۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۳
کد خبر: 752141

افغانستان و معمای صلح تو در تو

پیرمحمد ملازهی؛ کارشناس مسائل شبه قاره

مدتی است خبرهایی از تحرکات هندوستان در افغانستان به گوش می‌رسد که عمدتاً بر دو محور استوار است. یکی طرح‌های عمرانی و عمومی است که به نفع طالبان هم است. درواقع هر جناحی در افغانستان به قدرت برسد، طرح‌های عمرانی هند به سود آن هم خواهد بود. بنابراین طالبان درباره این قضیه خیلی مشکل ندارد. مشکل طالبان در زمینه همکاری‌های نظامی و امنیتی است که هندوستان با دولت کنونی برقرار کرده و در حقیقت به دنبال بازسازی نیروی هوایی افغانستان است. امروز تعداد زیادی از کارآموزان خلبانی افغانستان در هند آموزش می‌بینند و هند هم سعی می‌کند توان بسیار ضعیف هوایی کابل را دوباره سازماندهی کند و در این راستا، از حمایت آمریکا هم برخوردار است. دعوت همیشگی ایالات متحده مبتنی بر این بوده که هندوستان به شکل جدی‌تری وارد همکاری‌های نظامی و امنیتی با افغانستان شود و این امر به مقامات دهلی نو کمک کرده که تعاملات خود را گسترده‌تر کنند. این مسئله به عنوان مثال در تربیت کادر نیروی هوایی تجلی یافته است. تعداد زیادی از دانشجوهای نیروهای زمینی، هوایی و پلیس کابل در هند دوره می‌بینند که این امر برای طالبان مورد قبول و پذیرش نیست. آن بخشی که طالبان با آن مشکل دارد، همان کمک‌های نظامی و امنیتی و تربیت کادر مربوط به آن توسط دهلی‌نو است.

به طور کلی افغانستان در وضعیت کاملاً مبهمی به سر می‌برد. اگر مذاکرات در استانبول آن طور که پیش‌بینی شده، پیش نرود شاهد دور جدیدی از تنش‌ها خواهیم بود. در حال حاضر، سه ابتکار درباره صلح افغانستان در حال پیش رفتن با یکدیگر هستند. ابتدا، ابتکاری که روسیه داشته که با اجلاس مسکو هم دنبال شد و مبین تلاش‌های این کشور است. دوم، اجلاس دوحه است که منجر به توافق نیم‌بند بین طالبان و آمریکایی‌ها در دوران دونالد ترامپ شد که جو بایدن دربرابر آن واکنش نشان داد. ابتکار سوم هم توسط استانبول دنبال می‌شود. در همه این روندها، مشخصاً هم آمریکایی‌ها و هم روس‌ها به دنبال ارائه طراحی جدیدی برای افغانستان هستند که در آن، هم نیروهای داخلی افغانستان و هم خارجی‌ها بر سر حفظ صلح توافق کنند. نیروهای داخلی داوطلب قدرت شامل طالبان و جریان گلبدین حکمتیار از طیف اسلام‌گراها، لیبرال دموکرات‌ها که اشرف غنی احمدزی آن‌ها را نمایندگی می‌کند و جهادی‌ها و شمالی‌ها که عبدالله عبدالله سردمدار آن‌هاست، می‌شود. در جبهه منطقه‌ای، همسایگان افغانستان شامل کشورهای آسیای مرکزی، ایران و تا حدودی چین حضور دارند و در جبهه سوم، کشورهای صاحب نفوذ در افغانستان مانند هند، ترکیه، عربستان، امارات و قطر هستند که اما مرز مشترک با این کشور ندارند. روس‌ها در استانبول می‌خواهند همه این جریان‌های داخلی و منطقه‌ای را به علاوه قدرت‌های بزرگ جهانی شامل خود آن‌ها، آمریکا، چین و اتحادیه اروپا جمع کنند و به یک توافق کلی در افغانستان زیر نظر سازمان ملل برسند. به احتمال قوی آنچه مشخص است، اینکه شرایطی به وجود بیاید که افغانستان به دوران محمد ظاهر شاه که در شرایط بی‌طرفی به سر می‌برد برگردد. تجربه نشان داده هرگاه قدرت‌های بزرگ خارجی در افغانستان دخالت و بر سر منافع خود رقابت کردند، نتیجه‌اش اشغال این کشور بوده است. ما شاهد سه اشغال در تاریخ افغانستان هستیم. قرن نوزدهم توسط انگلیس در رقابت با امپراتوری تزاری روس که شکست هم خورد. قرن بیستم اتحاد شوروی که در راستای حمایت از رژیم مارکسیستی بخش‌هایی از این کشور را اشغال کرد و باز هم شکست خورد. آمریکا هم از مجاهدین حمایت کرد و در نهایت، آن‌ها پیروز میدان بودند. سپس، در سال ۲۰۰۱ هم این بار، خود آمریکایی‌ها بودند که این کشور را اشغال کردند که آن‌ها نیز شکست خورده و به بن بست رسیدند. اما امروز سعی می‌کنند عاقلانه‌تر رفتار کرده و شکست کامل نظامی مانند تجربه شوروی را تکرار نکرده و آبرومندانه از افغانستان خارج شوند و مذاکرات از این نظر اهمیت دارد. بنابراین، اگر توافق شود از یک سو قدرت‌های خارجی در این کشور دخالت نکنند و قدرت‌های منطقه‌ای هم جایگزین دعواهای آن‌ها نشوند تا جنگ‌های داخلی دوباره شکل نگیرد، می‌توان به آینده این فرایند امیدوار بود. در غیر این صورت، اتفاق مثبتی را نه در افغانستان، نه در دوحه و نه در هیچ کجای دیگر شاهد نخواهیم بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.