یـکـی از فـصول غـم‌انـگیز تـاریخ مشهدالرضا(ع)، طی ۵۰۰ سال اخیر، هجوم گاه به گاه ازبکان به این شهر مقدس بوده‌ است.

خادم‌الرضایی که شهید راه عقیده شد

در بررسی متون تاریخی مربوط به این حوادث، گاه به چهره‌هایی تابناک برمی‌خوریم که یادآوری راه و رسمشان، هم احترام به جایگاه بلند آن‌هاست و هم آموزه‌ای است برای کسانی که می‌خواهند در این طریق گام بردارند. محمد بن فخرالدین علی رستمداری، یکی از آن چهره‌های نامدار، اما ناآشناست. درباره زمان ولادت او، اطلاعات دقیقی نداریم؛ اما می‌دانیم که مدرس و خادم حرم رضوی در دهه ۹۹۰ هـ.ق بود. به نوشته میرمنشی قمی در کتاب «خلاصه‌التواریخ»، رستمداری اصالتاً مازندرانی بود و ظاهراً در دوران جوانی به مشهد مهاجرت کرد. برخی می‌گویند که او، افزون بر علوم دینی، بر حکمت، ریاضیات و دانش طبیعی نیز تسلط داشت. رستمداری که در نوشته‌های خود، عنوان خادمی حرم رضوی را بسان افتخاری بی‌مانند، بر تمام مناصب و درجات علمی‌اش برتری می‌داد، در ایلغار وحشیانه ازبکان به شهر مشهد، در واپسین سال‌های حکومت شاه‌تهماسب یکم صفوی، به دست مهاجمان در مشهد رضوی به شهادت رسید. مورخان آورده‌اند که وقتی عبدالله‌خان ازبک پشت دیوارهای شهر رسید، نقبا و سادات شهر در نامه‌ای به وی، یادآوری کردند که مشهد، حریم فرزند پیامبر(ص) و محل زندگی سادات و نوادگان آن پیام‌آور رحمت است. عبدالله‌خان، گروهی از علمای درباری خود را واداشت طی نامه‌ای به ظاهر علمی، کشتن اهالی شهر و غارت آن را جایز شمارند و آن‌ها نیز، چنین کردند. اینجا بود که رستمداری قلم به دست گرفت و بر اساس نظر بزرگان اهل‌سنت مانند اشعری، غزالی، نسفی و حتی ابن‌اثیر، به نامه آن عالم‌نماها، پاسخی دندان‌شکن داد. عبدالله‌خان و اطرافیانش که قادر نبودند به آن نوشته محکم، پاسخی دهند، فرمان سوزاندن آن را صادر کردند و چون به شهر تاختند، نگارنده را در عین مظلومیت، به شهادت رساندند. به این ترتیب، محمد بن فخرالدین ‌علی، در سال ۹۹۷ هـ.ق برابر با ۹۶۷ هـ.ش شهید شد. وی را در قبرستان «قتل‌گاه»، جایی که بعدها خیابان طبرسی را روی آن ساختند، دفن کردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.