دکتر دوستخواه با اشاره به اینکه دل مشغولی و دغدغه خاطر همیشگی فردوسی در شاهنامه، یادکرد و ستایش ایران است خاطر نشان می­‌کند: این شاعر بزرگ، از جهان ایرانی سخن می­ گوید که جان و روان خود او و همه ایرانیان سرشار از دوستداری آن است اما ویژگی ستایش انگیز کار فردوسی در برخورد خردمندانه او با ایران و پرسمان ایران دوستی است. او در عین ایران دوست بودن، نژاد پرست نیست

خرد و آزادگی، دو گوهر بنیادین اندیشه فردوسی است/شاهنامه در فرهنگ ما سرچشمه سرچشمه‌­هاست

قدس آنلاین: فردوسی شاعری است به تمام معنا خردمند و آزاد اندیش که در عین وطن دوستی و احترام به گذشته شکوهمند ایران، به دین اسلام نیز سخت پایبند است و بین این دو ناهمخوانی نمی‌­بیند. شاهنامه به رغم حماسه ملی بودنش، ستایش نامه یکسونگرانه و اغراق آمیز ایران نیست و غیر ایرانیان نیز گاه در این منظومه به تناسب سازگاری منش و کنش خود با راستی و آزادگی، چهره­‌های ستایش انگیز دارند.

معیار اصلی فردوسی برای سنجش خرد  انسان­ها، آزادگی، دادورزی و نیک کرداری است و هیچ فرد یا گروهی را نیک یا بد مطلق نمی‌­انگارد. در همین زمینه و در روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی با دکتر جلیل دوستخواه، شاهنامه پژوه و ایران­شناس نام آور، به گفتگو نشسته‌ایم. این استاد دانشگاه به جز ترجمه و تألیف آثار ارزشمندی در زمینه اوستا و فرهنگ ایرانی، دارای تألیفات بسیاری پیرامون شاهنامه است که از جمله آنها می‌توان به «فرایند تکوین حماسه ایران پیش از روزگار فردوسی»، «داستان رستم و سهراب»، «روایت نقالان»، «شناخت نامه فردوسی وشاهنامه»، «بنیادهای اسطوره وحماسه ایران»، «حماسه ایران: یادمانی از فراسوی هزاره‌ها» و «گزارش هفت خوان رستم بربنیاد داستانی ازشاهنامه فردوسی» اشاره کرد.

دکتر جلیل دوستخواه: گویش‌ها و لهجه‌ها پشتوانه‌ای پرتوان برای زبان  فارسی‌اند - پارسی‌انجمن

*حکیمی آزاد منش و آزاد اندیش

دکتر دوستخواه با بیان اینکه فردوسی یک انسان به تمام معنا آزادمنش، اهل مدارا، دارای نگاهی خردمندانه و آگاهانه و برخوردی فرهنگی و بری از خشک مغزی است می‌­گوید: نخستین بیت شاهنامه با ستایش خرد آغاز می‌شود. شاهنامه تنها کتاب شعر فارسی است که دیباچه‌­اش به جای مدح پادشاه وقت با ستایش خرد آغاز می‌­شود؛ این مساله چشمگیرترین و فرخنده‌­ترین رویداد در تاریخ فرهنگ و ادب ایرانیان است. وی می‌­افزاید: فردوسی افزون بر دیباچه در سراسر متن حماسه بزرگش نیز در هرجا که امکان و زمینه­‌اش فراهم بوده به وصف و ستایش خرد و اندیشه پرداخته و نمونه های والا و ستودنی­اش را در میان پهلوانان و شهریاران و همه نقش ورزان از مرد و زن به نمایش درآورده است.

دکتر دوستخواه با اشاره به اینکه امروز پس از پژوهش‌­های فردوسی شناختی روزگار ما دیگر در اینکه فردوسی یک مسلمان شیعی بوده است و در همان حال به دیگر اندیشان احترام می­‌گذارد و اهل دشنام دادن بدانان نیست چون و چرایی نیست، تاکید می‌­کند: در واقع حکیم توس آمیزه شگفتی است از آزاد اندیشی و آزادمنشی که در عین احترام به حکمت ایران باستان و وطن دوستی، به دین اسلام و مذهب شیعه نیز سخت پایبند است و بین این دو ناهمخوانی نمی‌­بیند. وی ادامه می­‌دهد: فردوسی مقوله پردازی فیلسوفانه نیست، چنانکه در آغاز افسانه اکوان دیو آشکارا می­‌گوید: «ایا فلسفه دان بسیار گوی/ نپویم به راهی که گفتی بپوی»، هرچند به تعبیر شاهرخ مسکوب، گونه­‌ای بینش فلسفی ناب در سراسر شاهکار بزرگش موج می­زند. خرد و اندیشه او نوعی آزادگی فرهنگی دارد که می‌­توان گفت در تاریخ اندیشه و فرهنگ ایرانی یک استثنای بی همتا به شمار می‌­آید.

