برادر شهید علی اکبر دهنوی گفت: بارها کلاس را برای رفتن به راهپیمایی بهم زده بود و حتی یکی از دوستانش می گفت یک روز به بچه ها گفته بوده که من عکس شاه را از دیوار به زیر می کشم شماها الله اکبر بگویید.

حضور در راهپیمایی کلاس درسش بود/ نسبت به حضرت قاسم ارادت خاصی داشت

قدس آنلاین- تکتم بهاردوست: دهه فجر فرصت مناسبی است تا سری بزنیم به دفتر خاطرات مبارزات مردم انقلابی مشهد. به این انگیزه پای صحبت علیرضا دهنوی برادر شهید نوجوان علی اکبر دهنوی نشسته ایم که می خوانید:

از فعالیت های انقلابی علی اکبر دهنوی بگویید. چطور می شود پسری به این سن و سال پایش به راهپیمایی و مبارزات انقلابی باز می شود؟

بله درست است شاید الان یک چنین فعالیت هایی از یک پسر ۱۲، ۱۳ ساله دور از ذهن باشد ولی در آن سالها کوچه و خیابان پر بود از این دست بچه ها که به راحتی و فارغ از دغدغه های موقعیت سنیشان راهی این گونه مراسم و محافل می شدند.

علی اکبر مثل همه بچه های هم سنش درس می خواند  ولی بعد از کلاس تقریبا همه وقتش را در راهپیمایی و این گونه تجمعات می گذراند و در واقع حضور در راهپیمایی کلاس درسش بود.

شما از فعالیت هایش اطلاع داشتید؟

بله شنیده بودیم که بارها کلاس را برای رفتن به راهپیمایی بهم زده بود و حتی یکی از دوستانش می گفت یک روز به بچه ها گفته بوده که من عکس شاه را از دیوار به زیر می کشم شماها الله اکبر بگویید. دیده بودنش که در خیابان با همسن و سالهایش راه می افتد و شعار مرگ بر شاه می دهد.

کجا و به چه شکل شهید شد؟

در راهپیمایی که در چهارراه لشکر مشهد برگزار شده بود روز ده دی  تیری از تیرباری که بالای یک از تانک ها مستقر بوده به علی اکبر اصابت می کند.

از نحوه شهادتش چگونه مطلع شدید؟

آن روز علی اکبر و پسر دایی ام باهم رفته بودند راهپیمایی. وقتی پسر دایی ام تنها به منزل برگشت از علی اکبر پرسیدم گفت که در درگیری که ایجاد شده بود از هم جدا افتاده بودند و...شب که شد خبری از برادرم نشد به همه جا سرزدیم. خیلی نگران بودیم و صبح لباس خونی اش را روی نرده یکی از خیابان ها پیدا کردیم بعد از پرسجو به بیمارستان ۱۷ شهریور سر زدیم و آن جا بود که متوجه شدیم علی اکبر شهید شده است.

 خانواده چقدر در سوق دادن علی اکبر به این سمت موثر بود؟

 مادرم زن مومنه ای بود برای انجام فرائض دینیمان خیلی پافشاری می کرد. علی اکبر اهل نماز و مسجد بود حتی به خاطر دارم همان روزی که علی اکبر شهید شد خانواده هر کاری کرده بود که نگذارند علی اکبر به راهپیمایی برود ولی علی اکبر به سرعت همه کارها را انجام داد تا خودش را به راهپیمایی برساند.

پس ممانعت مادر هم کاری از پیش نبرده بود؟

نه مادر گفته بود پسر جان تو کوچکی می روی زیر دست و پا له میشوی ولی علی اکبر گفته بود مگر حضرت قاسم چقدر سنش بود که به خاطر امام حسین به میدان رفت تازه من که از ایشان بزرگ ترهستم.

از اخلاقیاتش بگویید.

شیطنت های بچگی اش را داشت ولی به جایش بزرگ رفتار می کرد. اهل قرآن و شرکت در دوره های قرآن بود در عین بچگی هیچ کار اشتباهی نداشت. به شدت غیرتی بود. مهربان بود و نسبت به حضرت قاسم ارادت خاصی داشت


انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.