هر مسجدی روایت‌ها و قصه‌های متفاوتی دارد کافی است کمی کنجکاوی کنید و از قدیمی‌های مسجد سراغ گذشته‌اش را بگیرید.

مسجدی در خیابان چپ‌ها

مسجد الجواد(ع) هم یکی از هزاران مسجدی است که قصه متفاوتش و روحیه خوب کسانی که در این مسجد آمدوشدی داشته‌اند انگیزه مرا برای ثبت گذشته مسجد و انتشار آن بیشتر و بیشتر کرده است.

 آوازه این مسجد بیشتر از آنکه به گوش اهل شهر رسیده باشد در یاد و خاطره قدیمی‌های واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۲۱ امام رضا(ع) مانده است. بیشتر بچه‌های مسجد الجواد (ع) در روزهای دفاع مقدس وارد واحد اطلاعات و عملیات که از بخش‌های مهم و حساس جنگ محسوب می‌شود، شدند؛ این بچه‌ها در بستر مسجد آنچنان خوب تربیت شده بودند که می‌شد در همه نقاط حساس روی آن‌ها حساب باز کرد.

زمین این مسجد پیش از آنکه وقف مسجد شود باغ مخروبه‌ای بود که در سال ۵۳ وقف مسجد شد و ساختمان مسجد از سال ۵۵ به بعد تکمیل شد. مسجد جای باغ را گرفته بود و بچه‌های مسجد نهال‌هایی بودند که با نفس و نفسِ حق شهید تدین و آیت‌الله سیدجعفر سیدان رشد کردند و خیلی از آن‌ها در دوران دفاع مقدس میوه شهادت را چیدند.

در مسیر انقلاب

مسجد الجواد(ع) به علت واقع شدن در منطقه پرتنش و سیاسی «خیابان دانشگاه» که محل تجمع و تراکم گروهک‌های سیاسی بود و از طرفی نزدیکی به میدان شهدا و مسیرهای تجمع، راهپیمایی و تظاهرات مردم مشهد در جریان اعتراض‌های پیش از انقلاب قرار می‌گیرد. «یکی از پایگاه‌هایی که ما قرار می‌گذاشتیم ۱۲-۱۰ نفره برویم، مسجد الجواد(ع) بود. آنجا اعلامیه‌های حضرت امام(ره) را توزیع می‌کردیم.

مسجد الجواد(ع) بالایش یک بخش زنانه دارد. وقتی اعلامیه‌های حضرت امام(ره) را چاپ می‌کردیم نماز که تمام می‌شد می‌دادیم به یک نفر از آن بالا می‌ریخت روی سر نمازگزاران و از این در ما فرار می‌کردیم که آنجا نیروهای نظامی هم بودند. این‌ها را که می‌گویم هنوز تظاهرات و این‌ها وجود نداشت».

پاتوقی برای تحصیلکرده‌ها

با وجود تازه تأسیس بودن و فعالیت‌های جسته گریخته مسجد اما جذب افراد و اقبال اقشار مختلف به مسجد بالاست. «مسجد تازه‌تأسیس بود و به نوعی تازه فعال شده بود. در همان کوران انقلاب مسجد هم یک مقدار حالت تشکیلاتی به خودش گرفت و طوری شد که مثلاً به دلیل نزدیک بودن به دانشگاه یکی از مبادی بود که تظاهرات و راهپیمایی‌ها از آنجا شروع می‌شد.

عمده دانشکده‌ها، دانشکده علوم و پزشکی و چندین دانشگاه در این خیابان متمرکز بود. قشر دانشجو خیلی در این خیابان رفت‌وآمد داشتند. از طرفی مسجد نزدیک آموزش و پرورش، دبیرستان شریعتی و مدرسه حکیم نظامی بود.

