اواخر هفته گذشته به‌واسطه تعابیر نامناسب یکی از طرفین گفت‌وگو در برنامه تلویزیونی زاویه، حواشی مختلفی شکل گرفت.

گفت‌وگو هزینه دارد، گفت‌وگو نکردن هزینه‌ای گزاف‌تر

پس از این ماجرا بود که رئیس سازمان صداوسیما ضمن اعلام اینکه مسئولیت اظهار نظرها در برنامه زنده بر عهده کارشناسان برنامه است از برخورد قاطع با هر گونه قصور و تقصیر سخن به میان آورد؛ مسئله‌ای که بیش از اصل منازعه یعنی تعابیر نامناسب در آن برنامه، خود به دغدغه‌ای میان اهالی علوم انسانی و اندیشه در کشور بدل شد و بسیاری به قربانی شدن اصل این برنامه و عوامل آن واکنش نشان دادند. ما در گفت‌وگو با دکتر سینا کلهر، عضو هیئت علمی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی و الیاس قنبری سردبیر سابق برنامه زاویه و دبیر اندیشه خبرگزاری مهر به این موضوع پرداخته‌ایم.

وجوه  منفی گفت وگو ، ناچیز در برابر پیامدهای مثبت آن

دکتر سینا کلهر در بیان ضرورت و اهمیت گفت‌وگو عنوان کرد: ممکن است اهمیت گفت‌وگو برای ما بدیهی باشد چراکه قائل به این هستیم که گفت‌وگو نقش مهمی در ایجاد اقناع و همراه‌سازی دارد. با اینکه ایده‌های مختلفی در گفت‌وگو مطرح می‌شود که ممکن است برخی از آن‌ها با سیاست‌های رسمی یا دیدگاه‌های سیاسی ما موافق نباشد، آیا آورده نهایی‌اش نیز صرفاً منفی است؟ می‌خواهم حساس‌ترین و حادترین قسمت ماجرا را مطرح کنم که آیا گفت‌وگو مجالی برای سست شدن یک سیاست و بهانه‌ای برای مخالفت با گروه یا یک سیاست است یا اینکه حتی اگر گفت‌وگوکنندگان و برگزارکنندگان گفت‌وگو چنین قصدی داشته باشند، خودِ گفت‌وگو این خصلت را دارد که بیش از آنکه نتایجش به تضعیف یک سیاست منجر شود، موجب می‌شود ابعاد مختلف آن سیاست، شفاف و امکان همراهی یا حتی مخالفت کردن با آن سیاست فراهم شود.

کلهر با تأیید این گزاره که هزینه‌های نبود گفت‌وگو و اقناع از آن به مراتب بیشتر است، عنوان کرد: تصورمان این است اگر گفت‌وگو نکنیم دیگر مخالفتی نیز شکل نمی‌گیرد؛ در حالی اگر گفت وگو نکنیم مخالفت به شکل آبان ۹۸ شکل می‌گیرد که پیامدها و اثراتش را سال‌های سال باید در جامعه بپردازیم. پیامدهای مثبت گفت‌وگو از نظر شفاف شدن ابعاد سیاست‌ها، آگاه شدن مردم از علل و انگیزه‌های افراد در این سیاست‌ها و در نهایت مشارکت افراد، به حدی زیاد است که ما خیلی راحت می‌توانیم آن وجوه منفی را نادیده بگیریم. نمی‌خواهم منکر وجوه منفی شوم، چرا که اتفاقاً در گفت‌وگو وجوه منفی نیز وجود دارد که اگر نباشد دیگر گفت‌وگویی نیست و شکلی از بیانات شعاری هستند که فقط صورت گفت‌وگو دارد و طرفین می‌آیند و تعریف و تمجید از ماجرایی می‌کنند و همه نیز می‌دانیم هیچ اثری چه در همراه‌سازی و چه در ایجاد اقناع و کمک به جامعه ندارد.

عضو هیئت علمی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در پایان عنوان کرد: گفت‌وگوی واقعی که یک طرف موافق و یک طرف مخالف دارد ممکن است گاهی از آداب عمومی خارج شود و میهمان برنامه مثلاً یک عبارتی استفاده کرده باشد که مناسب نباشد، اما این‌ها در حالی است که در آن گفت‌وگو مثلاً یک ساعت صحبت شده و حرف‌های بسیار مهمی زده شده است و حتی این عبارت منفی نیز که بیان شده برای رساندن یک معنای مهم‌تر بوده، ولی با تعبیر نامناسبی بیان شده است. ما اگر این تعبیر را بزرگنمایی کنیم و اصل گفت‌وگو را به محاق ببریم ممکن است پیامدش این باشد که اصل برنامه اصلاً تعطیل شود. 

