گاهی‌اوقات نتیجه ندادن یک فعالیت تولیدی می‌تواند متأثر از عوامل جانبی همچون میزان دسترسی به تسهیلات، فرایند اداری و حتی زیرساخت‌هایی همچون قوانین و دستورالعمل‌ها باشد.

در آرزوی پنجره واحد صدور مجوز

این در حالی است که نیروی‌انسانی یعنی همان تولیدکننده و ایده‌ها و اقدام‌های وی در راه‌اندازی، ادامه به کار و دستیابی به نتیجه مطلوب یک امر تولیدی نقش اساسی را ایفا می‌کند و اصلی‌ترین عامل موفقیت یا شکست تولید محسوب می‌شود. در همین راستا، در گفت‌وگو با ایرج رستگار، کارآفرین نمونه ملی و رئیس انجمن کشت و بافت گیاهی کشور به بررسی موانع پیش‌روی تولید از بُعد نیروی‌انسانی و دیگر عوامل مؤثر پرداخته‌ایم.

به نظرتان موانع پیش‌روی تولید از بعد انسانی چیست و افراد به ‌عنوان تولیدکننده چه موانعی را می‌توانند بر سر ثمردهی فعالیت تولیدی ایجاد کنند؟

اصولاً هر فرایند تولیدی می‌تواند از چند ناحیه آسیب‌پذیر باشد. تولیدکننده و نحوه تصمیم‌گیری و عملکرد وی، یکی از حوزه‌هایی است که می‌تواند به مشکلات تولید بیفزاید. درون‌زا بودن مشکلات تولید از ناحیه تولیدکنندگان بدین‌معناست که فرد تولیدکننده هدف مشخص و تخصص کافی برای انجام آن کار نداشته باشد. قاعدتاً یک فرایند تولیدی زمانی می‌تواند موفق باشد و بدرخشد که فناورانه باشد و اگر هم این‌گونه نیست، باید شخصی که در حال انجام فعالیت تولیدی است بر آن تسلط داشته باشد. امری که متأسفانه شاهدیم بسیاری از افراد به فعالیت‌های فناورانه آشنا نیستند و تنها طرح‌واره‌ای از آن کار را می‌دانند.

موضوع دیگر، نداشتن اهداف مشخص و عملیاتی است که در نتیجه آن، فرد یک فعالیت تولیدی را کلید می‌زند و اگر نتیجه نگرفت بلافاصله به سراغ کار بعدی می‌رود. در واقع چنین افرادی رفتارهای مقلدانه دارند و کارشان کپی‌برداری از دیگران در عرصه تولید و راه‌اندازی کسب‌وکار است، بدون اینکه در نظر بگیرند فرد مدنظرشان از چه معیارهای لازمی برخوردار بوده است. علاوه بر این، چنین افرادی این تصور را دارند صرف اینکه تولیدکننده باشند و یک واحد تولیدی راه بیندازند، موفق خواهند بود، این در حالی است که تشکیلات قوی و متخصص برای آن کار ایجاد نکرده است. بدین‌ترتیب شخص اگر وارد یک عرصه تخصصی می‌شود، حداقل کار این است که بخش‌های مختلف را ارزیابی کند اما اغلب شاهدیم آن تولیدکننده بازارسنجی لازم را انجام نداده و بدون برنامه وارد کاری شده است. چنین مشکلاتی درون‌زا محسوب می‌شود زیرا تولیدکننده بدون برنامه محصولی را تولید کرده که نیاز جامعه نیست یا تولیدکنندگان آن بسیار زیاد بوده‌اند که عملاً ظرفیت بازار اشباع‌ شده است، یا حتی از سوی دیگر، فرد توان بازارسازی را ندارد. بازارسازی با بازاریابی متفاوت است، یعنی ضمن اینکه فرد ظرفیت بازاریابی را ندارد، قابلیت بازارسازی را نیز دارا نیست و به خوبی عمل نمی‌کند. بدین‌ترتیب از آنجایی‌ که آن حوزه تولید در تخصص شخص نیست، تمامی اقداماتش به شکست منجر می‌شود.

