تولیدات شبکه نمایش خانگی در سال‌های اخیر به ویژه یک‌سال‌ونیم گذشته که کرونا، میهمان ناخوانده زندگی‌مان شده، سرعت گرفته است.

با پایان کرونا، چیزی به نام سینما نداریم

بسیاری از فیلم هایی که در نوبت اکران سینمایی بودند، مجبور شدند تن به اکران آنلاین بدهند، برخی صاحبان فیلم هم که مقاومت کردند، در مدت بازگشایی موقت سالن‌های سینمایی، فروش‌های بسیار پایین و گاه ناچیزی داشتند که یک دهم سرمایه فیلمشان هم نمی‌شد. در چند ماهی که مردم مجبور به خانه نشینی بودند به تماشای فیلم و سریال در خانه‌هایشان عادت کردند و این اتفاق سبب رونق گرفتن تولیدات شبکه نمایش خانگی همچون سریال‌ها، تاک شوها، رئالیتی شوها و سیتکام‌ها شد؛ به طوری‌که برخی از فیلمسازان آثار سینمایی همچون محمد کارت و محمدحسین مهدویان هم وارد عرصه سریال سازی شدند تا از این قافله عقب نمانند، اما آنچه موجب اعتراض مخاطبان شده، کیفیت پایین برخی از این تولیدات است که بدون توجه به نیاز و خواست تماشاچی ساخته می‌شود. به باور یک منتقد سینمایی، توقف تولید به دلیل نبود استقبال مخاطب به نوعی رفتار حرفه ای در تولیدات نمایش خانگی به شمار می‌رود؛ زیرا حیات یک پلتفرم به رضایت مخاطبان و خرید اشتراک از سوی آن‌ها وابسته است و اگر بودجه این تولیدات از منبع درست و سالمی باشد، باید پایبند به قاعده عرضه و تقاضا باشند. پوریا ذوالفقاری در این باره به خبرنگار ما می‌گوید: شبکه نمایش خانگی در نبود رقیب سینما، فرصت خوبی برای عرض اندام پیدا کرد، اما کیفیت پایین آثار تولیدی این عرصه موجب شکست آن در نبود رقیب شده است.

این منتقد سینمایی اضافه می‌کند: بسیاری از بازیگران و عوامل می‌گویند سرصحنه، دیالوگ‌های سریال نوشته می‌شود و اصلاً فیلم‌نامه ای وجود ندارد. تهیه کننده یکی از همین سریال‌های شبکه نمایش خانگی گفته نمی‌دانم سریالم چند قسمت است! این نشان می‌دهد در نظام قراردادهایشان، ایرادهای جدی وجود دارد و گفته می‌شود که به تهیه کننده هم دستمزد می‌دهند و او هم در جایگاه یک حقوق بگیر است.

وی خاطرنشان می‌کند: به‌نظرم چند عامل سینمای ایران را زمین زد، یکی پول‌های بی حساب و کتاب مشکوک بود که احساس نیاز به برگرداندن سرمایه نمی‌کردند. دیگری تراکم تولید بدون توجه به سلیقه و ذائقه مخاطب بود و در سال‌های اخیر، فیلم ها فروش بسیار پایینی داشتند.

ورود پول‌های مشکوک به تولیدات شبکه نمایش خانگی

ذوالفقاری معتقد است: کرونا به داد سینمای ایران رسید و همه شکست سینما را به نام کرونا تمام کردند. مورد دیگری که موجب سقوط سینما شد، سلبریتی محوری افراطی در تولید فیلم‌های سینمایی بود. عین این سه عامل در سریال‌ها و تولیدات شبکه نمایش خانگی وجود دارد و می‌تواند همان‌طور که سینما را زمین زد، تولیدات شبکه نمایش خانگی را زمین بزند.

