۲۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۷
کد خبر: 736319

طرح شخصیت حضرت زهرا(س) به مثابه یک زن مجاهدِ مبارز، طرحی مترقی بود نسبت به طرح‌های رایجی که ایشان را همچون کسی می‌شناساند که لایق و شایسته «ترحم» است. زمانی بود که مصلحان اجتماعی به درستی می‌کوشیدند بر وجه مبارزاتی ایشان تأکید کنند. به تناظرِ همین تلاش‌ها، برای مبارزان و رزمندگان، زهرا(س) اسوه‌ای بود تا با ذکرش ایستادن و پافشاری بر حق را تمرین و محقق کنند.

اما ما از رزمندگان در درک و فهم حقیقت زهرای اطهر بسیار عقب‌تریم. آن‌ها درکی داشتند که آن درک هنوز در نوشته‌های  ما مغفول مانده است. گرچه اصرار بر معرفی حضرت زهرا(س) به مثابه یک مبارز و اسوه مبارزه، کاری است درست و بحق، اما گویی زهرا(س) برای رزمندگان ما نه صرفاً «معلم شیوه مبارزه» و نه حتی «معلم ضرورت مبارزه»؛ بلکه همواره همچون «مقصود مبارزه» در کار بوده است.

تحلیل‌هایی که عمدتاً از گفتار مرحوم شریعتی نیرو گرفته و می‌گیرد، هنوز در حال دست و پا زدن در فهم فاطمه(س) همچون یک مبارز است؛ فاطمه (س) در این مرتبه می‌تواند در کنار ابوذر قرار گیرد، اگر کم‌لطف و نادقیق باشیم. آنچه در این طرح مورد تأکید است، «مبارزه» و «حاضر شدن در مسیر تاریخ» است. این گونه است که گاهی این نگاه چپ‌ اوج هنر رزمندگان را «وارد کردن نیروی مذهب در تاریخ» قلمداد می‌کنند. حال آنکه رزمنده‌ای که در صحنه نبرد مشغول مبارزه است؛ زهرا (س) را همچون اصل و مقصود مبارزه شناخته است. برای کسانی که دل در گرو راه این رزمندگان دارند، آنچه این دوستان می‌نویسند و می‌گویند، هر چقدر هم از روی اخلاص باشد، در نهایت تقلیل ماجراست و پررنگ کردن مرتبه‌ای از مراتب حضرت(س). هر چند منکر فوائد آن حرف‌ها و صدقشان نیستیم و نبودیم، در نهایت برای ما زهرای اطهر(س)، مقصود مبارزه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.