ماجرای نخستین ملاقاتش را این‌گونه روایت می‌کند: جلو ستون هفتم مسجد کوفه نشسته بودم که مردی از باب کِنده وارد مسجد شد.

 یادگاری ابوحمزه از امام سجاد(ع)

کفش‌های عربی‌اش را از پای درآورد و کنار ستون هفتم به نماز ایستاد. تکبیره‌الاحرام گفت، شروع به نماز که کرد نغمه زیبا و لهجه‌اش مجذوبم کرد. خودم را به سمتش کشیدم تا کلماتش را بهتر بشنوم. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالا آورد و شروع کرد به دعا: «الهی ان کان قد عصیتک، فانی قد اطعتک فی احب الاشیأ الیک الاقرار بوحدانیتک...» بعد هم که دعا تمام شد از مسجد بیرون رفت. خودم را به غلامی که در مناخ کوفه از شترش محافظت می‌کرد رساندم. از او خواستم به من بگوید او کیست.

 همین که غلام گفت او علی بن الحسین است، خودم را به آقا رساندم و خواستم پاهایش را ببوسم. حضرت مرا بلند کرد. پرسیدم چه چیز آن‌ها را از مدینه به کوفه کشانده است که فرمودند: برای آنچه دیدی! اگر مردم می‌دانستند نماز خواندن در مسجد کوفه چه فضیلتی دارد، همچون کودکان چهار دست و پا به سمت آن می‌شتافتند.

این آشنایی جلو مسجد کوفه، توفیق زیارت قبر پنهان حضرت علی(ع) را برای او به پیشنهاد امام سجاد(ع) به همراه می‌آورد. این مراوده و همراهی که با دلدادگی به امام همراه بود، سبب شد راوی مناجات سحرهای ماه رمضان امام سجاد(ع) باشد که امروزه به نام خودش یعنی دعای ابوحمزه ثمالی معروف است. فضل بن شاذان نیز از امام رضا(ع) درباره او روایت کرده: «ابوحمزه در زمان خودش همچون سلمان در زمان خودش بود، زیرا خدمت چهار تن از ما از جمله علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفر بن محمد و برهه‌ای نیز از عصر موسی بن جعفر بوده است». از میان میراث امام سجاد(ع)، ابوحمزه جز دعای معروف ابوحمزه ثمالی یادگاری دیگری را نیز به همراه آورده است. رساله حقوق امام سجاد(ع)، عنوان حدیثی طولانی از علی‌بن‌الحسین است که از سوی ابوحمزه نقل شده است.

در کنار دعاهای مخصوص هر روز ماه مبارک، دعاهایی وجود دارند که بهتر است هر روز و در ساعات مشخصی خوانده شوند. یکی از آنها، دعای ابوحمزه است که بهترین دعا برای سحرهای ماه مبارک رمضان شناخته میشود. حجتالاسلام محمد حسین امین، کارشناس دینی و پژوهشگر حوزه قرآنی با اشاره به سندیت و اعتبار بالای این دعا میگوید: باید تلاش کنیم با ژرفاندیشی در ادعیه معصومین(ع) دریچهای جدید به سوی آسمان اندیشه ما باز شود.

او در ادامه به مضامین و فرازهای دعای ابوحمزه اشاره کرده و درباره مهرورزی خداوند به بندگان در عین بینیازی میگوید: امام سجاد(ع) به عنوان یک انسان عارف کامل در دعای ابوحمزه ثمالی، با تعبیرات بسیار زیبا و عارفانهای از عشق به حضرت حق سخن میگوید.

عاشقانه ای در عین بی نیازی است

 در فرازی، حضرت از اینکه خداوند دوستدار او است و به بندهاش محبت میورزد، خدا را میستاید و میفرماید: «الحمد لله الذی تحبَّب الیَّ و هو غنی عنی» یعنی: «ستایش خدایی را که با من دوستی و محبت میکند با اینکه از من بینیاز است». خداوند متعال این گونه بندگان عارف را دوست دارد، هر چند ذات آن متعال از عشقهای ما زمینیان بینیاز است و احتیاجی به عشق بازی آدمیان با خود ندارد.