قشر فرهنگی، دانشگاهی و معلم و دانش‌آموز در مسجد رفت و آمد داشتند. آنجا یک کانون فرهنگی هم بود. آموزش و پرورشی‌ها یک جمعی داشتند که معلمان به آنجا رفت‌وآمد می‌کردند. این‌ها اغلبشان با آقای تدین و حاج آقای سیدان رفاقت داشتند. شاید نتوان این منظره را در ذهن ترسیم کرد که اواخر انقلاب و پس از پیروزی انقلاب مسجد طوری شده بود که صف‌های جماعتش مملو بود تا دم‌ در و گاهی تا روی پله مردم می‌ایستادند که جا نبود و به جرئت می‌توانم بگویم ۸۰-۷۰ درصد این مأمومین نماز هم یا دکتر بودند یا مهندس بودند یا دبیر یا دانشجو و جوان».

آیت‌الله سیدان، امام جماعتی با معیارهای انقلابی

در بیان دلایل اقبال عمومی به مسجد الجواد(ع) می‌توان به امام جماعتی آیت‌الله سیدان، سخنرانی‌ها و سبک ارتباطی ایشان در برخورد با افراد نیز اشاره کرد. «یکی از علل نشاط و کارایی مسجد حضور حاج آقای سیّدان بود که بسیار با مهربانی و با ملایمت و با حوصله و با سعه‌صدر چه با ما – که بچه‌های انقلابی مسجد بودیم- و چه با پیرمردهای کم‌حوصله‌ای -که با انقلاب میانه خوبی هم نداشتند- و در تمام مساجد هستند، برخورد می‌کردند. حاج آقا خیلی با حوصله وقت می‌گذاشتند. مثلاً پیش از اذان می‌آمدند و پس از نماز می‌نشستند کسی پرسش یا حرفی داشت، حتی برای مشکلات خانوادگی می‌آمدند، کسانی که اختلاف داشتند می‌آمدند، وجوهاتی بود، حساب سالی بود، مسائل احکامی بود، ایشان می‌نشستند و تقریباً هر شب و به مناسبت‌های مختلف منبر می‌رفتند و آیه و سوره‌ای تفسیر می‌فرمودند که خیلی مفید بود و افراد را جذب می‌کرد. یکی از مهم‌ترین اهرم‌هایی که مسجد فعال بود حضور و برخورد آیت‌الله سیدان بود و شاید همین اقبال زیاد مردم و بعضی کارهای سیاسی بچه‌های مسجد و خارج از مسجد است که رژیم شاه را مجبور می‌کند تا با حساسیت بیشتری فعالیت‌های مسجد الجواد(ع) را زیر نظر بگیرد.

تأسیس انجمن تعلیمات اسلامی

تأسیس انجمن تعلیمات اسلامی در شب پایانی ماه مبارک رمضان سال ۵۸ در مسجد را می‌توان نقطه عطفی در فعالیت‌های مسجد به حساب آورد. تشکیلاتی که وظیفه خود را تربیت نیروهای تراز انقلاب اسلامی می‌داند و رسیدن به این مهم در اظهار نظر و روایت بیشتر افراد مرتبط خارج از مجموعه مسجد الجواد(ع) به خوبی دیده و شنیده می‌شود. کارهای هنری برجسته، دیوارنویسی، تصویرگری شهدای مسجد، برگزاری مجالس معنوی بزرگداشت شهدا و نصب تصویر شهید توسط پدر شهید در مسجد، کوهنوردی‌های هفتگی و آمادگی نظامی پیش از وقوع جنگ تحمیلی با ابداعات در آموزش‌های نظامی مانند ساخت ژ۳ چوبی و نارنجک‌های ماکت، اردوهای نظامی در اطراف مشهد، حضور فعال و مؤثر در دوران دفاع مقدس و تقدیم ۳۵ شهید تنها گوشه‌هایی از فعالیت‌های مسجد الجواد(ع) است که همگی مرهون انجمن تعلیمات اسلامی است. انجمنی که به ابتکار معلم قرآنی به نام حجت‌الاسلام کاظم غلامزاده تدین (و به قول بچه‌های مسجد «حاجی تدین») فعالیت‌های بچه‌های مسجد را انسجام می‌بخشد.