اثرات عدم‌برآورد دقیق از میزان سرمایه مورد نیاز در شکست فعالیت تولیدی و بنگاه‌های مولد چیست؟

یکی دیگر از مسائلی که به‌ نوعی درون‌زا محسوب می‌شود، بازارهای تولیدی است که گاهی به بزرگ‌ترین مشکل امر تولید تبدیل می‌شوند و در واقع افراد بدون محاسبه میزان سرمایه‌گذاری لازم اقدام می‌کنند. برای مثال فرد تولیدکننده با تلاش‌ و پیگیری‌های زیاد  وام میلیاردی دریافت می‌کند، بدون اینکه در نظر بگیرد این پروژه تولیدی چه مقدار سرمایه در گردش نیاز دارد. حتی برخی از سرمایه‌گذاری‌ها، سرمایه‌گذاری خطرپذیر هستند که فرد بدون آگاهی و با انجام آن در نهایت با بن‌بست مواجه می‌شود و در ادامه انتظار دارد بنگاه‌های حمایتی و مالی از او حمایت کنند.

علاوه بر این برخی مشکلات حوزه تولید ناشی از سیستم‌های حاکمیتی و ضوابط مربوط به راه‌اندازی کسب‌وکارهاست. باید پذیرفت گاهی‌اوقات بروکراسی‌های اداری به عاملی دست و پاگیر در تولید و کارآفرینی تبدیل‌ شده‌اند. از آنجایی‌ که برخی حوزه‌های سرمایه‌گذاری در تولید خطرپذیر هستند باید با نگاه متفاوتی نسبت به آن تدبیر کرد. از سوی دیگر در سیستم‌های بانکی، سرمایه مادی به‌ عنوان وثیقه و ضمانت مورد تأیید و پذیرش است و در واقع دانش فرد به ‌عنوان بهترین ضمانت مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرد. در حالی ‌که همین محاسبه نکردن دانش و توانمندی افراد مشکل بزرگی است که در سیستم‌های مالی و اداری به آن توجه نمی‌شود. اگر جوانان ما خودشان قوی بوده و وابسته به دیگران نباشند، به ‌مراتب موفق‌تر عمل خواهند کرد، زیرا در چنین شرایطی اگر نهادهای دولتی امکان حمایت‌های لازم را نداشته باشند، این‌ها شکست نمی‌خورند و روی پای خود می‌ایستند. چنانکه در مواردی مشاهده می‌شود برخی دولت‌ها با حمایت‌های بیشتری که دارند تولیدکننده رشد می‌کند، اما به‌محض اینکه این حمایت‌ها قطع می‌شود، دوباره سقوط می‌کنند. چنین موضوعی به این دلیل است که افراد آن مؤلفه‌های اولیه را دارا نیستند و در ادامه راه به مشکل برمی‌خورند.

عدم برخورداری از سیستم یکپارچه اطلاعاتی برای اخذ مجوزهای مورد نیاز و راه‌اندازی کسب‌وکارها، چه مسائلی را برای تولید ایجاد می‌کند؟

در فرایند مجوزدهی برای یک فعالیت تولیدی، تمامی وزارتخانه‌ها باید تحت عنوان یک نظام پنجره واحد صدور مجوز قرار بگیرند. گرچه برخی نهادها چنین سیستمی را دارند اما همه این موضوع فراگیر نیست؛ بنابراین باید سیستم یکسان‌سازی صدور مجوز در دستور کار قرار بگیرد. همچنین تحقق و انجام چنین امری باید از طریق استفاده از ارتباطات دیجیتال صورت بگیرد. زمانی که شما به سمت پنجره واحد صدور مجوز بروید، آن موقع است که می‌توان نیازسنجی خوبی را از حوزه‌های تولیدی و مشاغل مختلف داشت و اعلام نیاز کرد؛ بنابراین وقتی در هر حوزه‌ای نیازها اعلام شود، تولیدکننده درمی‌یابد چه حوزه‌هایی نیازمند فعالیت تولیدی و ورود تولیدکنندگان به آن عرصه است؛ اما اگر چنین موضوعی نباشد، فرد در هر کاری که خودش تصمیم می‌گیرد سرمایه‌گذاری و فعالیت می‌کند، درحالی‌که ممکن است آن حوزه نیازمند حضور و فعالیت وی نبوده است. بزرگ‌ترین اقدامی که دولت می‌تواند انجام دهد، این است که خلأ و فقر اطلاعاتی را جبران کند. دولت باید به نیازهای اطلاعاتی فعالان حوزه تولید پاسخگو بوده و از سرمایه‌های خطرپذیر حمایت‌های جانبی بیشتری داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.