رییس هیات مدیره اپراتور شبکه علمی کشور گفت: اپیدمی کرونا "ابرقدرت قرن" بود. چون در عین حال که مشکلات و بدی‌هایی به همراه داشت، برکاتی هم خلق کرد. ممکن بود ۱۰ سال آینده به نقطه فعلی برسیم اما با اجباری که این ابرقدرت ایجاد کرد، سرعت حضور ما در فضای مجازی به شدّت رشد کرد. فهمیدیم در مواردی چقدر زیرساخت‌ها ضعیف است و ضمنا با نگاه منصفانه متوجّه شدیم که در بسیاری از موارد خیلی قوی بودیم امّا خودمان خبر نداشتیم.

 کرونا "ابرقدرت قرن" بود

درخشش زنان ایرانی در حیطه پر فراز و فرود کارآفرینی طی دهه­های اخیر به خوبی نشان داده، قدرت تاریخی محدودیّت­های جنسیّتی در خلق ارزش افزوده برای اقتصاد کشور، به معنای واقعی کلام رنگ باخته است.

 اگر قرار باشد فهرستی از زنان ایرانی که در چهار دهه اخیر، موفق شده ­اند ابهّت قاب محدود جنسیّت را بشکنند، همپای مردان، کسب و کاری هر چند کوچک راه بیندازند و نانی به سفره­ای روان کنند، تهیه کنیم، قطعا اسامی زیادی از قلم خواهند افتاد، اما سادینا آبائی از جمله زنانی است که گستره وسیع فعالیتش اجازه نمی­دهد، نامش از قلم بیفتد.

فعالیّت اقتصادی و کسبی سادینا آبائی بیانگر این است که "زن بودن"، دستاویز مناسبی برای احساس ضعف و ناتوانی در حوزه کارآفرینی نیست. او چهره ای شناخته شده­ در حوزه فنّاوری اطّلاعات و ارتباطات، تجارت الکترونیک و صادرات صنعت مخابرات است، ریاست هیات مدیره اپراتور شبکه علمی کشور را بر عهده دارد و عضو هیات نمایندگان اتاق ایران و عضو دو اتاق مشترک بازرگانی ایران و اوکراین و ایران و امارات  نیز هست.

مشروح این گفتگو پیش روی شماست:

 به عنوان یکی از کارآفرینان موفّق و با تجربه کشور، مهم­ترین مانع برای حضور پرتعدادتر خانم­‌های ایرانی در حوزه­‌هایی مانند تولید و صادرات چیست؟ آیا مشکل صرفا معطوف به جنسیّت و نداشتن اعتماد به نفس برای حضور در این فضاست؟

قطعا برخی موانع فرهنگی، حقوقی و سنّتی وجود دارد که در یک فرایند زمانی پیوسته، با آگاهی‌بخشی، توانمندسازی زنان و تجهیزشان به دانش و صبر از بین می‌رود اما مجموعا در کارآفرینی نه جنسیّت بلکه توانمندی مهّم است و هر چند خانم­ها در این حوزه با چالش­هایی روبرو هستند اما آقایان هم چنین چالش‌هایی را در بُعد داخلی و بین‌المللی به صورت متداول تجربه می­کنند. پس این که مشکلات را برای خودمان برجسته کنیم و این ارزیابی که "چون من زن هستم در کارآفرینی به مشکل برخورده‌­ام"، درست نیست و چالش‌های کاری خانم‌ها و آقایان با هم فرقی ندارد و مانع "جنسیّت" اصولا مطرح نیست.

