در یکی از شب ها در سوریه اتفاقی برای سردار سلیمانی و برادرم افتاد که زنده ماندن آنها بیشتر شبیه معجزه بوده است.

شهروز اهداف زمینی نداشت و آسمانی شد

شهید شهروز مظفری نیا، سرتیم حفاظت سردار سلیمانی بود و در سفرهای حاج قاسم ازجمله در آخرین سفر زمینی این سردار عزیز درکنار او بود که مورد ترور دژخیمان آمریکایی قرار گرفت و به همراه سردار سلیمانی و دیگر همراهان ایشان به شهادت رسید و به آسمان پرکشید. به همین دلیل با مجتبی مظفری نیا برادر این شهید بزرگوار گفتگویی انجام دادیم که از منظر شما می‌گذرد.

روحیه و پشتکار شهروز مثال زدنی بود

برادر شهید مظفری نیا درگفتگو با خبرنگار قدس آنلاین درابتدا به ذکر خاطره ای عجیب و معجزه گونه از برادر خود پرداخت و عنوان کرد: پس از شهادت برادرم، یکی از همرزمان ایشان خاطره ای برای ما تعریف کرد که درآن، زنده ماندن سردار سلیمانی و برادرم بیشتر شبیه معجزه بوده و بیانگر شجاعت و رشادت های این بزرگواران است.

وی ادامه داد: در یکی از سفرهایی که حاج قاسم به سوریه داشت، در نیمه یکی از شب ها، برادرم را صدا زده و به او می گوید باید با موتور، کمی جلوتر رفته و منطقه ای را شناسایی کنیم.

وی افزود: وقتی به منطقه می روند داعشیان متوجه حضور آنها شده و با تیربار و اسلحه های دیگری که در اختیار داشته اند، اقدام به شلیک می کنند و آتش سنگینی به سمت آنها می گشایند. آنها نیز با موتور به سرعت به عقب برمی‌گردند. برادرم به همرزمانش گفته بود وقتی در حال بازگشت به عقب بودیم داغی گلوله هایی که از اطراف ما می گذشت را حس می کردم اما به ما اصابت نمی کرد.

وی اظهار کرد: به نظر من، سالم ماندن این دونفر درآن واقعه بیشتر شبیه معجزه بوده و اراده خدا بر این بوده است که آنها درآن منطقه به شهادت نرسند.

کارش با سختی زیادی همراه بود اما بازگو نمی کرد

مجتبی مظفری نیا تصریح کرد: پس از گذشت یک سال از شهادت شهروز، هنوز روحیه و صلابت و پشتکاری که بردارم در کارهای خود داشت برای من قابل درک نیست. او چون سرتیم حفاظت حاج قاسم بود، در بسیاری از ماموریت ها و یا بازدیدهای سخت و دشوار در کنار فرمانده محبوب خود بود و سختی زیادی را طبیعتا تحمل می نمود اما ذره ای از آن را برای ما بازگو نمی کرد.

وی با بیان این نکته که حتی در مراسم داخل کشور که سردار سلیمانی در آن حضور داشت، مردم به دلیل عشق و علاقه و ارادتی که به حاجی داشتند معمولا به سمت او هجوم آورده و می خواستند سردار را در آغوش بکشند و همین موضوع ممکن بود برای سردار مشکلاتی بوجود آورد، ابراز داشت: وظیفه تیم حفاظت بود که در همین موارد نیز از حاج قاسم حفاظت کنند. یکبار در مراسمی که در کرمان بوده و سردار سلیمانی نیز در آن حضور داشت به خاطر محافظت از حاج قاسم بدلیل فشاری که مردم ایجاد کرده بودند دیسک کمر برادرم بیرون زده و او را خانه نشین کرد.

وی اضافه کرد: شهروز حدود یکماه در خانه فقط استراحت می کرد و بالاخره مجبور شد دیسک کمرش را عمل کند. پس ازعمل وضعیت کمرش بهتر شد اما درحالیکه به دستور پزشکان باید مدتها از انجام کارهای سخت صرف نظر می کرد، دوباره با عشق و علاقه فراوان به کار خود بازگشت و ماموریت های سخت را دنبال کرد.

