۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۶
کد خبر: 737590

هنوز سه قسمت از پخش سریال «ملکه گدایان» ساخته جدید حسین سهیلی‌زاده در شبکه نمایش خانگی نمی‌گذرد که محتوا و مضمون این اثر، مورد انتقاد برخی افراد از جمله عضو شورای شهر تهران قرار گرفته است. حجت نظری ضمن تذکر به حناچی به خاطر مشارکت شهرداری در ساخت سریال «ملکه گدایان» علیه کودکان کار، اظهار کرد: «کم‌کاری و بی‌مسئولیتی دستگاه‌های مسئول در جهت حمایت از کودکان کار، موجب تشدید وضعیت این افراد و افزایش تعداد آن‌ها شده است». وی با بیان اینکه برخی دستگاه‌ها برای شانه خالی کردن از مسئولیت‌های خود، اقدام به سیاه‌نمایی می‌کنند و کودکان را عضو شبکه‌های مافیایی می‌دانند یا آن‌ها را دزد تلقی و معرفی می‌کنند افزود: «شهرداری در زمینه کودکان کار مسئولیت مستقیم قانونی ندارد و از لحاظ مسئولیتی نیز پس از نهادهای دیگر قرار داشته و در راستای مسئولیت اجتماعی به این حوزه ورود کرده است».

این عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران تأکید کرد: «ملاحظات فرهنگی و اجتماعی در این تولید رسانه ملی در نظر گرفته نشده و اگر مسئولان شهرداری با علم به این موضوع در ساخت سریال مشارکت داشته باشند حتماً باید به شورای شهر پاسخ دهند». بی‌تردید مشارکت این نهاد در ساخت سریال‌های اجتماعی با هدف نمایش آسیب‌های اجتماعی و ارائه راهکار برای برطرف کردن آن‌ها اقدامی تحسین برانگیز است، اما قضیه زمانی حساسیت برانگیز می‌شود که کارگردانان و تهیه‌کنندگان با مشارکت برخی نهادها، صرفاً به بهانه کسب درآمد بیشتر، به ساخت درام‌هایی اجتماعی با هدف سیاه‌نمایی اقدام می‌کنند که به سبب پخش از رسانه‌های پرمخاطبی چون تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، تأثیرگذاری بیشتری دارند.

سریال «ملکه گدایان» در امتداد آثار پیشین سهیلی‌زاده همچون «ترانه مادری»، «دلنوازان»، «آوای باران»، «مانکن» و... است؛ با این تفاوت که این بار جدای از روایت ملودرامی عامه‌پسند، مضمونی اجتماعی و جنایی، نقش‌آفرینی ستارگان و چهره‌های جوان، با تمرکز بر نمایش طیفی از کودکان کار که دستمایه ثروت دیگران شده و در دام ملکه گدایان افتاده‌اند، صرفاً قصد سرگرم کردن مخاطبش را دارد. در «ملکه گدایان» مخاطب با افرادی از طبقات مختلف جامعه همراه می‌شود و برای تماشای فقر و ثروت به بخش‌های نادیده پایین و بالای شهر سرک می‌کشد. در این میان، اشارات ریز و درشتی هم به مسائل روز از جمله کودکان کار و تکدی‌گری چاشنی کار می‌شود. میزانسن و دیالوگ‌های کلیشه‌ای، منطق روایی باورناپذیر، افسردگی شدید ۳۰ سال پیش «خورشید» و میلش به کشتن بچه‌ها و حتی انتخاب اسامی شخصیت‌های ثروتمند (البرز، خورشید و خسرو) و آدم‌های فقیر (بتول) به شدت نخ‌نما و آمیخته‌ای از فیلم‌های هندی و سریال‌های ترکی است.

سهیلی‌زاده با تکیه بر موفقیت سریال «آوای باران»، در ملکه گدایان به همان حال و هوا برگشته ولی این بار توهمات بیشتری را به دنیای کودکان کار تزریق کرده است. فضایی که او در همین سه قسمت از سریالش از دنیای غم‌انگیز کودکان کار و شبکه گدایان سازمان ‌یافته پایتخت ارائه می‌کند، با واقعیت سنخیتی ندارد. سهیلی‌زاده برخلاف مجید مجیدی در فیلم تحسین برانگیز «خورشید»، محمدعلی طالبی در «تو آزادی»، کمال تبریزی در «مهر مادری»، محمد انصاری در «ثنا» و... نه تنها کودکان کار را محور داستان قرار نمی‌دهد بلکه آن‌ها را فقط دستمایه‌ای برای پیشبرد روایتش انتخاب و کودکان کار را پله پیشرفت خود کرده است. بی‌شک این کمترین حق کودکان کار است که مهارت بیاموزند تا در دام هزار بزه «ملکه گدایان» گرفتار نشوند. در شرایط کنونی موضوع «کودکان کار» مسئله‌ای ملی و فراتر از دولت‌هاست. بی‌شک با ساخت چنین آثاری نه تنها توجه مسئولان و مردم به این مسئله جلب نمی‌شود بلکه ضرورت ساخت آثاری درباره کودکان کار هم رنگ می‌بازد. نمی‌توان به راحتی در برابر وضعیت اقتصادی و اجتماعی این کودکان و آینده‌ای با فرصت‌های محدود و دورنمایی ضعیف سکوت کرد اگر داستان ملکه گدایان به روال همین سه قسمت نخست پیش رود نباید انتظاری جز ترکیب یک عاشقانه با ماجرایی آلوده به خلاف و درگیری‌های خیابانی را داشت که کودکان کار را موتور محرکه شخصیت‌هایی با طبقه اجتماعی و خاستگاه‌های مختلف می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.