این پژوهشگر علوم دینی اضافه میکند: در فرازی دیگر امام سجاد(ع) از خداوند میخواهد قلب او را از متعلقات دنیوی خالی کند و به محبت و عشق خود سرشار نماید. میفرماید: «اللهم إنی اسئلک أن تملاء قلبی حباً لک» یعنی «خدایا من از تو میخواهم قلبم را از عشق و محبت خود پر کنی». عشق و علاقه انسان به چیزی به خاطر این است که کمالی در آن یافته است، هرگز انسان به موجودی که هیچ نقطه قوتی در آن نیست، عشق نمی‏ورزد. بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که او منبع و سرچشمه اصلی هر نوع کمال است. محبت به خداوند، محبتی دو طرفه است، به این صورت که اگر محبت خدا داشتیم و اثرات آن در عمل و زندگی ما آشکار شد، خداوند هم ما را دوست می‏دارد و به دنبال این دوستی، اثراتش در مناسبات او با ما آشکار میشود، گناهان ما را می‏بخشد و ما را مشمول رحمتش می‏کند. قرآن در این باره در آیه ۳۱ سوره آلعمران میفرماید: سرانجام محبت الهی، «غفران» و «رحمت» است و نصیب کسانی میشود که به خدایشان محبت واقعی دارند و رسول خدا و ائمه(ع) را اطاعت میکنند.

حجتالاسلام امین توجه به مقام قرب حق را از دیگر نکات مهم دعا دانسته و بیان میکند: یکی از وسایل ارتباط بندگان با خدا دعا و نیایش است و روح هر عبادتی قرب به خدا و راز و نیاز با اوست. حضرت سجاد(ع) در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی میفرماید: «أنَّ الراحل الیک قریب المسافة و أنک لاتحتَجب عن خلقک إلا أن تحجبهم الاعمال دونک» یعنی «هر که به درگاهت کوچ کند راهش نزدیک است، تو خود را از مخلوقاتت دور نمیسازی، بلکه این مخلوقات هستند که با اعمالشان از تو دور میشوند».

خداوند از آنچه ما تصور میکنیم به ما نزدیکتر است و آنچه سبب دوری ما از خدای متعال میشود اعمال ناشایست و گناهان ماست که همانند حجابی، بین ما و حضرت دوست فاصله میشود. خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است، چنانکه در آیه ۱۶ سوره ق فرموده: او به ما نزدیک است و ما خود از او دور میشویم.او میگوید: استجابت دعا نتیجه رسیدن به مقام قرب حق است. وقتی آدمی در قرب الهی منزل گرفت، به درگاه حق هر دعایی کند، مستجاب میشود. خداوند در آیه ۱۸۶ سوره بقره میفرماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ».

لقای پروردگار؛ روحانی  نه حسی

 یکی از شرطهای رسیدن به این مقام، بندگی خالصانه خداوند است، زیرا در این آیه فرمود: «عبادی» یعنی روی سخن فقط با بندگان است. از سوی دیگر طبق آیه شریفه وقتی انسان به «مقام قرب» برسد، خداوند مهربان بدون واسطه با او سخن میگوید و هیچ فرد و هیچ چیزی بین خالق و مخلوق واسطه نخواهد شد. در این آیه، جواب خداوند متعال از زبان مبارک حضـــــــــــرت رسول(ص) گفته نشد بلکه خداوند خود مستقیماً با بندهاش سخن گفت و فرمود: «مرا بخوان که من به تو نزدیکم».این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به مقام لقاءالله میگوید: یکی از حالات روحی و معنوی که بین عاشق و معشوق وجود دارد، حالت «دیدار» و «لقاء» است. هر عاشقی آرزویش دیدار محبوب و معشوق است. بدیهی است اگر عشق، واقعی و حقیقی باشد، معشوق نیز مشتاق دیدار محب خود میشود. سیدالساجدین(ع) در فرازی از این دعا میفرماید: ای صاحب جلالت و کرامت، مرا دوستدار دیدار خود کن و دوستدار دیدار مرا و به هنگامه دیدارمان برایم آسایش، گشایش و کرامت قرار ده.