گفت‌وگوی آزاد مستلزم تاب‌آوری نیز هست

الیاس قنبری، سردبیر سابق برنامه زاویه نیز با اشاره به سختی‌های برنامه‌سازی در حوزه اندیشه گفت: افرادی که در مدیریت رسانه تصمیم‌گیری می‌کنند باید این را در نظر بگیرند که اساساً برنامه گفت‌وگومحور و مناظره‌محور در اولویت‌هایشان باشد که گویا این‌گونه نیست. تصمیم‌ اخیر صداوسیما نیز نشان داد بسیار محافظه‌کارانه در این فضا رفتار می‌کنند و نمی‌خواهند ریسک کرده و پیامدهای آن را بپذیرند. به هر حال تمام کسانی که کار رسانه‌ای می‌کنند می‌دانند برنامه زنده چه اقتضائی دارد و این قضیه سابق‌دار بوده و نخستین بار نیز نیست که چنین اتفاقی می‌افتد. مثلاً در برنامه زاویه دوره گذشته که آقای صلواتی، سردبیر و مجری آن برنامه بود، دکتر محدثی در آن برنامه آمد و حرف‌های تندی علیه خودِ سازمان صدا و سیما زد و گفت شما به صورت سیستماتیک دستگاه تولید دروغ هستید و خیلی حرف‌های تندی در آنتن زد، اما آیا این موجب عوض شدن تیم سردبیری آن برنامه شد؟

قنبری ادامه داد: گفت‌وگوی آزاد مستلزم تاب‌آوری نیز هست. شما وقتی می‌خواهید برنامه جنجالی و آزاداندیشی داشته باشید از آن سو نیز باید تاب و تحمل هر حرفی را داشته باشید.

نپذیرفتن پیامدهای آزاداندیشی نشان دهنده نبود مسئولیت‌پذیری در رسانه است. این نشان دهنده این است که رسانه ما در برابر فشارهای سیاسی و اقتصادی ضعیف است و نمی‌تواند از خودش مقاومتی داشته باشد. رسانه اگر مستقل باشد پای همه چیز می‌ایستد و به راحتی کوتاه نمی‌آید.

وی با اشاره به اینکه تلویزیون باید عقب ماندگی‌اش را در حوزه مباحث اندیشه‌ای از فضاهای مجازی جبران کند، گفت: تلویزیون دارد عقب می‌افتد و با این نحو از مدیریت بیش از پیش نیز عقب خواهد افتاد و نشان خواهد داد پلتفرم مناسبی برای آزاداندیشی نیست و هر گونه مباحث از این دست به خارج از صدا وسیما هدایت خواهد شد. شما وقتی تصمیم به ساختن چنین برنامه‌هایی بگیرید باید بدانید این برنامه‌ها با چه شرایط سختی تولید می‌شوند و آن کارشناس و سردبیر برنامه با چه زحمتی نشسته‌ و محتوای برنامه را مشخص کرده‌اند.

دعوت کردن اندیشمندان علوم انسانی کار سختی است. تصمیم اخیر نشان داد افرادی که می‌خواهند در این حوزه کار تولید کنند، چقدر بی پشت و پناه هستند و چقدر از آن‌ها حمایت نمی‌شود. تولیدکننده، این‌ها را می‌بیند و با خودش می‌سنجد و می‌گوید من قرار است این همه سختی را تحمل کنم و دست آخر نیز این اتفاق بیفتد و رسانه به جای اینکه از من حمایت کند دست به توبیخ من بزند. این پیام بدی به تولیدکنندگان رسانه به‌ویژه کسانی که می‌خواهند در حوزه گفت‌وگو و آزاداندیشی کار کنند است. یک نکته دیگر نیز هست و آن اینکه نشان می‌دهد خط قرمزها در فضای اندیشه و علوم انسانی ما به طرز عجیبی از حوزه‌های دیگر پررنگ‌تر است، یعنی گاه می‌بینیم سلبریتی‌ها هر جور اراجیفی را در رسانه می‌گویند در حالی که ما از دعوت کردن اهالی علوم انسانی به رسانه معذوریم. همه این‌ها در حالی است که در فضای اندیشه شما باید با آغوش باز عمل کنید و کاملاً رخداد بیان نظرات را فراهم کنید و آنجا اتفاقاً همه حرف‌ها زده شود. وقتی آن حرف‌ها در فضای اندیشه زده نشود به‌طبع در جای دیگری خودش را خالی می‌کند و به فضاهای مثلاً سیاسی تسری پیدا می‌کند. در حالی که کارکرد مباحث اندیشه‌ای در رسانه همین است یعنی خیلی از مباحث باید خودش را اینجا نشان دهد و اینجا تخلیه شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.