او با بیان اینکه اساساً سریال‌ها و تولیدات شبکه نمایش خانگی، احساس نیاز به مخاطب ندارند؛ چون سرمایه تولید آن‌ها از محل پول‌های نامعلوم و سرگردان تأمین می‌شود و برای بازگشت سرمایه، دلواپسی ندارند، می‌گوید: تمام قسمت‌های برنامه «هم رفیق» تولید شده، شهاب حسینی دستمزدش را گرفته و الان برای پخش بارگذاری می‌شود. دوستانی که در تولید برنامه‌های شبکه نمایش خانگی خودشان را با شبکه ای مثل نتفلیکس مقایسه می‌کنند، در شکل درست باید چند قسمت به عنوان پایلوت تولید کنند و بعد از پخش، بازخورد مردمی بگیرند و براساس آن بازخوردها، ایرادهایشان را برطرف کنند.

این منتقد سینمایی ادامه می‌دهد: با وجود اینکه بیشتر نظرات و بازخوردها نسبت به سریال «مردم معمولی» رامبد جوان منفی است، ولی تولید آن هنوز ادامه دارد، حتی صحبت از دستمزدهای ماهانه ۴۰۰، ۵۰۰ میلیون تومان برای عده خاصی از بازیگران این سریال می‌شود! وقتی چنین سریالی، بیننده ندارد، چطور تولید می‌شود و چنین دستمزدهایی را پرداخت می‌کند.  ضمن اینکه این دستمزدهای بالا فقط به چند چهره خاص داده می‌شود. من با تعداد زیادی از عوامل تولید این سریال‌ها صحبت کردم، متأسفانه عوامل پشت صحنه، دستمزد بالایی نمی‌گیرند و با خوش قولی هم به آن‌ها پول نمی‌دهند.

پایان سینمای ایران با رشد سریال‌های شبکه نمایش خانگی

ذوالفقاری با اینکه معمولاً در این برنامه ها سلبریتی ها دستمزدهای بالا می‌گیرند و کیفیت هم مطلقاً برایشان مهم نیست، خاطرنشان می‌کند: آن‌ها تصور می‌کنند ویترینی هستند که مخاطب با دیدن آن ویترین، اشتراک می‌خرد، ولی ویترین هم نیاز به تنوع دارد، در حالی‌که جمع محدود ۴۰-۳۰ نفری از بازیگران را در این ویترین داریم که در اکثر فیلم‌ها و سریال‌ها حضور دارند.

او می‌گوید: به‌نظرم اگر بحران کرونا تمام شود و اکران‌های سینمایی رونق بگیرد، به نسل تازه ای از بازیگران نیاز داریم؛ چون دیگر مخاطب برای تماشای بازیگرانی که به دفعات آن‌ها را در سریال‌های شبکه نمایش خانگی دیده است، به سینما نمی‌رود. به باور وی، رشد سریال‌های نمایش خانگی، پایان سینمای ایران را رقم می‌زند و دیگر نام معتبری در سینما نمی‌ماند.

ذوالفقاری ادامه می‌دهد: نکته عجیب اینکه کارگردان‌های فیلم‌های سینمایی به تولید سریال در شبکه نمایش خانگی روی آورده اند، در حالی‌که مدیوم فیلم و سریال با هم متفاوت است. چطور می‌توان بودجه چند میلیاردی برای ساخت سریال را در اختیار فیلم‌سازی قرار داد که سابقه ساخت یک فیلم موفق داستانی داشته، اما سابقه تولید سریال نداشته است، فقط روی اسامی مانور می‌دهند.

او با تأکید بر ورود نسل تازه بازیگران به عرصه سینمای ایران خاطرنشان می‌کند: در هیچ جای دنیا، دایره بازیگران این‌قدر محدود نیست، ولی در اینجا هنوز از امین حیایی ۵۰ ساله برای نقش یک جوان ۳۰ ساله استفاده می‌شود. ستاره‌های سینمای هیچ کجای جهان این‌قدر پیر نیستند، اما در اینجا درها را بسته اند و درنهایت یک جمع ۵۰ نفره از کارگردان‌ها و بازیگرهای تکراری، از سفره ای که پهن شده، متنعم می‌شوند که به ضرر خودشان هم است؛ چون احساس رقابت نمی‌کنند و هرچه می‌خواهند، می‌سازند. این منتقد سینما یادآور می‌شود: اگر سیاست‌های غلط سینمایی در دولت بعدی هم ادامه یابد، پس از پایان بحران کرونا، چیزی به نام سینما نداریم؛ چون مردم برای تماشای فیلم به سالن سینما نمی‌روند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.