۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۹
کد خبر: 725950

یادداشتی شفاهی در باب ضرورت وحدت‌اسلامی و مقابله با جریان‌های تفرقه‌افکن

تحقق اهداف امت ‌اسلامی در گرو همدلی و همزبانی

حجت‌الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری/ عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌اسلامی

همبستگی اجتماعی، همدلی و وحدت میان اعضای جامعه، یکی از لوازم پایداری آن جامعه و گسست یک جامعه، آغازی برای خروج آن جامعه از اعتدال و ثبات سیاسی و اجتماعی است.

قدس آنلاین: همبستگی اجتماعی، همدلی و وحدت میان اعضای جامعه، یکی از لوازم پایداری آن جامعه و گسست یک جامعه، آغازی برای خروج آن جامعه از اعتدال و ثبات سیاسی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، تحقق اهداف هر جامعه در گرو همدلی و همزبانی اجزا یا شهروندان  آن جامعه است و این امر را می‌توان در جهان اسلام نیز رصد و پی‌جویی کرد. واقعیت این است که متأسفانه همواره زمینه‌های گسست و آشفتگی در جامعه اسلامی وجود داشته و دشمنان تلاش کرده‌اند از این زمینه سوءاستفاده کنند و در راستای تحقق اهداف خود شکاف و گسست میان مذاهب شیعه و سنی را گسترش بدهند؛ در حالی که اگر ما به عنوان امت اسلامی بخواهیم به اهداف عالی و متعالی که در قرآن‌کریم و معارف اهل‌بیت(ع) ذکر شده است، برسیم، باید در یک فرایند و  فراگرد اعتدالی، گفت‌وگویی، تفاهمی و تعادلی حرکت کنیم و از بروز هر گونه رفتار اختلاف‌زا و اختلاف‌افکن در جامعه اسلامی جلوگیری کنیم.

نخبگان، زبدگان و رهبران جامعه‌اسلامی همواره تلاش کرده‌اند جلو اختلافات میان شیعه و سنی را بگیرند؛ همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب به صراحت فتوا داده‌اند که توهین به مقدسات اهل‌سنت حرام است. این بیان و بیانی که حضرت امام(ره) برای وحدت سیاسی و اجتماعی جهان اسلام مطرح کردند و همچنین بیان آیت‌الله سیستانی که براساس آن اهل‌سنت همانند جان ما هستند، حکایت از این دارد که بزرگان و رهبران جامعه‌اسلامی به درستی به این فهم رسیده‌اند که باید جلو تفرقه میان مسلمانان را گرفت و این مهم باید بیش از آنچه امروز دیده می‌شود، با استقبال جامعه‌اسلامی مواجه شود.

متأسفانه گاهی‌اوقات افرادی که در سطوح پایین‌تری قرار دارند و فهم و تحلیلشان سطحی است، قدرت فهم مسئله مهم جلوگیری از اختلاف‌افکنی میان اهل‌سنت و شیعیان را ندارند و بر طبل اختلاف می‌کوبند. این افراد جامعه‌اسلامی را دچار دوگانگی و آشفتگی می‌کنند و آرامش روانی آن را به‌هم می‌زنند.

وحدت‌سوزی؛ نتیجه رفتار تندروهای شیعه و سنی

در این میان گروه‌های افراطی چه در میان شیعیان و چه در میان اهل‌سنت هم با رفتارها و گفتارهایشان جامعه‌اسلامی را دچار خسران می‌کنند. برای نمونه جریان‌های تکفیری بیشترین تلاش را در جهت وحدت‌سوزی انجام داده‌اند. بن و ریشه وحدت‌ستیزی و کافرپنداری مسلمانان را می‌توان در برخی از برداشت‌های وهابیون جست‌وجو کرد.

زینی‌دحلان (م ۱۳۰۴) در کتاب «الدُرر السّنیه فی الرّد علی الوهابیه» در این‌باره می‌نویسد:هنگامی که فردی می‌خواست به مذهب او، محمدبن‌عبدالوهاب از روی رغبت یا اجبار، پیروی کند او را اول بار امر به شهادتین می‌کرد و سپس به او می‌گفتند که شهادت بده که قبلاً کافر بوده‌ای و پدر و مادرت و فلانی و فلانی، در حالی که شماری از علمای گذشته را نام می‌بردند، کافر مرده‌اند. اگر این شخص این شهادت‌ها را می‌پذیرفت، او را قبول می‌کردند و گرنه او را می‌کشتند. اگر کسی در حلقه او وارد می‌شد، اگر پیشتر حج بجا آورده بود، می‌گفتند باید دوباره حج را انجام دهد، زیرا حج اولی که انجام داده است، در حال شرک بوده و حج همچنان بر گردن توست.

