اصلاح‌طلبان نه تنها در درون خودشان چالش‌هایی درباره شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان یا استعفاهای مربوط به آن را دارند، ماجرای رهبری جریان اصلاحات نیز موضوعی است که این روزها به نوعی به یکی از  چالش‌های اساسی اصلاح‌طلبان تبدیل شده است، به‌خصوص که به نظر می‌رسد این بار خاتمی برای دخالت در این انتخابات پرچالش اکراه دارد.

اصلاح‌طلبان سردرگم، اصول‌گرایان پر نامزد

قدس آنلاین:  در حالی که تا انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری زمان چندانی باقی نمانده است، هر یک از گروه‌های وابسته به اصلاح‌طلبان یا اصول‌گرایان در تلاش‌اند تا با وجود شرایط کرونایی، اقداماتی برای نقش‌آفرینی در عرصه رقابت انتخاباتی آینده ایفا کنند.

در این‌باره برخی اخبار حاکی از این است که گروه‌های سنتی اصول‌گرایان درصدد هستند برای تأثیرگذاری در معادلات سیاسی کشور به خصوص انتخابات ۱۴۰۰، جلساتی را برگزار و با رایزنی‌هایی درباره مسائل عمده کشور و انتخابات، به نوعی رهبری و پیشگامی خود را در بین دیگر گروه‌ها و احزاب حفظ کنند.

جامعه روحانیت مبارز از رکود خارج می‌شود

در این نقش‌آفرینی، حتی جریاناتی مانند جامعه روحانیت مبارز که از گروه‌های سنتی اصول‌گرایان محسوب می‌شود، تلاش دارد در این زمینه نقش فعال داشته باشد. برگزاری جلسه با احزاب اصول‌گرا از جمله اقدامات جامعه روحانیت مبارز است، موضوعی که غلامرضا مصباحی مقدم چندی پیش در مصاحبه‌ای درباره آن گفت: «روز پنجشنبه ساعت ۹ صبح به دعوت جامعه روحانیت مبارز جلسه‌ای با حضور اکثریت قریب به اتفاق احزاب اصول‌گرا تشکیل شد. ۴۳ حزب و جریان انقلابی و ارزشی که از سوی وزارت کشور به رسمیت شناخته می‌شوند، دعوت شده و تقریباً ۴۰ حزب حضور داشتند. آقای پورمحمدی، دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز، گزارشی از فعالیت‌های جامعه ارائه داد. این فعالیت‌ها از نیمه خرداد امسال آغاز شده است. جامعه روحانیت مبارز مصوبه‌ای داشت مبنی بر اینکه ما باید در انتخابات ۱۴۰۰ مشارکت فعال داشته باشیم. فعال هستیم؛ یعنی صبر نمی‌کنیم و انتظار نمی‌کشیم که دیگران حرکت را آغاز کنند و بعد جامعه روحانیت به دنبال آن‌ها راه بیفتد».

تعدد نامزدها و راه سخت اصول‌گرایان

گرچه به ادعای مصباحی مقدم، قرار است «همه تشکلات انتخاباتی پیشین اصول‌گرایان مانند جمنا یا شورای ائتلاف نیروهای انقلاب با محوریت جامعه روحانیت مبارز تجمیع شوند»، اما با این‌حال تجربه انتخابات دوره یازدهم مجلس و تعدد گروه‌های اصول‌گرا برای سرلیست قرار گرفتن یا انتخابات هیئت رئیسه مجلس نیز نشان داد که اصول‌گرایان برای رسیدن به چنین وحدت نظری راه سختی در پیش دارند. علاوه بر آن، اگر موضوع تعدد نامزدهای انتخاباتی اصول‌گرایان برای انتخابات ۱۴۰۰ حل نشود، تجربه انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و تقسیم آرای اصول‌گرایان بر کاندیداهای متعدد تکرار خواهد شد و عملاً آن‌ها را در مسیر پیروزی بر رقیب ناکام خواهد گذاشت.

اصلاحات بدون رهبر و تلاش‌های خوئینی‌ها

به نظر می‌رسد مشکل تعدد نامزدها در جناح اصلاح‌طلبان کمتر به چشم می‌خورد، به‌خصوص که به نظر می‌رسد با توجه به شرایط کشور و تنگناهای فراوان پیش‌آمده اقبال مردم این بار به اصلاح‌طلبان نباشد؛ چیزی که بسیاری از اصلاح‌طلبان به آن اعتراف کرده‌اند. ضمن اینکه اصلاح‌طلبان هم نه تنها در درون خودشان چالش‌هایی درباره شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان یا استعفاهای مربوط به آن را دارند، ماجرای رهبری جریان اصلاحات نیز موضوعی است که این روزها به نوعی به یکی از  چالش‌های اساسی اصلاح‌طلبان تبدیل شده است، به‌خصوص که به نظر می‌رسد این بار خاتمی برای دخالت در این انتخابات پرچالش اکراه دارد.

از طرفی برخی خبرها نشان می‌دهد رقابت بین محمد خاتمی و موسوی خوئینی‌ها برای رهبری جریان اصلاح‌طلبان برقرار و شدید است.

چنان‌که حدود یک سال پیش نیز غلامحسین کرباسچی در اظهاراتی به فقدان رهبر در جریان اصلاحات اشاره کرد و گفت: اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته است که اکنون بگوییم نیازمند رهبر جدید است.

همین اظهارنظر موجب شد تا موج وسیعی از انتقادات و تحلیل‌ها درباره رهبری جریان اصلاحات به راه افتد. حال با گذشت یک سال، موضوع عدم رهبریت خاتمی، بار دیگر با نامه سرگشاده موسوی خوئینی‌ها و فرمان انتخاباتی او به اصلاح‌طلبان مطرح شده و بسیاری معتقدند موسوی خوئینی‌ها تلاش دارد رهبریت و نقش محوری جریان اصلاحات را به‌جای خاتمی در دست خود بگیرد.

