جمهوریت به معنای حضور همه مردم عامل اصلی در وقوع انقلاب و در ادامه شرط بی‌بدیل تحقق اهداف آن بوده و هست. اما در رویدادهای اخیر خاصه در عرصه انتخابات، می‌توان گفت آنچه در صحنه عمل رخ داده با آنچه از جمهوریت در ایده انقلاب اسلامی مطرح است، اختلاف‌هایی وجود دارد.

به جای آنکه مردم را بفهمانید، مردم را بفهمید!

از آنجا که انتخابات اصلی‌ترین بستری است که شاید جمهوریت در آن بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد، در گفت‌وگو با روح‌الله رشیدی، نویسنده و پژوهشگر جامعه‌شناسی به بررسی الزام‌های مردمی‌سازی و تعمیق ژرفای جمهوریت به معنای اصیل آن در عرصه انتخابات پرداختیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید.

انقلاب ۵۷ منهای جمهوریت نه انقلاب است نه اسلامی

روح‌الله رشیدی در آغاز گفت‌وگو با تبیین نسبت جمهوریت و انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی منهای جمهوریت نه انقلاب است نه اسلامی. یعنی در نسبت و تناظر با جمهوریت است که انقلاب اسلامی برای ما مهم و مقدس شده است. ما می‌توانیم در دو مرحله نسبت بین جمهوریت و انقلاب اسلامی را توضیح بدهیم؛ یک مرحله وقوع انقلاب به عنوان یک پدیده سیاسی اجتماعی ناظر به تغییر است. به این معنا که تا جمهور مردم-یعنی همه مردم- ضرورت تغییر را باور نکردند و برای این تغییر اقدام نکردند، انقلاب اسلامی محقق نشد. مرحله دیگر مرحله تحقق اهداف انقلاب است. یعنی در این مرحله هم منهای مردم و جمهوریت تحقق اهداف انقلاب امری توهمی است. امام یک چنین نظری داشتند. بنابراین در مرحله پس از پیروزی و تعقیب اهداف، سازوکاری که پیشنهاد دادند و برای مردم تبیین کردند، جمهوریت به معنای مردمی‌سازی حداکثری همه امور بود. 

جمهوریت مانع قدرت طبقاتی

روح‌الله رشیدی در بیان چرایی جدی نگرفتن مقوله جمهوریت از سوی احزاب در انتخابات  گفت: در جناح‌های سیاسی با توجه به سیاست‌زدگی حاکم بر آن‌ها آنچه اصالت دارد، تصاحب قدرت است و بقیه عناصر به ‌عنوان ابزار فرض می‌شوند. یعنی مردم سیاهی لشکری هستند که می‌آیند رأی می‌دهند و می‌روند. با این نگاه نه پیش از رأی دادن و نه پس از آن، هیچ عاملیتی برای مردم قائل نیستند. می‌توان گفت احزاب سیاسی از پیامدهای جمهوریت واهمه دارند. یعنی سیاست‌زده‌ها می‌دانند که نمی‌توانند به الزامات و اقتضائات جمهوریت پایبند باشند. مثلاً از پیامدهای جمهوریت ضرورت گردش قدرت و پالایش و تصفیه آن است. همچنین جمهوریت نمی‌گذارد قدرت، طبقاتی شود. به تعبیری اقتدار سیاسی را نزد کسانی که همیشه به در قدرت بودن عادت کردند، می‌شکند. 

وی با اشاره به آسیب‌هایی که نگاه حداقلی به جمهوریت در رویکرد احزاب به بار می‌آورد توضیح داد: نخستین اثر یا آسیب جمهوریت حداقلی، ابتلای نظام اداری و سیاسی به تحجر و رکود است. یعنی همین نظام سیاسی که قرار بود پویا، تحول‌پذیر و تحول‌آفرین باشد، خودش دچار تحجر می‌شود. یعنی دیگر از قابلیت ایجاد تغییر دور می‌شود و رفته رفته الیگارشی شکل می‌گیرد. آسیبی که بی‌اعتنایی به جمهوریت به مردم وارد می‌کند، این است که اجتماع را دچار بیگانگی می‌کند یا مبتنی بر ادبیات مدرن، جامعه اتمیزه یا توده‌وار می‌شود. چنین جامعه‌ای، توان ایجاد تغییر و پویایی‌اش را از دست می‌دهد. حضرت امام(ره) هم در پیام سال ۶۷ به آقای روحانی در منشور تاریخ‌نگاری می‌فرمایند: باید نشان دهید که قیام مردم برای دو هدف بوده: یکی مبارزه با استبداد و دیگری مبارزه با تحجر و واپس‌گرایی. این مطالب ناظر بر همین اصل است که بزرگ‌ترین میراث انقلاب اسلامی جمهوریت است؛ بنابراین اگر کمرنگ یا رقیق شود، خیانت به آرمان‌های انقلاب است. 

دعوا باید سر ایده و آرمان‌ها باشد نه آدم‌ها

وی با بیان نقش دغدغه‌مندان انقلاب اسلامی برای گسترش جمهوریت در انتخابات گفت: نیروهای دلسوز انقلاب باید زمین بازی را در میدان انتخابات عوض کنند، یعنی میدان را واقعی کنند. چگونه؟ دعوا را سر ایده و آرمان‌ها بیاورند نه آدم‌ها. یعنی تا کارزار انتخابات، میدان تضارب آرا، ایده‌ها و افکار نباشد، تحولی شکل نمی‌گیرد. انتخاب افراد و اسامی می‌تواند فرایندی یک‌ساعته باشد، به شرط آنکه مبانی و ایده‌ها بتواند مطرح شود. نیروهای انقلاب اگر می‌خواهند جمهوریت عینیت پیدا کند و تقویت شود، باید جریان‌ها را وادار کنند حرف بزنند و این حرف‌ها را در نسبت با حرف مردم و مسائل مردم بسنجند. یعنی اگر از این وضعیت سیاست‌زده خلاص شوند و میدان انتخابات را میدان واقعی ایده‌ها و آرمان‌ها از جمله مبتنی بر اصالت جمهوریت قرار بدهند، مطمئن باشید همان طور که امام(ره) توقع داشت و رهبری توقع دارند، هر انتخابات، یک مرحله رشد برای جامعه ایران می‌تواند باشد.

بروید مردم را بفهمید

رشیدی در پایان با تأکید بر اینکه در انتخابات باید مسائل مردم از سوی سیاسیون فهم شود خاطرنشان کرد: رسانه ملی ما به جای اینکه صبح تا شب در بوق اینکه مردم باید بیایند در انتخابات شرکت بکنند، بدمد، بیاید در این بوق بدمد که مردم چرا باید در انتخابات شرکت کنند. مسئله مردم را نشان بدهد و به جای آنکه مخاطبش مردم باشد، مخاطبش سیاسیون باشند. یعنی صبح تا شب ما در بوق و کرنا می‌کنیم که ای مردم بیایید در انتخابات مشارکت کنید، در حالی که مخاطب ما باید سیاسیون باشند که آهای سیاسیون مردم را بفهمید. یک جمله غلط هم هست که معمولاً در نشست‌هایمان تکرار می‌کنیم که مردم را باید آگاه کرد، یعنی مردم را باید فهماند، من عرضم این است که لازم نیست مردم را بفهمانید، بلکه بروید مردم را بفهمید. آگاهی‌سازی یک پیش‌شرط دارد که اول خودت باید آگاه باشی و بفهمی مردم چه می‌گویند، بعد بیایی حرف‌های دقیق و تحلیل‌های عمده را هم به مردم ارائه کنی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.