«بن‌باز» وهابی هم در فتوایی به آشکاری اعلام می‌کند که تقریب و وحدت میان شیعه و اهل سنت ممکن نیست، زیرا که عقاید این دو با هم تفاوت دارد. وی سپس اشاره‌ای به بحث توحید، مسائل مرتبط با آن، دوستی صحابه و فضیلت ترتیبی خلفا می‌کند و در ادامه تأکید دارد: همان‌گونه که نمی‌شود اهل‌سنت با یهود، نصاری و بت‌پرستان در یک جا گرد هم آیند و وحدت داشته باشند، به دلایل اختلاف‌های اعتقادی که میان شیعه و اهل‌سنت وجود دارد، تقریب میان آنان نیز ممکن نیست. با اندکی جست‌وجو در میان فتاوا و باورهای شیوخ سلفی و تکفیری، به سادگی می‌توان بر وجوه اختلاف‌افکنانه و وحدت‌ستیزانه این جریان‌ها در جهان اسلام پی برد.

تکفیری‌ها، زمینه‌ساز اختلاف در امت اسلامی

با آنکه قرن‌ها مسلمانان با هم و در کنار هم زندگی مسالمت‌آمیز و همراه با گفت‌وگو داشته‌اند، اما متأسفانه باید باور کرد که در چند دهه اخیر، گروه‌های تکفیری با فتواها و نوشته‌های خود، زمینه‌های آرامش اجتماعی را از میان برده و زمینه‌های اختلاف‌های خانمان‌برانداز را فراهم کرده‌اند. این نگرش تفرقه‌انداز پای در کتب پدرخوانده تکفیری‌ها یعنی ابن‌تیمیه دارد؛ او که حکم به ارتداد اهل‌سنت نیز می‌دهد، در کتاب مجموعه الفتاوی درباره تقلید از مذاهب اربعه می‌نویسد: «هر آن کس بگوید: من در فقه و شریعت، شافعی‌ام و در اعتقاد و کلام، اشعری هستم، به او می‌گوییم که این امر از اضداد است و حتی از ارتداد است». این در حالی است که بسیاری از اهل‌سنت امروزه در جهان اسلام، این گونه‌اند؛ یعنی از حیث فقهی، شافعی و از نظر کلامی، اشعری‌اند.

از دیگر سو، در دوره معاصر این اندیشه‌های قشری‌گرایانه، بازتولید شده‌اند. برای نمونه «ناصر البانی» به سادگی حکم به کفر شیعیان می‌دهد و در وجه افراطی‌تر این اندیشه، بن‌باز، فتوی به قتل توده کثیری از مسلمانان از جمله شیعیان می‌دهد. او با بهانه قرار دادن بحث توسل می‌نویسد: «پیامبر(ص) مالک نفعی و ضرری نیست، طبعاً دیگران نیز به طریق اولی چنین‌اند، پس هر که در ایشان یا فردی صالح یا یکی از اولیاء غلو کند و نوعی خداوندی برای او قائل شد، مثل آنکه بگوید: ای فلان مرا شفا بده، یا یاری کن، یا روزی بده و مانند این عبارات، این امر شرک و گمراهی است، این چنین فردی اگر توبه کند و برگردد، پس توبه داده می‌شود و گر نه، کشته می‌شود».

مسئله مهم در مقابله با چنین جریان‌هایی، این است که باید تلاش کنیم با هم و در کنار هم براساس آیات قرآن‌کریم، جامعه‌اسلامی به سمت نیکی و خیر و احسان و نیکوکاری حرکت کند و از طرف دیگر از هر آنچه موجب تفرقه، اختلاف، شر و بزهکاری است، جلوگیری کنیم. همدستی، همیاری و تعامل در جامعه‌اسلامی کمک می‌کند به سوی عدالت‌اجتماعی حرکت کنیم و به یاد آوریم که خداوند در آیه دوم سوره مائده فرمود: «وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‌ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.