۲۲ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۷
کد خبر: 731651

شکست مطلق اقتصادی در پروژه بافت اطراف حرم رضوی

میثم ظهوریان/پژوهشگر مسائل حوزه شهری

 پروژه بافت اطراف حرم مطهر و میدان شهدا، نمونه ای از شکست مطلق اقتصادی پروژه هایی است که با نگاه تجاری توسعه یافته اند و هر کدام دارای واحدهای تجاری بدون مشتری و ترازهای منفی هستند.

 یکی از اساسی‌ترین مشکلات نظام اقتصاد شهری مشهد و بسیاری از کلان شهرهای دیگر کشور نگاه غلط مدیریت شهری در یکسان پنداری اقتصادی بودن با تجاری سازی است. در این نگاه تنها راهکار کسب درآمد از هر پروژه یا فضای شهری، دم دستی و ساده‌ترین راهکار ممکن یعنی تخصیص بخش عمده‌ای از پروژه به واحدها و مجموعه‌های تجاری و کسب درآمد از طریق مجوزهای مربوط به این امر فرض می‌شود. نتیجه این نگاه نیز در حال حاضر حجم بالایی از واحدهای تجاری بدون مشتری به ویژه در بافت مرکزی شهر است.

سیاست‌های متاخر شهری در ایران که از شهرداری تهران در دهه ۷۰ شروع شد و به تبع آن در دهه ۸۰ در سایر کلان شهرهای کشور از جمله مشهد اوج گرفت، ضمن تبدیل کردن مجتمع‌های تجاری و چند منظوره غیرمسکونی به یکی از المان‌های اصلی شهر، روند سنتی و طبیعی هدایت سرمایه‌های مردمی در حوزه مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی و حقیقی جامعه شهری را مختل وتبدیل به سرمایه گذاری در ساخت مال‌ها و مجتمع‌های تجاری کرده است؛ به طوری که آمار نشان می‌دهد در سال‌های اخیر نسبت پروانه‌های صادره تجاری به کل پروانه‌ها در اواخر دهه ۸۰ بیش از دو برابر شده است. این در حالی است که همسو با این امر، بخش دولتی و نهادهای عمومی و بانکی و مالی یا شرکت‌های وابسته به آنها نیز به جای پرکردن این خلأ، هم از طریق سیاستگذاری‌های غلط و تشدیدکننده تجاری سازی و هم سرمایه گذاری مستقیم در آن به این سیل ویران کننده فضاهای شهری دامن زده‌اند.

پروژه بافت اطراف حرم مطهر و میدان شهدا را می‌توان نمونه‌ای از شکست مطلق اقتصادی پروژه‌هایی که با نگاه تجاری توسعه یافته‌اند، دانست که هر کدام دارای تعداد زیادی واحد تجاری بدون مشتری و در نتیجه تراز اقتصادی منفی صدها میلیاردی هستند؛ به عنوان مثال بنا به اظهار شهردار سابق مشهد پروژه میدان شهدا در سال ۹۵ دارای طراز منفی ۸۰۰ میلیارد تومانی بوده است.

این دو پروژه را از جهت استعداد بالای اقتصادی بافت آن به دلیل مرکزیت اجتماعی و حضور بخش عمده‌ای از زائرین مشهد، می‌توان نماد ناکارآمدی نگاه تجاری صرف به بهره برداری اقتصادی از فضای شهری دانست و بر این اساس این سوال را مطرح نمود که چطور علی رغم نتایج فاجعه بار پروژه‌های کالایی سازی فضای شهری، همچنان راهبرد تجاری سازی تنها گزینه متولیان شهر در بهره برداری اقتصادی از فضا است.

در مقابل می‌توان به میدان نقش جهان اصفهان اشاره کرد که اگر چه در لایه بلافصل اولیه خود واحدهای تجاری را در دید مخاطب قرار نداده، اما از یک سو بافتی کاملاً هویتی و فرهنگی دارد و از سوی دیگر سال‌ها است برای اصفهان از طریق جذب گردشگر آورده قابل توجه اقتصادی داشته و زنجیره‌ای از اشتغال را ایجاد کرده است و این سوال را مطرح نمود که آیا وقت آن فرا نرسیده که معماران و شهرسازان ایرانی به گذشته پرافتخار خود نگاه خریدارتری داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.