یکی از مباحث ستاد انقلاب فرهنگی که بسته شدن مراکز آکادمیک کشور را در پی داشت، این بود که دانشگاه باید بر چهار رکن برنامه، ‌ استاد، دانشجو و کتاب استوار باشد و مدیریت شود.

پرفسور حمیدرضا یوسفی، استاد دانشگاه پتسدام آلمان

یکی از مباحث ستاد انقلاب فرهنگی که بسته شدن مراکز آکادمیک کشور را در پی داشت، این بود که دانشگاه باید بر چهار رکن برنامه، ‌ استاد، دانشجو و کتاب استوار باشد و مدیریت شود. همزمان برای تهیه، تدوین و انتشار کتاب‌های آکادمیک، مرکز نشر دانشگاهی بنیان‌گذاری شد. نتیجه این بود که تأسیس تشکیلاتی مستقل به نام «سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها» (سمت) در سیزدهمین جلسه شورای عالی انقلاب با این هدف به تصویب رسید تا برای نظام آموزش عالی در زمینه علوم انسانی به گردآوری آثاری درزمینه مبانی اقتصاد، حقوق و سیاست اسلامی و همچنین کتاب‌های درسی مبتنی بر رویکرد اسلامی بپردازد. در اساس‌نامه سازمان سمت آمده هدف این نهاد «مطالعه و پژوهش در زمینه‌های علوم اسلامی و انسانی به منظور برطرف ساختن نیاز دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی و آموزش عالی به مأخذ مبنایی، درسی و کمک درسی و سایر منابع علمی غیرمعارض با مبانی اسلامی» است.

اما تحلیل‌های صورت گرفته نشان می‌دهند این نهاد طبق اساس‌نامه خود عمل نکرده و موجب شده نظام آموزشی کشور تبدیل به نظامی غرب‌گدا و ازخودبیگانه شود. «اعتیاد به دگرپرستی» فاجعه‌آمیز سازمان سمت باید مورد آسیب‌شناسی سیستمی و همه‌جانبه قرار گیرد تا مشخص شود موش کور تفکر لیبرال تا چه اندازه ریشه‌های فرهنگی کشور را با دندان‌های تیز خود جویده و از هم جدا کرده است. این تفکر لیبرالی آینده کشور را در ترجمه و اقتباس متون غربی می‌بیند و اگر کسی با آن مخالفت کند، به او برچسب تندرو، سنت‌گرا، امل و کهنه‌پرست می‌زند و جامعه را علیه آن می‌شوراند.

از یادتان نبرید که غرب خود را صاحبخانه جهان و دربار اندیشه‌ورزی آن قلمداد می‌کند. هر کس می‌خواهد زیر سایه غرب به نوایی برسد، باید خورشید تفکر آسمان فرهنگ، دین و جامعه خود را خاموش کند و تنها راوی مشعل جهان‌بینی او باشد و برای او زندگی کند. این نگاه غرب‌گدایانه در ایران موجب شده خلاقیت، تحول و پیشرفت را در کشور خود بدون عصای غرب غیرممکن بدانیم و احساس حقارت کنیم و از عصبانیت و حسرت به جان هم بیفتیم. جامعه ما نیاز به یک انقلاب عظیم فکری دارد، یک انقلاب فرهنگی در چرخه روح و روان جامعه که بتواند ما را از خودمان به خودمان برساند.

دلیل اینکه سازمان سمت موفق به تحول در بخش‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی و ایجاد زمینه‌ای معرفتی برای رویکرد نقادانه به گفتمان‌های غرب نشده، همکاری این نهاد با یک مجموعه از نویسندگان خاص و دارای گرایش‌های تکنوکرات و لیبرالی است. نگاه خودجوش و برخاسته از درون جامعه در سازمان سمت برای تولید و نشر کتاب وجود خارجی ندارد. این اتفاق، یک فاجعه بدخیم فرهنگی است. فاجعه‌بارتر آن است که ناشران کتب علوم انسانی و علوم اجتماعی در ایران –همان‌طور که در جای دیگر به آن اشاره کرده‌ام – مشتاق ترجمه و انتشار آثار متفکران غربی مانند هابرماس و... هستند و به مترجم حق‌الزحمه نیز می‌پردازند. آثاری که حتی در غرب نیز بخش‌هایی از آن مقبولیت علمی زیادی ندارد، ولی در ایران به‌خاطر ناتوانی در نقد و آسیب‌شناسی ریشه‌ای، مورد توجه و حمایت مالی قرار می‌گیرند و منتشر می‌شوند.

این اتفاق، یک نوع «مرده‌خوری فرهنگی» است. مرده‌خورها پسمانده‌ها را نیز طلای با عیار بالا تلقی و به مغز دیگران نیز تزریق می‌کنند. رویکرد حاکم بر تألیف کتب دانشگاهی در سازمان سمت بیشتر مرده‌خوری است تا عمل به اساس‌نامه‌ای که باید به آن تعهد نظری و عملی داشته باشد.

برای آسیب‌شناسی این رویکرد ضروری است به این پرسش‌ها پاسخ داده شود که سازمان یا سازمان‌های کنترل کننده نهادهای کلیدی کشور کدام‌اند؟ چه سازمانی پاسخگوی عملکرد سازمان سمت است؟ دلیل خودمختار عمل کردن سازمان سمت چیست که نفس خلاقیت و اندیشه‌ورزی را گرفته است؟ چرا این سازمان طبق اساس‌نامه عمل نمی‌کند؟ تکیه‌گاه سازمان سمت کدام کانون قدرت است؟

برای ایجاد یک جامعه تحول‌گرا و خردمند باید «بایدهای» زیادی را به جان بخریم و اهل اندیشه و عمل شویم. باید با نگاهی پاسخگو و روشمند برای مبارزه با چالش‌های ناشی از فساد، اسرار فساد را با اعداد و ارقام هویدا کنیم و راهکارهای هدفمند، عملیاتی، مؤثر و کارا ارائه دهیم. شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری باید نهادهای فرهنگی کشور مانند سازمان سمت و تولیدات محتوایی آن‌ها را مدیریت کنند.

شناسایی سریع و به موقع این تیشه‌های ریشه‌ها یکی از بایدهای حیاتی برای نجات ریشه‌های علمی، دینی و فرهنگی ایران اسلامی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شاهد ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۸
    1 0
    بله لطفا سازمان های مربوط پاسخگوی این امر مهم که پروفسور یوسفی به ان اشاره کرده اند و همچنین سوالات زیر باشند: کتاب های درسی و محتواهای تولید شده در این سازمان چرا باید به منابع غربی در قالب های مختلفی مثل ترجمه، اقتباس و یا حتی تألیف وابسته باشند و باعث تضییع و اتلاف امکانات و وقت دانشجو و هیات علمی گردند؟ آثاری که انتشارات سمت منتشر کرده چه سمت و سویی و چه رویکردی دارد؟ چرا سازمان سمت به عنوان یک نهادی که باید نخبگان و اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور به راحتی در آن تردد کنند دارای ساختاری خشک و بروکراتیک است؟ چرا سازمان سمت به تولید کتب مادر و چند جلدی که بومی و حاصل مطالعات دانشمندان و اندیشمندان کشور در علوم مختلف کشور باشد نمی پردازد؟ چرا در جامعه شناسی، روان شناسی، علوم تربیتی و سایر علومی که باید کاملاً بومی و متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی و اسلامی- ایرانی باشد سازمان سمت رویکردهای غرب و بیگانگان را می پذیرد، ترجمه می کند و آنها را به خورد ملت می دهد؟