دولت قطر در تحرکات اخیر دونالد ترامپ برای گسترش عادی‌سازی میان اعراب و رژیم صهیونیستی، بازی پیچیده‌ای را آغاز کرده است. این دولت بر خلاف امارات و عربستان، رابطه‌ای نزدیک با برخی گروه‌های مسلح ضد اسرائیل در منطقه و همچنین «اخوان‌المسلمین» دارد و از طرفی نیز میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکایی است.

سازشگر ناسازگار

علوی/

دولت قطر در تحرکات اخیر دونالد ترامپ برای گسترش عادی‌سازی میان اعراب و رژیم صهیونیستی، بازی پیچیده‌ای را آغاز کرده است. این دولت بر خلاف امارات و عربستان، رابطه‌ای نزدیک با برخی گروه‌های مسلح ضد اسرائیل در منطقه و همچنین «اخوان‌المسلمین» دارد و از طرفی نیز میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکایی است. این شرایط دولت قطر، ایجاب می‌کند در روندی مانند به اصطلاح صلح منطقه به موضعی دست یابد که همزمان جایگاه منطقه‌ای این کشور میان نیروهای رادیکال را حفظ کند و در عین حال به اتحاد این کشور با آمریکا ضربه نزند.

دولت ترامپ در راستای پیشبرد طرح سازش از دوحه توقع داشت به عنوان نخستین کشور خلیج فارس، پس از افتتاح سفارت در تل‌آویو، رابطه کاملی را برقرار کند. دوحه به خاطر حساسیت گروه‌های رادیکال و موضع منفی ترکیه به عنوان شریک راهبردی خود در منطقه و ملاحظات در رابطه با ایران، این پیشنهاد را رد کرد؛ اما در راستای برقراری موازنه با آمریکا دو اقدام عملی را در دستور کار قرار داد. در نخستین گام، قطر اعلام کرد حاضر است طرح معامله قرن ترامپ را بپذیرد. این در حالی است که این کشور پیش از این به «طرح ملک عبدالله» در اجلاس ۲۰۰۲ بیروت تعهد داشت که طبق آن تنها در برابر تشکیل دولت فلسطین، اعراب می‌توانستند رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسند. این عقب‌نشینی دوحه در موضعی انجام می‌شود که طرح ملک عبدالله عملاً بلاموضوع شده و طرح صلح ترامپ نیز با پیشروی اسرائیل در کرانه باختری در حال تبدیل شدن به امر واقع است. در واقع نه قطر عقب‌نشینی خاصی کرده و نه به موضوعی جدید تن داده، بلکه یک مانور رسانه‌ای انجام داده است که البته این مانور برای شخصی در موقعیت ترامپ متزلزل در قدرت اهمیت بالایی دارد.

گام دوم قطر در این زمینه شروع مذاکراتی با حماس بوده است تا از رهگذر آن، این جنبش را قانع کند از حملات موشکی به اسرائیل دست بردارد. برخی منابع گفته‌اند قطر ۱۰۰ میلیون دلار کمک به غزه اختصاص و قول دریافت امتیازاتی از اسرائیل در مورد گشایش مرزی نیز داده است. این اقدام‌ها در حالی است که در غزه، قطر و حماس تنها بازیگران صحنه نیستند و دوحه باید همزمان نظر مثبت مصر به عنوان همسایه غزه و همچنین ایران به عنوان حامی مقاومت جهاد اسلامی را نیز بدست آورد.

قطر با اجرای این پروژه سیاسی از طرفی وجهه خود را به عنوان یک کشور حامی گروه‌های مسلح حفظ کرده، از سوی دیگر رضایت آمریکا و اسرائیل را بدست می‌آورد و در سطح جهان نیز به عنوان نیرویی حامی صلح شناحته خواهد شد. فایده دیگر این نوع رایزنی سیاسی دوحه برای تل‌آویو آن است که بر اثر آن، نوار غزه به جزیره‌ای جدا از کرانه باختری تبدیل شده و خطر مقاومت سراسری از غزه تا رام‌الله تا حد زیادی کاهش می‌یابد. به‌ویژه آنکه این روزها بحث‌هایی جدی میان گروه‌های فلسطینی در زمینه وحدت نظر برای گرفتن موضعی قاطع در مقابل پروژه سازش و همچنین معامله قرن وجود دارد.

به هر حال باید در نظر داشت نگاه دولت قطر به موضوع فلسطین، نگاهی تاکتیکی و در جهت ساختن نوعی مؤلفه قدرت برای این حکومت در نزد توده‌های عرب و همچنین گروه‌های جهادی است و طبیعتا هرگاه زمینه‌های مربوط به این موضوع دچار تغییراتی اساسی شود این امکان وجود دارد که راهبرد دوحه دچار چرخش شده و مواضع خود را عوض کند. در همین زمینه باید توجه داشت ه وابستگی بیش از اندازه نیروهای فلسطینی به دولت قطر این خطر را دارد که در زمان تغییر موضع احتمالی دوحه، این گروه‌ها نیز مجبور شوند خود را با مواضع تعدیل شده قطر هماهنگ سازند و از خط مقاومت مسلحانه مقابل اسرائیل عقب بنشینند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.