بیش از ۳۰ سال پیش بود که نشریه «کلک» شروع به کار کرد. انتشار «کلک» در آن زمان یک رویداد مهم به حساب می‌آمد، در زمانی که ارتباط ما با جریان‌های زنده ادبی فقط به واسطه مطبوعات رخ می‌داد و بس.

کلک نشریه‌ای وزین بود، به دور از هیاهوهای ژورنالیستی. در واقع بیش از اینکه به مجله نزدیک باشد، به کتاب نزدیک بود. این نشریه پس از هفت سال تعطیل شد و به جای آن، نشریه «بخارا» با همان شکل و شمایل و با همان روش عرض وجود کرد. سردبیر بخارا نیز همچون کلک، علی دهباشی بود. بخارا درحال حاضر منتشر می‌شود هرچند با وقفه‌های گاه طولانی و همچنان پربار و وزین است.

بخارا را می‌توان نمونه والا و مجسم تلاش فردی دانست. این نشریه را یک نهاد ثروتمند دولتی یا غیردولتی منتشر نمی‌کند. بخارا یک مؤسسه کوچک و چابک است بدون دیوان‌سالاری و تشریفات و برخورداری از ردیف بودجه و رانت‌های آشکار و پنهان. آنچه بخارا را می‌گرداند در واقع انرژی و توان کسی است که خودش را وقف ادب و دانش کرده است.

ولی می‌دانیم امروز دیگر روزگار خوبی برای انتشار کتاب و مجله نیست. تنگناهای اقتصادی و معیشتی، خرید کتاب و مجله را از زندگی بسیاری از مردم حذف کرده است. گرانی کاغذ و هزینه‌های چاپ و در کنار این‌ها دسترسی نسبتاً آسان به فضای مجازی، حتی بسیاری از نشریات برخوردار از بودجه و امکانات دولتی را هم تعطیل کرده است. ولی علی دهباشی و بخارا همچنان نفس می‌کشند، هرچند به سختی. شنیده‌ایم که او کتاب‌های شخصی خود را فروخته است تا برای شماره نوروزی ۱۴۰۰، کاغذ بخرد. دوام آوردن بخارا در این سال‌های سخت در کنار تعطیل شدن بسیاری از نشریه‌های فربه دیگر، ما را به یاد آن حکایت می‌اندازد که می‌گویند شخصی فربه و شخصی لاغر مدتی در جایی محبوس مانده بودند. وقتی از آنان خبر گرفتند، فربه مرده بود و لاغر زنده بود، چون انرژی کمتری برای بقای خود لازم داشت.

ولی جفاکاری است اگر فعالیت‌های علی دهباشی را در مجله بخارا خلاصه کنیم. او یکی از فعالان پرانرژی در عرصه تدوین کتاب نیز بوده است، به خصوص یادنامه‌های بسیار، مجموعه گفت‌وگوها و مجموعه مقالات فراوان که حدود ۹۰ عنوان کتاب می‌شود و همه به کوشش او گرد آمده است. پس عجیب نبود اگر باری او را به طنز «پدر یادنامه‌ها» نام نهاده بودند. و به این بیفزاییم برنامه‌های ثابتی با عنوان «شب‌های بخارا» را که سال‌هاست در دفتر نشریه بخارا و در تجلیل از بزرگان دانش و ادب برگزار می‌شود. و این را هم ناگفته نگذاریم علی دهباشی نه فقط خادم ادبیات ایران که یکی از خادمان راستین ادبیات فارسی در کل این قلمرو زبانی است. همین نام «بخارا» که یادگار شکوه زبان و ادب فارسی در ماوراءالنهر است، نشان می‌دهد که او به وطن فارسی می‌اندیشد نه به مرزهای دست‌ساخته میان همزبانان. به سبب همین نگرش جهان‌وطنی فارسی، او از سوی همه اهل ادب و فرهنگ کشورهای فارسی‌زبان، مورد تکریم و تحسین بوده است.

گفتیم که بخارا هنوز نفس می‌کشد، با اینکه علی دهباشی سال‌ها به بیماری تنگی نفس مبتلا بوده و اکنون بیماری کرونا گریبانگیر او شده است. امیدواریم امیر بخارا دوباره بر مسند امارت قرار گیرد، که رودکی گفت:

ای بخارا! شاد باش و دیر زی

میر، زی تو شادمان آید همی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.