۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۲
کد خبر: 728404

بی‌توجهی رمان‌نویسان به عناصر اصلی زیباشناسی

کامران پارسی‌نژاد، نویسنده و منتقد

زیبایی‌شناسی علم فراگیری زیبایی‌هاست با تمامی تجربه‌اندوزی‌ها و بروز سلایق. واژه زیبایی‌شناسی (Aestheticism) برگرفته از واژه یونانی ais- thetikos به معنی «ادراک حسی» است. متأسفانه ناآشنایی نویسندگان داستان با این مبحث مهم و تأثیرگذار موجب شده تا زیباشناسی به درستی میدان دارد ساحت داستان و تمام گونه‌های مختلفش نیست. براین اساس تنها تصور نویسندگان از این علم به مقوله عشق و عاشقی و توصیف زیبایی‌های طبیعی و در نهایت شکل سخیف آن ترسیم‌گری صحنه‌های اروتیک  و بدن انسان است. در صورتی که زیبایی‌شناسی، بخشی از مباحث فلسفی چون معرفت‌شناسی، شناخت‌شناسی و مهم‌تر از همه «اخلاقی – گرایی» است. این علم بعد از پژوهش‌های بی‌وقفه «امانوئل کانت» فیلسوف مشهور آلمانی توانست هویت مستقلی برای خود پیدا کند. او مقوله زیبایی‌شناسی را از بطن فلسفه جدا ساخت و به آن به دیده مستقل جامعه‌شناسی نگاه کرد و به گونه‌ای مباحث آن را مطرح ساخت تا بتواند به صورت مستقل و خودکفا تجربه‌های ناب بشر را در خود منعکس سازد. متأسفانه گستره زیبایی‌شناسی به راحتی قابل تقسیم به آرا و آموزه‌های کوچک‌تر از خود نیست. به همین دلیل توضیح و تفسیر آن کاری بس صعب می‌نماید. از این رو برخی منتقدان وقتی می‌خواهند درباره اثری که تجربه‌های زیبایی‌شناسی را در خود نهفته دارد بحث و گفت‌وگو کنند به سراغ قالب و فرم اثری که تجربه‌های فیزیکی و جسمانی را در خود نهفته دارد می‌روند و عمدتاً نمی‌توانند ابعاد مختلف تجربه‌های ناب و ارزشمند معنوی را شناسایی و مورد ارزیابی قرار دهند. از این رو وقتی منتقدان به بحث درباره یک اثر ادبی یا هنری می‌پردازند ضمانتی نیست که بتوانند پیرامون عناصر زیباشناختی صحبت کنند. رمان‌نویس ایرانی نیز همواره به مقوله زیبایی‌شناسی ناآشناست و به دلایل مختلف نمی‌داند چگونه تجربه‌های حسی، معنوی و فراحسی را در رمان خود مطرح کند. به طور مثال وقتی رمان‌نویسان با خلق صحنه‌های اروتیک یا عاشقانه ساده‌انگارانه در اندیشه فروش کار خود و جذب مخاطبان بیشتری  به هر ترفندی است، دیگر نباید توقع داشت که اصول زیبایی‌شناسی را آموخته و به آن پایبند باشد. نسبی‌بودن میزان سنجش و ارزیابی زیبایی‌ها در جهان خود عامل بسیار مهمی به حساب می‌آید که نویسندگان را در شناخت زیبایی‌ها دچار مشکل می‌کند.

بسیاری از اندیشمندان چنین اظهار داشته‌اند که زیبایی از جنس احساس و روح است. آنچنان که بررسی آرا و آموزه‌های بشر در طول تاریخ کاری بس دشوار و غیرممکن است، تحلیل عنصر زیبایی‌شناسی در طبیعت نیز امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد. با این حال بسیاری در پی شناخت زیبایی‌ها بوده‌اند و به نتایجی هم دست یافته‌اند. تلاش در ارائه راهکار مناسب و تدوین یک الگوی دقیق برای ارزیابی زیبایی‌ها در جهان امری ضروری و واجب است. اگر فردی بتواند به آن مرحله برسد که میان پدیده‌ها و اشیای زیبا و نازیبا تفاوت قائل شود، به تدریج این مهارت او را یاری می‌کند تا به اجزای تشکیل‌دهنده زیبایی و نازیبایی دست یابد و به صورت جدا از هم این اجزا را بررسی کند. در این مقطع زمانه است که این فرد خاص به درجه و مقام بالایی دست می‌یابد و می‌توان او را متبحر در «فلسفه زیباشناختی» دانست. زیبایی همواره چون یک جریان سیال در بطن رویدادها و طبیعت در حرکت است، در روح و درایت بشری رنگ می‌بازد. همچنین نباید تصور کرد زیبایی سطحی است و تنها با حس انسان مرتبط است. در وادی زیبایی‌شناسی همواره ابداع و توصیف جهان از منظری جدید و تازه مدنظر بوده و هنرمندان و نویسندگان را تشویق به ارائه تصویری از جهان از منظری تازه و نو می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.