برادرشهید مظفری نیا تاکید کرد: در یک ماموریت دیگر نیز مینیسک پایش پاره شد. از ظاهرش معلوم بود که درد زیادی را تحمل می کند اما حتی به زبان نمی آورد و در اولین فرصت پس از بهبودی نسبی به کار دشوار خود بازگشت.

وی در پاسخ به این سوال که چه نوع تفکری باعث می شد که شهید مظفری نیا اینگونه با جدیت کار وتلاش کند، گفت: خواست ونیت شهروز تنها شهادت و رسیدن به لقاء الله بود و باجدیت آن را پیگیری می کرد. حتی از پدرومادر می خواست که برایش دعا کنند تا شهید شود. درواقع به این اعتقاد رسیده بود که برای رسیدن به معبود، باید سختی های بسیاری را به جان خرید و در راه رضای خدا مجاهدت کرد. به جرات می توانم بگویم که اگر کسی چنین هدفی نداشته باشد نمی تواند این حد از سختی ها و مشکلات را تحمل کند.

بیش از اینکه درخانه باشد همراه حاج قاسم بود

مجتبی مظفری نیا عنوان داشت: در چند سال آخر که شهروز، سرتیم حفاظت حاج قاسم سلیمانی شده بود سختی های کاری اش هم چند برابر گردید. بسیاری از اوقات تنها چند ساعت در خانه اش بود و بیشتر ساعات شبانه روز را خارج از منزل سپری می کرد. اصلا خبر نداشتیم که کجاست و چه سختی هایی را تحمل می کند. فقط اگر حاج قاسم استراحت می کرد او هم چندساعتی به منزل آمده و به استراحت می پرداخت.

وی تاکید کرد: برکسی انرژی و توان کاری فوق العاده سردار سلیمانی عزیز پوشیده نیست. پرواضح است که انسان باید هدفی والا داشته باشد تا توان همراهی شخصیتی مانند حاج قاسم را پیدا کند. آنهم با وضعیت جسمانی ای که برادرم دارا بود ونیاز به استراحت داشت.

وی درخصوص علاقه و ارادت شهید مظفری نیا به مقام معظم رهبری خاطرنشان کرد: برادرم ارادت بسیار زیادی به حضرت آقا داشته و همیشه تلاش می کرد در جمع های مختلفی که شبهات یا ایراداتی علیه نظام و یا مقام معظم رهبری مطرح می شد، روشنگری کرده و افراد را نسبت به اشتباه خود آگاه سازد.

مظفری نیا با بیان این جمله که از مردم و مسئولان می خواهم پشتیبان ولایت فقیه باشند، اظهار کرد: ولی فقیه حق و حقیقت است و هر چه داریم از ایشان است. مااین نظام و انقلاب را به راحتی بدست نیاوردیم که بخواهیم به راحتی از دست بدهیم. چندی پیش سالگرد شهدای غواصی بود که بعثیان دستهای آنها را با سیم خاردار بسته بودند و زنده بگور کردند. برای بدست آوردن این امنیت و این نظام سختی های زیادی کشیده شده است.

برادر شهید مظفری نیا تاکید کرد: مطمئن باشید به خاطر خونهای پاکی که پای این نظام ریخته شده است، خداوند هیچگاه اجازه نخواهد داد که انقلاب اسلامی ایران شکست خورده و از بین برود. باید گفت که یک قدرت الهی است که از ایران اسلامی محافظت می نماید. خداوند بشارت داده است که افرادی را که استقامت کرده و جهاد نمایند را حمایت کند.

وی متذکر شد: مسئولان باید بدانند که روزی ما دست خداست و نه دست دیگر کشورها، وقتی خدارا فراموش کنیم خداوند هم مارا به غیر خود وا می گذارد. مردم باید انتخاب درست داشته باشند.  

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • یوسف ۱۰:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۱
    0 0
    روحشان شاد دلاوران ایران