آرام آرام به سالگرد ورود ویروس مرگبار کرونا به کشورمان نزدیک می‌شویم و در ماه‌های گذشته بارها و بارها از شرایط بحرانی حاکم بر کشور و استان و به ویژه کلانشهر مشهد گفته و شنیده‌ایم.

هشدار بدون «ضمانت اجرا»

علی محمدزاده/

 آرام آرام به سالگرد ورود ویروس مرگبار کرونا به کشورمان نزدیک می‌شویم و در ماه‌های گذشته بارها و بارها از شرایط بحرانی حاکم بر کشور و استان و به ویژه کلانشهر مشهد گفته و شنیده‌ایم.

اما در چند روز اخیر شاهد اظهارنظرهایی از سوی رئیس جمهور محترم بودیم که با نام بردن از خراسان رضوی و شهر مشهد وضعیت این بخش از کشور را در مواقعی بحرانی‌تر از تهران می‌داند و البته روحانی شرایط حاکم بر کل کشور را فوق بحرانی می‌داند و از اعمال محدودیت‌هایی از ابتدای آذر ماه خبر می‌دهد.

اینکه وضعیت شیوع این ویروس در کشور ما تأسفبار شده و انجام اقدام‌های پیشگیرانه الزامی‌تر از هر زمان دیگری است امری بدیهی و روشن است ولی به بهانه همین اظهارنظرها می‌خواهیم این پرسش را مطرح کنیم که ‌سهم دولت و شخص رئیس‌جمهور به عنوان عالی‌ترین مقام اجرایی کشور در ایجاد این شرایط چقدر است و آیا اساساً اینکه رئیس‌جمهور در جایگاه منتقد همه را مخاطب کم‌کاری قرار دهد قابل پذیرش از سوی مردم می‌تواند باشد؟

به منظور تبیین بهتر موضوع ابتدا نگاهی به شیوه تقابل کشورهای دیگر و نحوه مواجهه دولتمردان کشور ما با این بیماری می‌اندازیم که بر اساس نظر کارشناسان این حوزه، راهبرد کشورهای مختلف در دو بخش دسته‌بندی می‌شود که شامل راهبرد تسکین و راهبرد سرکوب می‌شود.

«راهبرد تسکین» را این گونه تعریف می‌کنند: «غیر ممکن است بتوانیم مانع از شیوع عام ویروس کرونا شویم، پس اجازه دهیم راه خود را برود و ۶۰ تا ۷۰ درصد مردم مبتلا شوند و در این دوره از طریق سیستم بهداشتی ویروس را مدیریت کنیم».

«راهبرد سرکوب» هم بدان معناست که باید به فوریت و با اقدام‌های ضربتی و سنگین بیماری را تحت کنترل درآورد و از طریق مراعات اکید اصول دوری‌گزینی یا فاصله‌گیری اجتماعی و تست گسترده بیماران و قرنطینه کردن اکید حاملان ویروس و مبتلایان و سایر اقدام‌های ضرور مانند بستن مرزها زنجیره انسانی انتقال ویروس را قطع کرد.  

بر همین اساس با نگاه به عملکرد دولت در ۹ ماه گذشته می‌بینیم تنها در یک مقطع کوتاه راهبرد سرکوب مبنای کار بوده و در مابقی زمان‌ها راهبرد تسکین با توسل به نظریه ایمنی جمعی از طریق ابتلای بیشتر افراد جامعه محور سیاست‌های دولت بوده است پس اگر آقای رئیس‌جمهور بپذیرد که از همان ابتدا و با استفاده از تجربیات کشورهای موفق راهبرد سرکوب را دنبال می‌کرد امروز شرایط بهتری بر جامعه حاکم بود.

**اعتراف یا انتقاد؟

در صحبت‌های روز گذشته رئیس‌جمهور هم نکاتی وجود داشت که شاید در نگاه نخست به عنوان انتقاد مطرح شدند اما با اندکی تحلیل می‌توان آن‌ها را به عنوان اعتراف دولت به نادیده گرفتن برخی اصول محسوب کرد. نکته نخست اینکه رئیس‌جمهور محترم می‌گوید: ما باید سواد سلامت مردم را بالا ببریم. حال پرسش این است که چرا پس از گذشت ۹ماه از شیوع این ویروس تازه صحبت از سواد سلامت مردم می‌شود؟ چرا در ماه‌های گذشته تلاش نشد تا سواد در این بخش بالا برود و کار به جایی نرسد که با انتشار یک خبر جعلی در یک کانال بی‌نام و نشان برای مؤثر بودن فلان چیز در درمان کرونا شاهد افزایش قیمت و نایاب شدن محصول مورد نظر باشیم.

نکته بعدی اینکه رئیس محترم جمهور می‌افزاید: مردم باید اعتماد ۱۰۰ درصد به ستاد ملی مقابله با کرونا و قرارگاه داشته باشند و این اعتماد هر چه کمتر شود به زیان ماست. حال آنکه در همین دو هفته اخیر شاهد بی‌توجهی دولت به درخواست‌های ستاد مقابله با کرونای پایتخت مبنی بر تعطیلی دو هفته‌ای بودیم پس وقتی قرار است مردم را به امری توصیه کنیم باید خودمان به همان موضوع پایبند باشیم.