حاج آقای تدین از ابتدا و در همه مراحل از ساخت مسجد تا تأسیس و پس از آن اصرار و پافشاری به آیت‌الله سیدان در قبول مسئولیت امامت جماعت و پس از آن آموزش‌ها و تعلیمات دینی و تربیت بچه‌های مسجد درگیر مجموعه است. هدف از تأسیس انجمن تعلیمات اسلامی تعلیم احکام و اعتقادات اسلامی اعلام می‌شود تا بچه‌ها و جوانان فعال مسجد تحت تأثیر گروه‌های التقاطی یا ضددینی فرهنگ ناب اسلامی را از دست ندهند. «خیابان دانشگاه و نزدیک بودنش با مراکز آموزش عالی مثل دانشگاه علوم پزشکی، دانشکده علوم و… یک مقدار خیابانِ سیاسی‌مآبی بود به خصوص سال‌های اول انقلاب که یک سلسله از احزاب و گروه‌ها هم در همین خیابان دفتر و دستک داشتند مثلاً دفتر گروه پیمان اول خیابان سعدی بود، یک کم بالاتر دفتر منافقین [سازمان مجاهدین خلق ایران] بود.

اینجا خیابان پُرتنشی بود به تبعش مساجدی هم که در این راسته بودند -که آن موقع‌ها همین یک مسجد بود- به نوبه خودش متأثر بود از آن فضای سیاسی و مرحوم شهید تدین و حاج‌آقای سیدان برای اینکه بچه‌هایی که اینجا رفت و آمد می‌کنند مصون باشند از آفت‌هایی که به خصوص این تیپ کارهای سیاسی آن موقع داشت این ابتکار آقای تدین بود که یک انجمن تعلیمات اسلامی راه‌اندازی کرد».

کلاس‌های اقتصاد اسلامی در مسجد

از جمله اقدام‌هایی که مسجد در راستای تبدیل تهدید به فرصت انجام می‌داد ترویج نگاه ناب اسلامی در اقتصاد با برگزاری کلاس‌های اقتصاد اسلامی است.

از آنجایی که بیشتر تبلیغات گروه‌های چپی و التقاطی روی اقتصاد متمرکز بود مجموعه مسجد را به این فکر می‌اندازد تا با برگزاری کلاس‌های اقتصاد اسلامی مصونیت اعتقادی بچه‌های مسجد را در این حوزه نیز تضمین کند. «اوج تبلیغات و ترویج کمونیسم در کشورهای اطراف ما مثل چین و هندوستان و حتی پاکستان و از این طرف هم کشورهای شرقی و… آن زمان تقریباً با سال‌های انقلاب ما مصادف شد. این‌ها یک خرده در مملکت ما هم مؤثر بود و هم همین گروه‌های چپ و مجاهدین [خلق] هم ظاهراً مسلمان بودند ولی در اصل گرایش و التقاط داشتند، از ‌جمله مسائل اقتصادیشان خیلی از آن مسائل کمونیستی و مارکسیستی تحت تأثیر بود.

