۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۴
کد خبر: 739842

به ایستگاه پایانی جشنواره نزدیک شده ایم، جشنواره‌ای که هرچند تنگناهای مختلف و به خصوص شیوع بیماری را تجربه کرد، از حرکت بازنایستاد.

طبق یک رسم نیکو، افتتاحیۀ جشنواره هر سال با حضور دبیرهای متعدد دوره‌های گذشته برگزار می‌شد و گویا هر افتتاحیه میعاد دیدار دبیران هم بود، که البته امسال این‌ هم مقدور نشد. و طبق رسمی دیگر اختتامیۀ جشنواره غالباً در شعرهای دیگری جز تهران برگزار می‌شد که این هم بعید است که میسر شود.

اما از دبیرها گفتیم، در این یادداشت اشاره‌ای بکنیم به ترکیب دبیرهای سال‌های مختلف، به خصوص دبیر علمی که سکاندار جشنواره به حساب می‌آید. این جشنواره تا کنون دبیری شاعران نامداری را به خود دیده است همچون علی‌رضا قزوه، علی معلم، علی موسوی گرمارودی، محمدعلی بهمنی، عبدالجبار کاکایی، اسماعیل امینی، جواد محقق، سعید بیابانکی، بهمن ساکی و امسال، خانم مریم جلالی. این اولین جشنواره‌ای است که دبیری آن به یکی از بانوان سپرده شده است و از این نظر می‌تواند بدعتی نیکو به حساب آید، هرچند به جهاتی انتقادهایی هم در پی داشته است، از این جهت که رسم و انتظار معمول این بوده است که دبیر علمی، بیشتر در کسوت شاعری مطرح باشد نه در کسوت پژوهشگری و استادی دانشگاه، که خانم جلالی از این گروه است. البته این نکته خالی از اهمیت هم نیست، چون معمولاً جشنوارۀ شعر، با نام شاعران شناخته شده است، هرچند حاوی بخشی برای پژوهش‌های ادبی هم هست. ولی به نظر من بعضی بازتاب‌ها و انتقادها از نظر لحن و حفظ شأن انتقادکننده، چندان سزاوار نبود.

موضوع دیگری که قابل تأمل است، حوزۀ اختیارات دبیر است. من باری در جلسه‌ای گفتم که دبیر جشنواره در عمل مثل رانندۀ جشنواره است و طبیعتاً انتظارات زیادی از او می‌رود ولی قضیه این است که این وسیلۀ نقلیه، نه یک خودرو، بلکه یک قطار است و رانندۀ قطار یعنی لوکوموتیوران، عملاً چندان اختیاری در انتخاب مسیر ندارد. او فقط می‌تواند مراقب باشد که قطار چپ نکند به خصوص که گاهی پیچ‌های تندی در مسیر هست. آیین‌نامۀ جشنوارۀ فجر در شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و تصویب شده و عوامل اجرایی و برگزارکنندگان، از جمله دبیر، فقط می‌توانند اجراکنندۀ آن سیاست‌ها و برنامه‌ها باشند.

از پیچ‌ها گفتیم. حقیقت این است که جشنوارۀ شعر فجر چند بار پیچ‌های خطرناکی را تجربه کرد، به خصوص در دوره‌هایی که دبیر جشنواره بسیار هم دلخواه بعضی از جریان‌های فرهنگی یا سیاسی نبود مثل دبیری عبدالجبار کاکایی در جشنوارۀ هشتم. گاهی نیز چیزی که سنگ در زیر چرخ قطار می‌گذاشت، مطرح شدن بعضی شاعران به عنوان برگزیده یا نامزد در جشنواره بود. هرچند این موارد اندک بود، اما واکنش‌هایی که برانگیخت گاهی بیشتر از حد انتظار و حتی بیشتر از حد معقول بود.

البته در مجموع باید پذیرفت که حاشیه‌های جشنوارۀ شعر فجر همیشه کمتر از جشنواره‌های دیگر، به خصوص جشنوارۀ فیلم فجر بوده است. بخشی از این اختلاف، به نقش و میزان مخاطب فیلم در جامعۀ کنونی بشری برمی‌گردد و این که چهره‌های سینمایی غالباً بیشتر دیده می‌شوند، بیشتر در کانون توجه هستند و از این روی بیشتر خبرساز می‌شوند. باید پذیرفت که جایگاه شعر در جامعۀ امروز نسبت به روزگاران پیش بسیار تقلیل یافته است، هرچند شعر به شکل‌های مختلف، از جمله به شکل ترانه و سرود و تیتراژ فیلم، در بیشتر صحنه‌ها حضور دارد. ولی قضیه این است که مثلاً‌ در همان عالم موسیقی نیز کسی که مخاطبان بیشتر می‌شناسند، ترانه‌سرا نیست، بلکه ترانه‌خوان است.

این کم شدن نقش شعر در ویترین جامعه، طبیعتاً کم‌توجهی‌هایی هم به این هنر ملی در پی دارد که پرداختن به آن‌ها خود داستان دیگری دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.