این شاهنامه­شناس با اشاره به اینکه حکیم توس در عین پایبندی عمیق به دین اسلام، متعصب و یکسونگر نیست، هیچ­گاه جانب حق و راستی را فرونمی­گذارد و یک انسان به تمام معنا آزاده است تأکید می‌­کند: فردوسی یک مسلمان و شیعه معتقد است ولی حاکمان قدرت اسلامی که به ایران تاختند را نکوهش می­‌کند و خط فارقی میان آنها و اسلام می­‌کشد. او ضمن اعتقاد به مبناها و موازین اسلامی، تندترین سخنان را درباره مهاجمان به ایران     می‌­گوید. وی می‌­افزاید: در واپسین بخش شاهنامه، در گزارش دوران شهریاری یزدگرد سوم، هنگامی­که عرب­ها به ایران حمله‌­ور می‌­شوند و ایرانیان در قادسیه شکست می­خورند، رنج­ها و شوربختی­های فراوان بهره ایرانیان می‌­شود. شاعر حماسه­سرای ایران به صرف مسلمان بودن خود، آن رویداد هولناک را حتی چهار سده پس از زمان تاریخی­اش، تاب نمی­‌آورد و کوچکترین نگاه بخشایشی نسبت به تازشگران ندارد. و با تندترین و تلخ­ترین زبانی از آنان و تباهکاری­شان سخن می­‌گوید. فردوسی در این بخش از شاهنامه صحنه جنگ قادسیه را با دقت توصیف می‌­کند. سردار سپاهیان ایران، رستم فرخزاد که مردی هوشمند و فرهیخته است از تصور شکست نیروهایش و فروپاشی ایران سخت به خود می­پیچد و راه گریزی از آن رویداد شوم و بد سرانجام نمی­یابد. او در نامه­ای که در آستانه شکست به برادرش می‌­نویسد باورمند به داده‌­های اخترشماری، همه آنچه را که پس از چیرگی تازیان بر سر ایران و ایرانیان خواهد آمد، پیشگویی می‌­کند. فردوسی در قالب این نامه، همه رویدادهای میان آن زمان و هنگام سرایش بیت­های فراگیر این نامه در شاهنامه، سال چهارصد هجری، را برمی‌­شمارد و آشکارا می‌­گوید.

ساختار بشری و جهان شمول شاهنامه

دکتر دوستخواه با اشاره به اینکه دل مشغولی و دغدغه خاطر همیشگی فردوسی در شاهنامه، یادکرد و ستایش ایران است خاطر نشان می­‌کند: این شاعر بزرگ، از جهان ایرانی سخن می‌گوید که جان و روان خود او و همه ایرانیان سرشار از دوستداری آن است اما ویژگی ستایش انگیز کار فردوسی در برخورد خردمندانه او با ایران و پرسمان ایران دوستی است. او در عین ایران دوست بودن، نژاد پرست نیست و هرگاه به پیروی از خاستگاه­ها و پشتوانه­‌های حماسه­اش، سخن از نژاد به میان می­آورد، این کلید واژه را نه به مفهوم امروزین نژاد، بلکه به معنای تیره، تبار و دودمان به کار می­برد که با رویکرد به ساختار جامعه شناسی اثرش امری ناگزیر است. ولی حتی همان نژاد به معنای تیره و تبار و دودمان را نیز نهادی مطلق نمی‌­انگارد و نژاده بودن را به تنهایی، سازه شایستگی نمی‌­داند و بهرمندی از خرد و گوهر و هنر را نیز در این ارزیابی بایسته می­‌داند.