خاتمی نباید «محور» اصلاح‌طلبان باشد

در همین‌باره، به تازگی مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری و عضو شورای هماهنگی اصلاحات نیز در گفت‌وگویی با اشاره به اینکه خاتمی نباید «محور» اصلاح‌طلبان باشد و او «مشاور» است، گفته است: «در حزب مردم‌سالاری تأکیدمان بر استفاده از عقل جمعی است. ما هم احترام آقای موسوی‌خوئینی‌ها و هم آقای خاتمی را داریم، ولی معتقدیم نباید فردمحوری کرد و عقل جمعی باید حاکم باشد. باید از بزرگان مشورت بگیریم، ولی اینکه بگوییم ۳۰ حزب هیچ نظری ندهند و تابع یک شخص باشند این‌گونه نیست.

البته محمود صادقی فعال اصلاح‌طلب نظر دیگری در این‌باره دارد و می‌گوید: آقای موسوی خوئینی‌ها اعلام کرده‌اند که مخاطب اظهاراتشان، بیشتر تحلیلگران سیاسی و فعالان اصلاح‌طلب بوده تا مردم. با توجه به تماس هایی هم که دوستان اصلاح‌طلب با آقای خوئینی ها داشتند، ایشان به هیچ عنوان مدعی رهبری اصلاح‌طلبان نیست و قصد آن را هم ندارد.

‌اصلاح‌طلبان می‌خواهند مشارکت کم باشد

در همین رابطه، ‌حمیدرضا ترقی از مرکزیت مؤتلفه اسلامی و کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با قدس درباره آخرین اقدامات و وضعیت گروه‌ها و احزاب سیاسی کشور برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده گفت: در حال حاضر در جناح اصول‌گرایان، سخن از گزینه‌های متعددی برای حضور احتمالی آنان در انتخابات است. ‌ ‌جبهه اصول‌گرایان اگر به یک گزینه واحد نرسند، نباید انتظار ‌پیروزی در انتخابات را داشته باشند، ‌ بنابراین همه باید تلاش کنند راهکار وحدت و ائتلاف را برای متمرکزشدن روی یک نامزد واحد ‌سپری‌ کنند و از هرگونه تکثر و تشتت ‌آرا و رقابت درون گروهی ‌بپرهیزند.

‌این فعال سیاسی ادامه داد: البته ‌تا زمان رسیدن به چنین گزینه واحد و ائتلافی، طبیعتاً ‌ همه ‌احزاب روی گزینه‌های مورد نظر خودشان سرمایه‌گذاری و آن را در افکار عمومی مطرح می‌کنند. این گزینه‌ها ‌نیز مورد تجزیه و تحلیل مردم قرار می‌گیرند ‌تا در نهایت آنکه از ‌سرمایه‌ اجتماعی بالاتری برخوردار و شرایطش منطبق بر معیارهای قانونی ‌است، بتواند مطالبه رهبری برای روی کار آمدن یک دولت جوان، ‌انقلابی و جهادی را تأمین کند. ‌چنین فردی قطعاً‌ گزینه نهایی نیروهای اصول‌گرا خواهد بود.

‌ترقی همچنین اظهار کرد: ‌از سوی دیگر، ‌در میان اصلاح طلبان‌ نیز به نظر می‌رسد در درون آنان ‌یک رقابت بین موسوی خوئینی‌ها و خاتمی‌ ‌برای رهبری این جریان‌ ‌ ‌وجود دارد، البته‌ این رقابت هنوز به نتیجه نرسیده است. نکته بعد اینکه، در بدنه ‌اصلاح طلبان‌ هم ‌نظرات‌ درباره نحوه ورود به انتخابات ‌متفاوت است. ‌بخش تندرو ‌اصلاح‌طلبان به دنبال تحریم و اقدامات بی‌ثبات‌ساز هستند، اما بخش متعادل آنان‌ ‌درصددند ‌از ‌طریق ‌مجاری قانونی، رقابت خودشان را دنبال کنند.

‌وی همچنین تصریح کرد:‌ به هر حال ‌چون ‌عملکرد دولت فعلی به حساب ‌اصلاح‌طلبان‌ نوشته شده است، ‌ امیدواری‌ چندانی‌ نسبت به اینکه‌ بتوانند در انتخابات پیروز شوند، ‌ ندارند. بنابراین در چنین شرایطی‌ ‌به دنبال بهانه‌ای می‌گردند تا با رد صلاحیت ‌گزینه‌های خودشان، بهانه‌ای برای ‌شرکت‌نکردن در انتخابات ‌بیابند، البته پیگیری این موضوع هم مورد اختلاف است. برخی از آن‌ها با وجود ‌اینکه ممکن است رأی نیاورند، ‌ ‌معتقدند ‌باید در رقابت حضور داشته باشند. از سوی دیگر، ‌برخی هم می‌گویند وقتی رأی نمی‌آوریم ‌چرا باید در انتخابات مشارکت کنیم. ‌ در ‌واقع‌ این‌ها به دنبال کاهش مشارکت مردم در انتخابات هستند تا بتوانند به شکلی ‌مقبولیت فرد منتخب مردم را کاهش بدهند.

بدین ترتیب، با نزدیک شدن به موعد انتخابات که رایزنی‌ها و چینش سیاسی احزاب شدت بیشتری گرفته است، باید دید کدام‌یک از این جریانات می‌توانند نامزدی کارآمد و دارای پایگاه مردمی با برنامه‌ای عملیاتی به مردم معرفی کنند و گوی سبقت را از سایر رقبا بربایند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.