 لقای پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسی که یک لقای روحانی و یک نوع شهود باطنی است، زیرا در آنجا پرده‏های ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جان انسان کنار می‏رود و حالت شهود به انسان دست می‏دهد. منظور از«لقاءاللّه» قرار گرفتن بنده در موقعی است که دیگر بین او و پروردگارش حجابی نباشد، همچنان که روز قیامت نیز این گونه است، چون روز قیامت روز ظهور حقایق است.

 امام سجاد(ع) دیدار پروردگار را موجب راحتی و گشایش امور و کرامت میداند. او که مصداق اکمل عارفان است، در این دنیا احساس «غربت» میکند و از خداوند میخواهد به او ترحم ورزد. در فرازی از این دعا حضرت میفرماید: «إرحم فی هذه الدنیا غربتی» یعنی خدایا بر تنهایی من در این دنیا رحم کن. هر چند ممکن است یکی از معانی «غربت»، تنها بودن امام(ع) در بین دشمنان و در شهر مدینه باشد، ولی اگر بخواهیم از زاویه «عرفان» به این فراز از دعا نگاه کنیم، میتوان اینگونه برداشت کرد این دنیای فانی برای معصومین(ع) محل غربت و تنهایی است و سرای باقی جایگاه وصل و قربت است. حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در دعای عرفه به همین معنا اشاره کرده و میفرماید: «الهی أشکو الیک من غربتی و بعد داری...» یعنی خدایا من از تنهایی و دوری از منزلم به درگاهت شکوه میکنم.حجتالاسلام امین در پایان به دیگر جنبه عرفانی دعای ابوحمزه نیز اشاره و تصریح میکند: مقام ذکر الله از دیگر جنبههای عرفانی این دعاست. انسان وقتی عاشق پدیدهای شد، دوست دارد همیشه به یاد آن باشد. همواره به او بیندیشد، با یاد او صبح کند و برخیزد، با یاد او شام کند و سر به بالین نهد و در یک جمله با یاد او زندگی کند. امام سجاد(ع) در این دعا میفرماید: «یا مولای بذکرک عاش قلبی» خدایا! با یاد تو قلب من زنده است.

یادی که منحصر به زمان نیست

 چگونه انسان عارف و عاشق میتواند بدون یاد محبوب خود زندگی کند؟ یاد معبود و محبوب، گرهگشای تمام گرفتاریهاست. بنابراین در فرازی دیگر حضرت از خداوند متعال میخواهد او را دائم به ذکر خود مشغول سازد. میفرماید: «اللهم اشغلنا بذکرک». حال از دریچه قرآن کریم به این فرمایش حضرت سجاد(ع) بنگریم. خداوند در آیه ۴۱ سوره احزاب میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً». «ذکر کثیر» به معنی واقعی کلمه یعنی «توجه با تمام وجود به خداوند» نه تنها با زبان و لقلقه لسان بهطوریکه این ذکر کثیر، در همه اعمال انسان پرتوافکن باشد و نور و روشنایی بر آنها بپاشد.

 یاد کردن خدا، منحصر به زمان خاص و یا حالت خاصی نیست، بلکه باید در تمام ابعاد زندگی تنها به خداوند بیندیشیم و او را یاد کنیم.

 به این ترتیب قرآن در این آیه همه مؤمنان را موظف می‏کند در همه حال به یاد خدا باشید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.