این شاهنامه ­شناس می­‌افزاید: فردوسی همه تیره و تبارهای غیر ایرانی را فقط برای متمایز کردن ایرانیان، انیران می­خواند اما در همان حال معیار اصلی او برای رده بندی مردمان، آزادگی، دادورزی، نیک کرداری در برابر فرومایگی و داد ستیزی و تباهکاری است و آنها را در مورد همه نقش ورزان حماسه­اش یکسان به کار می­برد و هیچ کس یا گروهی را نیک یا بد مطلق نمی­‌انگارد. از همین رو گاه در اردوگاه ایرانیان چهره­های دادستیز و خودکامه و آزمندی همچون نوذر، کاووس و گشتاسب را به خواننده می‌­شناساند و در تقابل با آن، در قلمرو انیرانیان، نقش ورزانی را که منش و کنش انسانی دارند، به نمایش می­‌گذارد. اغریرث و پیران در اردوی تورانیان از این جمله‌­اند. حتی خود افراسیاب را با همه تباهکاری­هایش یک چهره سیاه مطلق معرفی نمی­‌کند و در برهه‌­های ویژه­‌ای از شاهنامه، او را به پیروی از رهنمونی خرد و داشتن برخی کردارهای نیک­خویانه، وصف می­‌کند. بدین سان خواننده شاهنامه این اثر را به رغم حماسه ملی بودنش ستایش نامه یکسونگرانه و متعصبانه و اغراق آمیز ایران و ایرانیان نمی­‌یابد و به خوبی پی می­برد که غیر ایرانیان نیز در این منظومه به تناسب سازگاری منش و کنش خود با داد و راستی و آزادگی، گاه چهره­های ستایش انگیز دارند. این ویژگی چشمگیر و ستودنی، نه تنها در ذهن خواننده ایرانی ستوده می‌­نماید که در ضمیر پژوهشگران غیر ایرانی نیز احساس والای ارج‌گزاری به فرهنگ کهن و انسان باور ایرانی را برمی­انگیزد.

وی ادامه می­دهد: انگیزه رویکرد گسترده به شاهنامه، سرشت جهان شمول و ساختار بشری آن است که در چهارچوب ملی محدود نمی­ماند و ایرانیان و غیر ایرانیان را یکسان در بر می­گیرد. به دیگر سخن حماسه ملی ایران اثری است جهانی و با حدهای انسانی سروکار دارد که هر آدمی زاده­ای در هر گوشه­ای از جهان خواه ناخواه در درازنای زندگیش با آنها درگیر می­‌شود. از این رو خوانندگان پیگیر و دوستدار آثار درخشان ادبی جهان، هنگام مطالعه و بررسی حماسه ایران، نمودهایی از آفرین­ها و نفرین­ها، مهرها و قهرها، سرورها و سوگ­ها، پیروزی­ها و شکست­ها و در یک سخن کنش­ها و واکنش­های روانی بشری را در این جام جهان نمای فرهنگی دیرینه بنیاد می‌­بینند و با جان و دل درمی­یابند و به هیجان در می‌­آیند.

این پژوهشگر ادب و فرهنگ ایران دلیل ماندگاری شاهنامه را در به غایت انسانی و در همان حال ایرانی بودن و آفرینش والای زبانی و بیانی و تصویری این حماسه،می­داند و تصریح می­کند: به باور من شاهنامه، در مجموع در فرهنگ ما جایگاه والایی دارد و از هر دیدگاه که بنگریم سرچشمه سرچشمه‌­ها و سرآغاز سرآغازهاست و هیچ ایرانی، بدون دمسازی با این شاهکار و ژرف کاوی در آن، نخواهد توانست به تمام معنای، ایرانی شود. این سخن را نه از سر شیفتگی و تعصب ملی، بلکه بر بنیاد چندین دهه پژوهش و آزمون و تأمل در جنبه های اندیشگی و هنری این شاهکار بی همتای فرهنگ ایران که یکی از عظیم ترین دستاوردهای اندیشه نوع انسان است، می گویم.

وی در پایان خاطر نشان می­کند: وظیفه یکایک دست اندرکاران فرهنگ و ادب و هنرست که با دید انسان فرهیخته و آگاه و نقاد امروز و به دور از هرگونه جزم اندیشی و کهن باوری به سراغ این گنج شایگان بروند و اندوخته­های والا و ارزشمند آن را برگزینند و بپیرایند و با بهره گیری از همه دستاوردهای دانش و فن و شیوه های ساخت و پرداخت و نشر و پخش و نمایش امروزین، در اختیار ایرانیان بویژه کودکان و جوانان - که از همه نیازمندترند - قرار دهند.شاهنامه دریاست و رهیافت به ژرفای آن عظمت دریانوردان می­‌خواهد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مجتبی ۲۰:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۸
    0 0
    درود بیکران استاد فرهیخته و سپاس از خانم دکتر جهت تهیه این مصاحبه‌.