به مشکلات متداول و فراجنسیّتی کارآفرینان ایرانی اشاره کردید، کدام مشکل بیش از مشکلات دیگر خودنمایی می‌کند؟

 مهم­ترین مشکل این است که ما در حوزه صادرات با دنیا همراه نیستیم و با کشورهای دیگر به سختی ارتباط داریم. ضمن اینکه محصولات ایرانی استانداردهای لازم را برای حضور در بازارهای جهانی ندارد. کارآفرینان ما متاسفانه شناختی از بازارهای جهانی ندارند چون با فرهنگ دیگر کشورها آشنا نیستند. با وجود چنین موانعی، نمی‌توان "من زنم و نمی‌توانم در صادرات فعّال باشم" را به عنوان مهم­ترین مانع مطرح کرد.

اما این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که یک خانواده همراه، در تضمین‌ موفقیت زنان در کسب و کار نقش زیادی دارد.

  این حرف تا حدودی درست است اما شناخت مسیر اهمیت بیشتری دارد. دوستان به تازگی به من می‌گویند: " شانس آورده‌ای که خانواده‌ای همراه داشته ­ای!" طبعا این اتفاق می‌تواند حاصل شانس یا فرهنگ‌سازی یا هر چیز دیگری باشد. به هر حال برای عدّه‌ای راه هموارتر است، پول و توانش را هم دارند ضمنا مسیر را هم به خوبی می‌شناسند، اما مسیر برای برخی ناشناخته است و نمی‌دانند کجای مسیر دست‌انداز دارد، چطور می‌توانند موانع را برطرف کنند. چه امکاناتی، دستیابی به اهداف را میسر می‌کند که طبعا این موضوع به جنسیّت ربطی ندارد.

 از مسیری که خودتان برای رسیدن به جایگاه فعلی طی کرده­ اید، برایمان بگویید و این که مهم­ترین پروژه‌هایی که راهبری کرده ­اید، چه بوده است؟ 

همکاری من با مجموعه فعلی که چندین شرکت ذیل آن قرار دارد، از سال ۷۹ شروع شد. البته پیش­تر در شرکت‌هایی کار می‌کردم که امروز دیگر از آنها منفکّ شده ­ام. با سازمان‌ها بر اساس پروژه‌های تعریف شده، همکاری می­کنیم. برخی دوستان عنوان "استارت‌آپ" را مناسب شرکت ما می‌دانند. البته بحث اسم هم در حال حاضر به چالش جدیدی تبدیل شده است و متاسفانه رواج اسم‌های جدید منجر به موج‌سواری برخی و در نهایت گرفتن امکانات دولتی می‌شود. مجموعه فعلی ما یک پروژه ملّی در ۳۱ استان کشور با میانگین ۱۰ تا ۱۵ نیرو در هر استان دارد. پروژه دیگر پلت فرم نشر الکترونیکی است که در حوزه‌های مختلف محتوا تولید می‌کند که همین پروژه افراد زیادی را مشغول کرده است. یک کارخانه تولید تجهیزات مخابراتی هم داریم که در حوزه‌های جدید تکنولوژیکی و ایده‌پردازی، وارد شده است. چنین پروژه‌های بزرگی با تعداد کمی از نیروهای توانمند شکل گرفته، پس نکته حائز اهمیت این است که گاهی نه لزوما با تعداد زیاد پرسنل بلکه با دو سه نفر می‌توان یک تغییر اساسی را در پاسخ به نیازهای مشتریان ایجاد کرد.

 حاکمیت و دولتها چقدر توانسته اند شما را در تحقق اهدافتان یاری دهند؟

این نکته را مدنظر قرار دهید که هدف ما ایجاد شغل است و تنها انتظارمان، ایجاد فضایی مطلوب از سوی حاکمیّت است اما جالب این است که دولت‌ها برخلاف قانون اصل ۴۴ و علیرغم شعارهایی که مبنی بر خصوصی‌سازی و کوچک کردن بدنه دولت، سر می‌دهند، بودجه کشور را به سمت هزینه‌های جاری، ایجاد شغل و تامین حقوق کارمندان می‌برند لذا کشور همواره با نقصان بودجه‌ای، تورّم سنگین، تولید بی‌کیفیت و اشتغال ناپایدار و... مواجه می‌شود. باید یاد بگیریم از حاکمیّت طلب کنیم. متاسفانه قوانین موجود از جمله اصل ۴۴ و بهبود مستمر فضای کسب و کار از سوی حکمرانان به فراموشی سپرده شده است و همین موجب شده تا بستر مناسب برای کارآفرینی مهیّا نشود. این عوامل یک زنجیره متصّل به هم است و نباید به یک بخش بیش از سایر بخش‌ها توجه کرد یا بخشی را نادیده گرفت بلکه باید به همه عوامل، به صورت همزمان توجه شود.

