مسئله تفکر بصری محدود به عرصه خاصی چون هنر و رسانه نیست و عرصه‌های مختلفی از زندگی را دربرمی‌گیرد. در بحث‌های رسانه با عنوان مدیولوژی بیان می‌شود جهان امروز ما، جهان رسانه است. من می‌خواهم در این باب صحبت کنم که جهان امروز، جهانِ تصویر است و این موضوع در واقع در حیطه‌های مختلف، خود را نشان می‌دهد. یکی از اشاراتی که در این زمینه وجود دارد، اشاره‌های برخی پژوهشگران است که معتقدند تغییرات سیاسی و اجتماعی در دنیای امروز ما با تصویر انجام می‌شود و تصویر، دلالت‌های جدید اجتماعی و سیاسی ایجاد می‌کند که تا پیش از این وجود نداشته است. طبیعتاً وقتی از تصویر صحبت می‌کنیم، رسانه‌هایی را که این تصاویر را تولید و توزیع می‌کنند نیز مدنظر داریم چرا که تصویر با این رسانه‌هاست که بسط داده می‌شود. 

جنگ سوریه، نمونه‌ای از منازعات تصویری

به هر حال دنیای امروز دنیایی است که ساحت‌های سیاسی و اجتماعی ما را با تصویر درگیر خود می‌کند و همه ما شاهد این موضوع بوده‌ایم. برای نمونه جنگ سوریه اوج این منازعات تصویری بود. طرفین در فضای مجازی تصاویر بی‌شماری منتشر ‌ و در این تصاویر ادعاهایی را علیه همدیگر مطرح می‌کردند؛ شما ممکن بود باور کنید و متأثر شوید و بعد می‌دیدید طرف مقابل نیز تفسیر دیگری از آن تصویر دارد و شما گاه با این پرسش روبه‌رو می‌شدید که مرجع نهایی تفسیر این تصویر کجاست و من از کجا باید بفهمم؟ به هر حال این تصاویر منتشر شد و تأثیرخودش را گذاشت. 

جهان و عرصه سیاسی اجتماعی با تصویر تغییر می‌کند

برای نمونه تصویر کودکی که در ساحل فوت کرده بود جهان را متأثر کرد. همین الآن نیز می‌دانیم بی‌عدالتی، ما و بسیاری از نقاط دیگر جهان را درگیر کرده است اما شما آنجایی می‌توانید دستگاه حکومتی را وادار به واکنش کنید که تصویری از آن منتشر شود. وقتی تصویری منتشر می‌شود می‌بینید در عرض سه چهار ساعت پلیس فتا و درپی آن دستگاه قضایی واکنش نشان می‌دهند. این قدرتی است که تصویر پیدا کرده است. من می‌توانم این را روشن کنم که نخست این مسئله یک رویداد و نه امری همیشگی است و دوم، این مسئله چه پیامدها و اقتضائاتی برای کسی دارد که سودای تمدن اسلامی دارد. اگر بتوانیم بفهمیم غلبه تصویر بر جهان یا تصویری شدن جهان و هستی، اقتضای ذاتی تمدن غرب است شاید دیگر مشخص شود که اگر تمدنی دینی و معنوی بخواهد خلق شود باید بتواند نسبت جدیدی با تصویر برقرار کند.

من نیز پیرو دیدگاه برخی اندیشمندان معتقدم جهان و عرصه سیاسی اجتماعی با تصویر تغییر می‌کند و در تصویر است که ما آن را می‌فهمیم. چند مثال دیگر می‌زنم که علاوه بر سینما بر رسانه‌های تصویری دیگر نیز صدق می‌کند. فلوسر یکی از اندیشمندانی است که از متقدمان به‌شمار می‌رفت و بسیار زود متوجه تصویری شدن جهان و رویداد تصویری شدن جهان بود. وی معتقد بود سینما به معنای پایان آرمان جهان عقلانی یا دوره کلاسیک در غرب و ورود به دنیای جدید است که فلوسر اسم آن را دنیای تکنوایماژها می‌گذارد. امروز همه ما کمابیش متوجه شده‌ایم فضای مجازی ما کمتر از فضای واقعی ما، واقعی نیست چراکه مناسبات و تعاملات خودمان را بیشتر در فضای مجازی می‌فهمیم. جهان در دنیای تکنوایماژها دو طبقه است، به این معنا که خودِ جهان آن‌گونه که هست معنا و شکل جدیدی پیدا کرده که این جهان تکنوایماژها همان جهان واقعی ماست و جدا از جهان واقعی ما نیست. فلوسر در ادامه تأکید می‌کند که وقتی از جهان جدید صحبت می‌کنم منظورم ظهور انسان جدید و متفاوت است. 

انسان جدید، روبات‌من و انسان-تکنولوژی است

آقای فلوسر می‌گوید انسان جدیدی در حال متولد شدن است که دیگر نمی‌توانید بگویید تصویر برای او ابزار دست است. این قضیه را جوانان دهه ۸۰ بهتر از ما می‌توانند درک کنند. ما قدیمی‌ها وقتی دوستان دهه هشتادی را می‌بینیم خیلی اوقات نمی‌توانیم آن‌ها را درک کنیم. ما احساس می‌کنیم تصویر و تصویرگری و فناوری‌های تصویری روی گوشی‌ها بخشی از وجود این طیف شده و آن‌ها در این جریان هضم هستند به همین خاطر نیز بسیاری از چیزها برایشان عادی و راحت است و خیلی راحت خودشان را تطبیق می‌دهند و در این عرصه‌ها پیشرفت می‌کنند ولی ما هنوز بهت زده هستیم؛ یعنی نمی‌توانیم همین طور رویدادی که اتفاق افتاده را درک کنیم. به تعبیر فلوسر انسان جدید، روبات‌من و انسان-تکنولوژی است. به تعبیری شما هم انسان و هم تکنولوژی هستید و این اتفاقی است که از نظر فلوسر با سینما و عکاسی آغاز می‌شود و قطعاً در ادامه، تلویزیون سبب گسترش آن شد و امروز فضای مجازی این را به رادیکال‌ترین شکل ممکن طرح می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.