این موارد همه شرایط ویژه‌ای به وجود آورده است که باید با توجه به شرایط ویژه ضرورت‌ها را تبیین کنیم. حالا دیگر این مشکلات تنها به مسلمانان ختم نمی‌شود؛ بلکه این حرکت ریشه در خارج جهان اسلام دارد و دیگران آن را مدیریت کرده و پیش می‌برند.

او بیان می‌کند: نکته مهم دیگر اینکه لازم است قرائت و تحلیلی از وضعیت درونی جهان اسلام داشته باشیم. در جهان با متغیری به نام بیداری اسلامی روبه‌رو هستیم. اگر در گذشته، اسلام عامل عقب‌ماندگی مطرح می‌شد امروز عدم توجه به آموزه‌های اسلامی ما را عقب مانده کرده و بسیاری از جوامع اسلامی این اصل را پذیرفته‌اند. اما هنوز ضرورت تقریب را با عنایت به این نکته تحلیل نکرده‌ایم. امروز بحث الحاد مدرن در جهان اسلام در حال رشد پیدا کردن است و جوانان ما را منحرف می‌کند. آیا الحاد مدرن نمی‌تواند سبب شود درد مشترکی در جهان اسلام به‌وجود آمده و خود زمینه‌ای برای تقریب امت اسلامی باشد؟ یا وجود جریان‌هایی مانند صهیونیسم، نقشه خاورمیانه بزرگ و... ضرورت‌های جدید ما در جهان اسلام نیست؟

این استاد حوزه و دانشگاه عنوان می‌کند: برای رسیدن به اهداف والای تقریب نیازمند رشته تخصصی تقریب هستیم. همان طور که در مسیحیت رشته‌ای برای همگرایی بین مذاهب مسیحی ارتودوکس، پروتستان و کاتولیک وجود دارد، ما نیز باید در قالب رشته‌ دانشگاهی تخصصی تقریب هر روز مسائل را رصد کرده، نظریه‌های علمی تولید کرده و به عنوان رشته‌ای مستقل به آن نگاه کنیم.

جریان‌شناسی گروه‌های مختلف در قبال مسئله تقریب

رئیس میز وهابیت و جریان‌های تکفیری دفتر تبلیغات اسلامی خاطرنشان می‌کند: با بررسی مناسبات میان مذاهب دو کلان نظریه را می‌توان در آن تشخیص داد؛ نظریه‌های سلبی که مبتنی بر طرد مخالف و غیریت‌ستیزی است؛ به این معنا که تنها من حق هستم و دیگران همه باطل هستند و این حق دو نگاه دارد؛ یکی در نگاه اندیشه که من دیگران را از بین نمی‌برم و به هیچ عنوان آن را به رسمیت نمی‌شناسم و تعامل علمی هم نخواهم کرد. در جهان اسلام نمونه این را می‌بینیم مانند اهل حدیث یا گروهی از سلفی‌ها که جنگ نمی‌کنند اما قائل هستند که با دیگران به هیچ وجه گفت‌وگو نکرده و فقط حرف خود را درست می‌دانند. رویکرد سلبی دیگر اینکه قائل به خشونت هستند؛ به این معنا که حق هستیم و غیر ما حق نیست و وظیفه ما از میان بردن مخالف است. این پدیده را در وهابیت به وضوح مشاهده می‌کنیم. آن‌ها وقتی به قدرت می‌رسند فقط قرائت خود را درست دانسته و به نظرشان سایرین باطل بوده و باید از بین بروند.

او یادآور می‌شود: بخش دوم نظریات، ایجابی است؛ یعنی قائل به تعامل بوده و به چند بخش تقسیم می‌شوند. گرایش‌های اعتقادگرایانه که در آن نرمش به حداقل می‌رسد. آن‌ها حاضر به گفت‌وگو هستند اما گفت‌وگوها کاهش پیدا کرده و رفت‌وآمدها بسیار ضعیف است و هر که بر عقیده خود اصرار دارد و امکان گفت‌وگو وجود ندارد. گروه دیگر اشتراک‌گرایان هستند که قائل‌اند برای تقریب مذاهب اسلامی باید به دنبال نقاط اشتراکی باشیم و نقاط افتراق را به طور کلی کنار بگذاریم؛ گفت‌وگو فقط در حوزه اشتراکات باشد. در مورد اسلام تمرکز فقط قرآن و خدا و پیامبر(ص) و اصول مسلمه‌ای مانند نماز و روزه و... باشد. این نظریه شاید در نگاه اول، خوب به نظر برسد اما مشکل اساسی این است که وقتی وارد اختلافات خود نشویم دشمنان وارد اختلافات شده و آن‌ها را ضرب در هزار کرده و ارائه می‌دهند و اشتراک‌گرایان چون به این فضا وارد نمی‌شوند مشکلات حاد به وجود می‌آید.

جایگاه گفت‌وگو و پذیرش اختلاف در تقریب مذاهب

این پژوهشگر حوزه جهان اسلام می‌افزاید: گروه دیگر در حوزه روش‌های ایجابی، تساهل‌گرایان هستند؛ آن‌ها معتقدند مباحث مذهبی را کنار گذاشته و به گفت‌وگوهای دینی ورود پیدا نکنند تا اختلافی ایجاد نشود؛ عیسی به دین خود، موسی به دین خود و انسان‌ها در کنار هم همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند. مشکل اساسی این روش نیز این است که با روش پیامبران الهی منافات دارد. آن‌ها همه آمده‌اند با اصل امر به معروف و نهی از منکر افراد را به مسیر صحیح دعوت کنند. از طرفی دشمنان ساکت نیز ننشسته و وارد می‌شوند پس این نظریه هم کارایی ندارد.

حجت‌الاسلام علیزاده موسوی در پایان بیان می‌کند: بر این اساس، آنچه می‌تواند به عنوان الگو قرار گیرد پذیرش اختلاف و گفت‌وگوهای انتقادی است. باید اختلاف را بپذیریم و بدانیم در عالم آفرینش هیچ دو انسانی کاملاً شبیه به هم نیستند. اصل اختلاف، اصلی است که میان ابنای بشر وجود دارد و خداوند متعال اختلاف را برای رشد بشر گذاشته است. پس از پذیرش اختلاف، مسئله گفت‌وگو است. بپذیریم که باید گفت‌وگو کنیم که قرآن هم بارها آن را بیان کرده است. خداوند در آیه ۱۲۵ سوره نحل فرموده است که با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن؛ یا در آیه ۳ سوره انسان آمده است که ما به حقیقت راه حق و باطل را به او نمودیم حال خواهد هدایت پذیرد و شکر این نعمت گوید و خواه آن نعمت را کفران کند. مسئله مهم دیگر این است که اگر گفت‌وگوهای ما قالب انتقادی به خود نگیرد موجب رشد نمی‌شود، اما این انتقاد باید جنبه سازنده داشته باشد و به دنبال حقیقت‌جویی باشد تا بتواند مشکلات را حل کند؛ البته این گفت‌وگو خود آداب، مبانی کلامی، فقهی و اجتماعی دارد که نیازمند کار و فعالیت بیشتر است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.