 کمی هم در خصوص پروژه عظیم شبکه علمی کشور و مسیر طی شده برای ایجاد این شبکه که به نظر می‌رسد امروز حال و روز چندان خوبی ندارد، توضیح دهید.

فاز صفر شبکه علمی سال ۹۰ در تهران راه‌اندازی و اپراتوری روی آن تعریف شد که در اختیار سازمان علمی پژوهشی وزارت علوم قرار گرفت. تا سال ۹۵ هیچ اتّفاقی در این شبکه رخ نداد. با ورود بخش خصوصی از سال ۹۶ شبکه، فعالیتش را شروع کرد که در تمامی مراکز استانها تجهیزات نصب شد اما علیرغم اینکه دانشگاه‌های مختلف به دنبال اتّصال به شبکه هستند، هنوز این اتفاق مبارک رخ نداده است. در مورد شبکه علمی کشور، قرار و مدارهای زیادی داشتیم اما در ایران با تغییر افراد، متاسفانه تفکّرها هم تغییر می‌کند. شبکه‌های علمی در جهان، تعریف مشخّصی دارند و در کشور ما هم این طور تعریف شده است: "یک شبکه مستقلّ بر بستر فیبر نوری که قرار است به دانشگاه‌ها، مراکز علمی و پژوهشی، کتابخانه‌ها و هر جایی که با دیتای قابل اعتنا سر وکار دارد، سرویس بدهد"،  اما کارشکنی، نامردی‌ها و ناملایمت‌های زیادی در حق این اپراتور صورت گرفت. چون سرمایه‌گذارش بخش خصوصی واقعی بود، بسیاری این پروژه را تاب نیاوردند! این در حالی است که دولت‌ها در تمام جهان برای پیشبرد پروژه‌های این‌چنینی، هزینه‌ای صرف نمی‌کنند و اصولا چنین سرمایه‌گذاری را روی سرشان می‌گذارند و از آن استقبال می‌کنند، چون یک مشکل کشوری را حل می‌کند اما ما در این شرایط فقط آزار و آسیب دیدیم و سکوت کردیم. در این بستر به آسانی می‌شد ارتباط خوبی بین دانشگاه‌ها، دانشجویان و کلاسهای درس ایجاد و مشکلات زیادی را در این مسیر مرتفع کرد اما بُخل و شاید عدم تناسب افراد با جایگاه‌ها اجازه تحقّق این اهداف را نداد.

 آیا این شبکه قرار است صرفا داخلی باقی بماند یا به خارج از کشور هم متصّل می‌شود؟

شبکه به GEANT  اروپا ( شبکه علمی کل اروپا) متّصل شده است. قرار بود به کشورهای عضو اکو هم متّصل شویم اما متاسفانه با نحوه برخوردهای صورت گرفته، شبکه از اهداف تعریف شده، دور شد.