خوب بجا بود که یک درس اقتصادی گفته شود که اقتصاد اسلام از اقتصاد غیراسلام جدا شود. حاج‌آقای سیدان بیشتر هدفشان این بود که این حرف‎هایی که این‌ها می‌زنند حرف‌های اسلام نیست! یادم هست همین منافقین روی دیوارهای شهر با اسپری همین شعارهایی که آن اوایل مرتب می‌نوشتند مثلاً «الزرع للزّارع و لو کان غاصباً» -حالا می‌گفتند که یک حدیثی از پیغمبر است اصلش را که حدیث است یا نه نمی‌دانم- اول انقلاب هم این روحیات در مردم متدین بود که طایفه ضعیف باید [حمایت بشود]. ولی خب آن‌ها منظورشان این بود اکنون حکومت جمهوری اسلامی که درست شد تمام کشاورزانی که در سطح ایران هستند، هر کسی روی هر زمینی کار می‌کند باید زمین را به او بدهند و سندش را به نام همان زارع بزنند! در حالی که مغالطه کرده بودند حدیث الزرعُ للزّارع بود نه الارضُ للزّارع! زرع متعلق‌ به زارع است. یعنی اگر در یک زمین مواتی یا زمینی که بی‌صاحب است و صاحبش نامعلوم، شما رفتید آنجا زراعتی کردید حالا صاحبش پیدا شد نمی‌تواند بیاید زراعتش متعلق‌ به زارع است، نه اینکه زارع یا کشاورز صاحب زمین شود».

سبک تربیتی شهید تدین

حاج آقای تدین که به واسطه سبک منحصر به فرد خود در ارتباط‌ گیری و جذب دیگران و به ویژه جوانان، تدریس احکام و قرآن، ارتباط با خیران و بنا نهادن و تأسیس چند مسجد و ارتباط با خیل عظیم توده مردم در شهر مشهد فردی کاملاً شناخته شده است، پس از تأسیس مسجد الجواد(ع) با وجود ارتباط با سایر مساجد شهر تمرکز فعالیت‌های خود را مسجد الجواد(ع) قرار می‌دهد تا جایی که پس از شهادت در دی‌ماه ۶۳ مجلس بزرگداشت ایشان در همین مسجد برگزار می‌شود.

بچه‌های مسجد که همگی پرورش یافته سبک تربیتی شهید تدین بوده‌اند پس از شهادت ایشان با الگوبرداری از روش شهید تدین، انجمن تعلیمات اسلامی -که پس از تشکیل بسیج با آن تلفیق شده بود- را ادامه می‌دهند. نمود کارهای مسجد مبتنی بر سبک تربیتی شهید تدین در جبهه، علاقه‌مندی و جذب بسیاری از افرادی که با بچه‌های مسجد در ارتباط‌ هستند را همراه دارد.

 بچه‌های مسجد اصل را بر مسائل تربیتی می‌گذارند که عملاً بقیه کارهای مسجد از جمله فعالیت‌های هنری و نظامی –که بخش قابل ملاحظه‌ای از فعالیت‌ها و اتفاق‌های مسجد را به خود اختصاص داده- را تحت تأثیر قرار داده و اصالت تربیتی در همه فعالیت‌های مسجد تسری می‌یابد.

 «من مدام جبهه بودم، ما دوستانی در جبهه داشتیم که همه در رأس تیپ‌ها و لشکرها و جزو فرماندهان، معاونان و… بودند، از این‌ها اگر بپرسید همه‌شان می‌گویند اگر کسی اسم مسجد الجواد(ع) را می‌آورد به او خیلی احترام می‌گذاشتند. نه اینکه آموزش نظامی فوق‌العاده در مسجد الجواد(ع) باشد بلکه دلیلش برمی‌گشت به آن مسائل تربیتی. مسجد الجواد(ع) تعمد داشت به اینکه پایی که به این مسجد باز می‌شود، باید بیفتد در چارچوب [تربیتی] و یک فعالیت تربیتی شدید و تحتِ یک فشاری که [متربیان] خودشان هم متوجه نمی‌شدند اکثراً. یعنی یک حالت سیروسلوکی که بدون اینکه خودش متوجه شود و با نرمی و ملاطفت و بسیار بسیار مؤثر».