رئیس‌جمهور در جای دیگری می‌گوید: وقتی می‌گوییم ماسک بزنید، ماسک باید به وفور با قیمت کم در اختیار مردم باشد. البته هم اکنون برای تهیه ماسک مشکلی نیست، البته بر خلاف اظهار نظر رئیس‌جمهور همه شهروندان می‌دانند هنوز هم تهیه ماسک برای بسیاری از اقشار کم‌درآمد جامعه مشکل است و تهیه ماسک برای یک خانواده چهار نفره در حاشیه شهر که پدر خانواده چند روز در هفته فقط کار دارد هزینه قابل توجهی است و از توان آن‌ها خارج است.

رئیس‌جمهور در پایان می‌گوید: متخصصان ما در کشور و وزارت بهداشت و درمان هم می‌گویند که سرعت انتقال ویروس نسبت به اسفند سال گذشته و فروردین امسال ۹ برابر شده است. باید پرسید که آیا سرعت اقدام‌ها و میزان کیفی و کمی خدمات و پشتیبانی ما در کشور برای مقابله با این ویروس نه ۹ برابر که دو یا سه ‌برابر شده است.

**مردم؛ متهم کم‌کاری‌ها و کمبودها!

با تمام این اوصاف و ضمن قبول این نکته که متأسفانه بخشی از جامعه نسبت به رعایت پروتکل‌های اعلامی بی‌توجه بوده و عده‌ای از شهروندان حتی اراده‌ای برای زدن ماسک ندارند اما آیا می‌توان به عملکرد دولت در این مدت نمره قبولی داد؟ رئیس‌جمهور شرایط مشهد و خراسان رضوی را بحرانی می‌داند ولی ای کاش در ادامه گزارشی از تصمیم‌های دولت برای دومین کانون جمعیتی کشور هم ارائه می‌داد ولی آنچه مسلم است اینکه از گذشته به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم در استان‌های همجوار، کلانشهر مشهد پذیرای بیماران چند استان بوده و هست که چه بسا اگر اقدام‌های لازم برای کاستن مراجعات بین‌استانی بیماران به این استان و شهر صورت می‌گرفت زیرساخت‌های موجود و نیروی انسانی کادر درمانی این استان می‌توانست بحران کرونا را بهتر مدیریت کند.

تعطیلی مراکز کوچک در بسیاری از شهرها و الزام شهروندان به مراجعه به مراکز درمانی بزرگ مانند بیمارستان‌ها هم شرایط را به نحوی پیش برد که فرایند درمان هم به دلیل ازدحام این مراکز به عامل شیوع بیشتر بیماری تبدیل شود در حالی که اگر از همان ابتدا با فعال کردن بیشتر مراکز درمانی کوچک ضمن شناسایی مبتلایان واقعی به امر آموزش و آرام‌سازی جو روانی جامعه هم کمک می‌شد امروز شاهد آمار بالای ابتلا نبودیم.

همان گونه که گفته شد راهبرد سرکوب این بیماری از طریق قطع زنجیره انتقال آن بهترین شیوه برخورد با این ویروس است و آنچنان که در هفته‌های اخیر دیدیم بسیاری از رئیسان دانشگاه‌های علوم پزشکی از رئیس‌جمهور و ستاد ملی مقابله با کرونا درخواست کرده‌اند با تعطیلی دوهفته‌ای کشور از تداوم شیوع این ویروس پیشگیری کنند اما دولت به بهانه‌های مختلف از چنین تصمیمی سر باز می‌زند و صحبت از اعمال محدودیت‌ها از ابتدای آذر ماه می‌کند.

نکته قابل توجه این است که متأسفانه زیرساخت‌های لازم برای اجرای برخی تصمیم‌ها در کشور وجود ندارد و دولت در حالی به اجرای برخی دستورالعمل‌ها تأکید می‌کند که خودش می‌داند امکان اجرای آن وجود ندارد؛ برای مثال چگونه می‌شود فاصله‌گذاری اجتماعی را در حمل و نقل عمومی شهری مانند مشهد رعایت کرد که تنها یک خط مترو آن ۶۰واگن کم دارد و اتوبوس مورد نیاز این شهر برای نزدیک شدن به استانداردها سال‌هاست که از سوی دولت تأمین نشده است.

آنچه مسلم است دولت و تصمیم‌سازان دولتی می‌دانند تعطیلی راه حل مسئله کروناست ولی برآورده کردن بدیهی‌ترین نیاز چند دهک پایین جامعه آن هم از طریق  پرداخت تسهیلات، نیازمند اعتباراتی است که فعلاً ناموجود است و از همین رو مقصر کردن تمام جامعه به استناد بی‌توجهی اندکی از افراد شاید پوششی برای پنهان کردن کمبودها و کم‌کاری‌ها باشد ولی نتیجه تأسفبار تمام این فرافکنی‌ها و کنایه گفتن‌ها جان باختن تعداد بیشتری از دوستان و اطرافیان هر کدام از ماست.

نکته دیگری که نباید فراموش کنیم و بی‌شک یکی از همان وظایف فراموش شده دولت است تقویت کادر درمان است، کادری که روزهای ابتدایی شیوع کرونا القابی چون سربازان سلامت به آن‌ها دادیم و بعد آرام آرام یادمان رفت که این سربازها نیاز به انواع و اقسام پشتیبانی دارند و بی‌تعارف باید بپذیریم که ماه‌هاست آن‌ها تک و تنها در حال جنگیدن هستند و رمقی برایشان نمانده ولی اراده‌ای در سطح کلان برای افزودن نیروهای تازه‌نفس نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.