 در مورد اهمیّت اقتصاد دیجیتال در جهت رونق­بخشی به کسب و کار مخصوصا کسب و کارهای کوچک خانگی که عمدتا توسط زنان اداره می­شود، برایمان صحبت کنید و اینکه فکر می­کنید این فضا چقدر توانسته به خانمهای ایرانی اعتماد به نفس حضور در فضای کسب و کار، بروز توانمندی­ها و در عین حال کسب درآمد را بدهد؟

 اواخر سال ۹۱ یا ۹۲ بحث اقتصاد دیجیتال مطرح شد و بارها این تاکید از سوی ما صورت گرفت که دولتها باید به این سو حرکت کنند. مهم­تر اینکه باید مشاغل خانگی بازتعریف شوند. پیش­تر خانمی ترشی تهیه می‌کرد و محصولش را از طریق مغازه‌های سطح شهر و یا حتی آرایشگاه‌های زنانه می‌فروخت اما امروز در هر خانواده‌ای حداقل یک فرد تحصیل‌کرده و یا آشنا به فضای مجازی حضور دارد که می‌تواند ابزاری به وسعت کل جهان در اختیار صاحبان مشاغل خانگی که اغلب خانم هستند، قرار دهد. متاسفانه در مواردی به دلیل عدم شناخت دقیق از این فضا و مطرح کردن مسائل حاشیه‌ای، این حوزه دچار چالش می‌شود و برخی به جای مانع‌زدایی خود به عنوان مانع عمل می‌کنند. شما این نکته را مدنظر قرار دهید که تجارت الکترونیک یکی از اساسی‌ترین پایه‌های اقتصاد دیجیتال است و فضا را برای حضور در پلت فرمهای جهانی و خرید و فروش آنلاین باز می‌کند. این حوزه تازه در حال بروز خلاقیّت‌ها و ناشناخته‌ها است. مثلا همین پلت‌فرم کلاب‌هاوس چقدر اعتماد به نفس، افراد را بالا برده که به راحتی در خصوص تولیدات، ایده‌ها و مشکلاتشان صحبت می‌کنند! تاکنون چنین فضایی وجود نداشت. شاید باورتان نشود از طریق همین پلت‌فرم دوستان ما در خارج ایران بدون نیاز به سفر و جابجایی مکانی با افرادی در دورترین نقاط کشور وارد مذاکره شده‌اند.

 خانم آبائی! آیا قبول دارید که کرونا علیرغم سختی‌ها و تبعات تلخش، برای اقتصاد دیجیتال ایران و ریشه گرفتن کسب و کارهای آنلاین یک نعمت و مایه برکت بود؟

من اپیدمی کرونا را "ابرقدرت قرن" می‌دانم. چون در عین حال که مشکلات و بدی‌هایی به همراه داشت، برکاتی هم خلق کرد. ممکن بود ۱۰ سال آینده به نقطه فعلی برسیم اما با اجباری که این ابرقدرت ایجاد کرد، سرعت حضور ما در فضای مجازی به شدّت رشد کرد. فهمیدیم در مواردی چقدر زیرساخت‌ها ضعیف است و ضمنا با نگاه منصفانه متوجّه شدیم که در بسیاری از موارد خیلی قوی بودیم امّا خودمان خبر نداشتیم.

پس با این جبر ناشی از ایپدمی کرونا، گویی دیگر نمی‌توان مسیر سنّتی تجارت را ادامه داد و ناخواسته وارد شاهراه تجارت شده‌ایم؟

 بله... قبلا وقتی بحث E-Commerce یا تجارت الکترونیک مطرح می‌شد، بسیاری این موضوع را مطرح می‌کردند که ما برای خرید، مثلا حتما باید پارچه را از نزدیک، لمس کنیم اما همین افراد امروز خریدهای زیادی را به صورت آنلاین انجام می‌دهند. این واقعیت را نباید فراموش کرد که تکنولوژی، تفکّر را تغییر می‌دهد اما مشکل اینجاست که ما خودمان را برای استفاده از تکنولوژی آماده نکرده‌ایم و همین برایمان مشکل درست می‌کند. عدم شناخت و جهل نسبت به مساله موجب ترس از مشکل و تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی اشتباه می‌شود. امیدواریم دولت سیزدهم چنین مشکلاتی را همه‌ جانبه برّرسی کند و مدیریت درستی برای رفع مشکلات داشته باشد.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.