مسجدی در چند بُعد

البته این نگاه اصالت تربیتی به معنای توجه نکردن و تعطیلی سایر حوزه‌ها نیست بلکه در یک ارتباط چند سویه با بقیه بخش‌ها موجب هم‌افزایی و اثرگذاری متقابل بخش‌ها بر هم که در نهایت موجب رشد چند بُعدی مجموعه می‌شود. «برنامه‌ها جذاب بود، تمام افرادی که در این انجمن بودند و رفت‌وآمد داشتند این‌ها هر کدامشان به یکی از این وسائل جمع می‌شدند.

اگر یکی خیلی اهل تحرک [و فعالیت بدنی] بود، به هوای کوه هفته‌ای یک بار، بقیه برنامه‌ها را می‌آمد. یکی خیلی مثلاً استخردوست بود، به هوای استخر بقیه برنامه‌ها را هم می‌آمد. یکی خیلی اهل تفریح بود، باز برنامه‌های تفریحی. مثلاً ماه رمضان ما گاهی در ماه رمضان ۷، ۸ و ۱۰ روز بچه‌ها را باغ و این طرف و آن طرف افطاری دعوت می‌کردیم و یا آن‌هایی که خیلی افراد مؤمن و سربه‌زیری بودند، آن‌ها هم به جلسات قرآن و اخلاق و اعتقادات جذب می‌شدند و همه برنامه‌ها را می‌آمدند».

بچه‌های مسجد الجواد(ع)

روح تربیتی حاکم بر فعالیت‌های مسجد در ایجاد روحیه دوستی خاص بین فعالان مسجد الجواد(ع) تأثیر بسزایی داشت به گونه‌ای که جمع «بچه‌های مسجد جواد(ع)» در لشکر ۲۱ امام رضا(ع) بر سر زبان‌ها می‌افتد. واحد اطلاعات و عملیات که از بخش‌های مهم و حساس جنگ محسوب می‌شود در لشکر ۲۱ امام رضا(ع) بیشتر بچه‌های مسجد جواد(ع) را در دل خود جای می‌دهد.

 «مثلاً فرمانده لشکر ۲۱ امام رضا(ع)، «مسجد جواد»ی نبود [و البته] شأنش اجل بود از این حرف‌ها و بنده خدا برای خودش کسی بود ولی وقتی می‌آمد مشهد، می‌آمد مسجد ما و بین بچه‌های ما بود و آنجا [جبهه] می‌گفت من از بچه‌های مسجد جواد(ع) هستم و خیلی محبت داشت به بچه‌ها.

 یا مسئول گردان اخلاص که همان واحد اطلاعات عملیات [لشکر ۲۱ امام رضا(ع)] و از رفقای ما بود، خودش را جزو بچه‌های مسجد جواد(ع) می‌دانست و به قول امروزی‌ها بچه‌های مسجد جواد مونوپل [و انحصار] او بودند.

اگر کسی از مسجد می‌رفت جبهه و نمی‌رفت در واحد ایشان، ایشان دلخور می‌شد [و] می‌گفت چرا نیامدی اینجا؟ تو باید بیایی اینجا».

آنچه از نظر گذشت گوشه‌هایی از فعالیت‌های مسجد الجواد(ع) در دهه ۶۰ بود که ان‌شاءالله مفصل‌تر و با دیدی جامع‌تر و البته آسیب‌شناسانه‌تر، در ماه‌های آینده به نگارش درخواهد آمد. به نظر می‌رسد کارهایی از این دست شروعی باشد برای ادامه راهی مهم‌تر که آن به کار بستن این تجربیات در عرصه عمل امروز ماست.

شاید همه اهمیت این کندوکاو و شناخت مؤلفه‌های تربیتی و آموزشی مساجد در دهه اول انقلاب، این باشد که به الگویی قابل تکثیر برای فعالیت‌های فرهنگی دست یابیم. امیدواریم که با نشر این کتاب فعالان مسجدی به اهمیت بیشتر ثبت تجربه‌نگاری مساجد پی برده و با انگیزه بیشتر این بارِ روی زمین مانده را بردارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.